الگو:نوشتار برگزیده
جشنهای ۲۵۰۰ سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران - در روزهای ۱۷ تا ۲۶ مهر ماه ۱۳۵۰ در سیامین سالگرد شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی آریامهر برای زنده کردن هویت ایرانی و بزرگداشت این ملت کهن و ارج به تاریخ غنی ایران، پیشاهنگ همه فرهنگها و تمدنهای جهان برگزار شد. سی سال شاهنشاهی محمدرضا شاه پهلوی آریامهر، سی سالی بود که برای شاهنشاه و ملت ایران دربرگیرنده سالهایی پر از فراز و نشیب و رنج و اشغال کشور و چندین بار خطر تجزیه شدن کشور بود. جشنهای دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران، سرافرازی هر ایرانی که بداند از تبار جمشید است و نه از تبار تازی و مغول، جشنهای ۲۵۰۰ سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران برای فروردین ماه ۱۳۴۲ پس از پیروزی انقلاب شاه و مردم و آزاد ساختن بیش از ۷۵٪ جمعیت ایران یعنی دهقانان که بنده و اجیر فئودالهای سرسپرده استعمار بودند، و هم چنین آزاد ساختن نیمی از جمعیت ایران بعنی زنان ایران با تغییر قانون انتخابات و برداشتن دو شرط، یکی زن بودن و دیگر سوگند خوردن به "قرآن مجید" و دادن آزادی دین به ملت ایران و دگرگون ساختن گاهنامه کشور ایران به گاهنامه شاهنشاهی با سرچشمه شمارش از زادروز کوروش بزرگ برنامه ریزی شده بود. برگزاری جشنهای ۲۵۰۰ سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران با آشوب سرسپردگان استعمار یعنی زمینداران بزرگ و واپسگرایان و کمونیست ها در روز ننگین ۱۵ خرداد ماه ۱۳۴۲ به زمانی دیگر فرافکنده شد.
استاد فردوسی با شاهکارش شاهنامه، شاهنشاهی ایران را در اوج و شکوه و بزرگیاش به چامه کشید. فردوسی شاهنامه را با آغاز تاریخ در گیتی آغاز کرد و تا زمانی که زنده بود سی سال، در چامههای شاهنامه تاریخ ایران را بنگاشت و هویت ایرانی و زبان پارسی را زنده نگاه داشت. با جشنهای دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران، میبایستی که تاریخ ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران نمایان شود و در زمان مدرن راهش ادامه یابد. جشنهای دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران برای ایرانیان روشن میسازد، چه کسانی هستند، از کجا میآیند و چه سهم بزرگی در تمدن بشر روی کره زمین دارند. جهانیان همه این ایده را دریافتند و سیاستمداران، سران کشورها، پژوهشگران، ایران شناسان، رهبران دینهای جهان این ایده نوبل را با سرافرازی و شادمانی پذیرفتند و همگی آمادگی خود را اعلام داشتند و از جشنهای دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران یک پروژه جهانی ساختند. جهانیان در برابر منشور حقوق بشر کوروش بزرگ که با دادن آزادی در داشتن هر دین و یا نداشتن دین و برابری انسانها با یکدیگر، سر فرود آوردند و با سرفرازی در این جشن شرکت کردند. سامانه پهلوی ایران را در جایگاه ملتهای پیشرفته دنیا قرارداد و ایران و ایرانی را از یوغ استعمارگران رهانید، سامانه پهلوی ایران را در جایگاه ملتهای پیشرفته با برپایی دولت کارآ، سیستم مدرن آموزش و پرورش، بهداشت و درمان مردم ایران، پای ساختهای مدرن کشور، کارخانههای صنعتی برای تولید کالاهای مورد نیاز داخلی و صادرات، پول با ارزش قابل تعویض در دنیا، امنیت باورنکردنی در کشور، و برخورداری از احترام جهانی سیاسی قرارداد. با این جشنها نشان این که تاریخ ایران با حمله تازی به ایران آغاز نشده است بلکه با بنیان شاهنشاهی ایران به دست کوروش بزرگ، نیای بزرگ همه ایرانیان، دگرگون ساختن تقویم به تقویم شاهنشاهی با زادروز کوروش بزرگ شد.
جشنهای دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران یک جشن جهانی بود، بهترین و خردمندترین کسان در سراسر دنیا برای این جشن کار کردند. سران کشورهای نیرومند گیتی به تخت جمشید آمدند تا در بزرگداشت جشنی که به همه جهانیان تعلق دارد شرکت کنند. سراسر ایران آذین بسته شد، فرتورها و تندیسهای شاهنشاهان ایران برپا گردید و پرچمهای سه رنگ شیر وخورشید نشان در اهتزاز درآمدند. شهیاد آریامهر و موزه تاریخ ایران و استادیوم آریامهر گشوده و پهنه جشن و سرور و پایکوبی و دست افشانی ایرانیان شد.
