عبید زاکانی (عشاقنامه)/بدیدم چشم مستت رفتم از دست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ سپتامبر ۲۰۱۰، ساعت ۱۸:۰۵ توسط otr>Sahimrobot (ربات: بهبود نامها و علایم)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (عشاقنامه) (بدیدم چشم مستت رفتم از دست)
از عبید زاکانی
'


بدیدم چشم مستت رفتم از دست گوام دایر دلی گویایی هست ؟ دلم خود رفت و میترسم که روزی به مهرت هم نسی خوش کامم اج دست ؟ بب زندگی این خوش عبارت لوانت لاوه نج من ذبل و کان بست ؟ دمی بر عاشق خود مهربان شو کج‌ای مهروانی کسب اومی کست ؟ اگر روزی ببینم روی خوبت به جم شهر اندر واسر زبان دست؟ ز عشقت گر همام از جان برآید مواجش کان یوان بمرد و وارست ؟ به گوش خاوا کنی پشتش بوینی به بویت خسته بی جهنامه سرمست