خواجوی کرمانی (غزلیات)/این چه بادست کزو بوی شما میشنوم
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (این چه بادست کزو بوی شما میشنوم) از خواجوی کرمانی |
' |
این چه بادست کزو بوی شما میشنوم وین چه بویست که از کوی شما میشنوم مرغ خوش خوان که کند شرح گلستان تکرار زو همه وصف گل روی شما میشنوم از سهی سرو که در راستیش همتا نیست صفت قامت دلجوی شما میشنوم پیش گیسوی شما راست نمیآرم گفت آنچه پیوسته ز ابروی شما میشنوم چشم آهو که کند صید پلنگ اندازان عیبش این لحظه ز آهوی شما میشنوم شرح آن نکته که هاروت کند تفسیرش ز آن دو افسونگر جادوی شما میشنوم نافهی مشک تتاری که ز چین میخیزد بویش از سلسلهی موی شما میشنوم آن سوادی که بود نسخهی آن در ظلمات شرحش از سنبل هندوی شما میشنوم حال خواجو که پریشان تر ازو ممکن نیست مو بمو ازخم گیسوی شما میشنوم