ایرانیان از آزادیهایی که کوروش بزرگ به مردم ایران داد آگاه هستند. با این جشن جهانی دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران، بزرگداشت آن برپا شد، ایرانیان می دانستند که برای پاسداری کشور و فرهنگ و تمدن و دارایی هایشان می باید در برابر دشمنان پدافند کنند. در ایران دو دشمن بزرگ علیه این آزادیها وجود داشت و دارد، اسلامیون و کمونیستها. برای اسلامیون تاریخ با اسلام آغاز میشود و آرمان اسلامیون این است که روزی اسلام همه جهان را فراگیرد. برای کمونیستها تاریخ، تاریخ جنگ طبقاتی است و آرمان آنان برپایی دیکتاتوری پرولتاریا است تا همه جهان کمونیستی شود. جشنهای جهانی دوهزار و پانسد سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران در این دو گروه، آتشی جهنمی برپا ساخت و از آنجا که آرمان هر دو گروه اشغال جهان است، با یکدیگر در جنگ علیه دنیای آزاد یکی شدند. پروپاگاندای اسلامی این جشنهای جهانی را علیه اسلام خواند و هر که را در این جشنها شرکت کرده بود، دشمن اسلام نامید. پروپاگاندای کمونیستی گفت که ایرانیانِ بیچاره چپاول میشوند تا با پول مردم جشنهای طلایی برپا شود. اسلامیون میگویند هویت ایرانی وجود نباید داشته باشد اسلام باید باشد، نشانهای اسلامی باید باشد، نه نشانهای ایرانی و نشان شیر و خورشید و تخت جمشید. کمونیستها میگویند هویت ایرانی و مرزهای ایران باید برداشته شود و آنچه که استالین و لنین و انور خوجه و مائو ستونگ میگوید باید آرمان هر کسی که در این کشور زندگی میکند شود و خود را ایرانی خواندن و هویت ایرانی داشتن باید از میان برداشته شود. کمونیستها دشواری داشتند که مادر کمونیستی یعنی اتحاد جماهیر شوروی حضرت پادگورنی در جشنهای بنیانگذاری ۲۵۰۰ سال شاهنشاهی ایران شرکت کرد و شاهنشاه ایران و سیاست اعلیحضرت را ستود و همکاری نزدیک شوروی با دولت ایران آغاز شد. با این کار، کمونیستها که در واقع ضد دین هستند پشتیبان اصلیاشان را از دست دادند.
در جهنم وجودشان اسلامیون و کمونیستها پیمان بستند و نوآوریهایی کردند: هویت، یعنی ترکیبی از هویت اسلامی و کمونیستی "نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی ". در کنگره سیزدهم کنفدراسیون دانشجویان خائن ایرانی در فرانکفورت آلمان غربی که روزهای ۲۲ - ۱۸ دی ماه ۱۳۵۰ برابر با ۱۲ - ۸ ژانویه ۱۹۷۲ برگزار شد، این پیمان میان کمونیستها و اسلامیون به رهبری روح الله خمینی را با رای همه تصویب و جنگ مسلحانه علیه حکومت ایران اعلام کردند. از این زمان همکاری نزدیک دانشجویان کنفدراسیون با یاسر عرفات و معمر قذافی رهبر لیبی برای دیدن دورههای آدم کشی، بمبگذاری و ایجاد ترس و وحشت میان مردم ایران آغاز شد. دوباره لحظههای سرنوشت ساز در تاریخ ایران آغاز شد. جنگ بی آغاز و بی پایان میان نیک و بد میان هوخشتر و اهریمن، میان حقیقت و دروغ، میان آزادی و بندگی و میان نور و تاریکی.
ایرانیان! همه با یکدیگر به روزهای پر از خوشبختی، شادمانی، موسیقی، دست افشانی، هلهله و رفاه و آسایش و امنیت و بدون دغدغه زندگی، روزهای با شکوهی که ایران و ایرانی از احترام جهانی برخوردار بود، روزهایی که جشنهای ایرانی با فر و بزرگی در کشور ایران در سایه شاهنشاه ایران برپا میشد بیاندیشیم همه به ایران بیاندیشیم !!!...جشنهای ۲۵۰۰ سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران را بخوانید، به سخنان آریامهر گوشفرادهید و آن را میان هممیهنان پخش کنید