عبید زاکانی (غزلیات)/ز سوز عشق من جانت بسوزد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۰۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (ز سوز عشق من جانت بسوزد)
از عبید زاکانی
'


ز سوز عشق من جانت بسوزد همه پیدا و پنهانت بسوزد ز آه سرد و سوز دل حذر کن که اینت بفسرد آنت بسوزد مبر نیرنگ و دستان پیش او کو به صد نیرنگ و دستانت بسوزد به دست خویشتن شمعی نیفروز که در ساعت شبستانت بسوزد چه داری آتشی در زیر دامان کز آن آتش گریبانت بسوزد دل اندر وصل من بستی و ترسم که ناگه تاب هجرانت بسوزد ندارد سودت آنگاهی که یابی عبید آن نامسلمانت بسوزد