خواجوی کرمانی (غزلیات)/بهار روی تو بازار مشتری بشکست
' | خواجوی کرمانی (غزلیات) (بهار روی تو بازار مشتری بشکست) از خواجوی کرمانی |
' |
بهار روی تو بازار مشتری بشکست فریب چشم تو ناموس سامری بشکست رخ تو پردهی دیبای ششتری بدرید لب تو نامزد قند عسکری بشکست قد تو هوش جهانی بچابکی بربود خط تو توبهی خلقی بدلبری بشکست چو حسن روی تو آوازه در جهان افکند دل فرشته و هنگامهی پری بشکست چو شام زلف تو مشاطه از قمر برداشت رخ تو رونق خورشید خاوری بشکست دلم ببتکده میرفت پیش ازین لیکن خلیل ما همه بتهای آزری بشکست چو برگ نسترن از شاخ ضمیران بنمود بعشوه گوشهی بادام عبهری بشکست ببرد گوی ز مه طلعتان دور قمر چو بر قمر سر چوگان عنبری بشکست بنوک ناوک آه سحرگهی خواجو طلسم گنبد نه طاق چنبری بشکست ز بسکه میکند از دیده سیم پالایی بچهره قیمت بازار زرگری بشکست