عبید زاکانی (غزلیات)/میپزد باز سرم بیهده سودای دگر

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (میپزد باز سرم بیهده سودای دگر)
از عبید زاکانی
'


میپزد باز سرم بیهده سودای دگر میکند خاطر شوریده تمنای دگر هوس سروقدی گرد دلم میگردد که ندارد به جهان همسر و همتای دگر دوش در کوی خودم نعره زنان دیده ز دور گشته رسوای جهان با دو سه شیدای گرد گفت کاین شیفته را باز چه حال افتاد است نیست جز مسکنت و عجز مداوای دگر چاره صبر است ز سعدی بشنو پند عبید «سعدی امروز تحمل کن و فردای دگر»