عبید زاکانی (غزلیات)/ترک سر مستم که ساغر میگرفت

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۵۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عبید زاکانی (غزلیات) (ترک سر مستم که ساغر میگرفت)
از عبید زاکانی
'


ترک سر مستم که ساغر میگرفت عالمی در شور و در شر میگرفت عکس خورشید جمالش در جهان شعله میزد هفت کشور میگرفت چون صبا بر چین زلفش میگذشت بوستان در مشگ و عنبر میگرفت هر دمی از آه دود آسای من آتشی در عود و مجمر میگرفت بوسه‌ای زو دل طلب میکرد لیک این سخن با او کجا در میگرفت قصه‌ی دردش عبید از سوز دل هر زمان میگفت و از سر میگرفت