عطار (عذر آوردن مرغان)/دردمندی پیش شبلی می‌گریست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۵۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (عذر آوردن مرغان) (دردمندی پیش شبلی می‌گریست)
از عطار
'


دردمندی پیش شبلی می‌گریست شیخ پرسیدش که این گریه ز چیست گفت شیخا دوستی بود آن من از جمالش تازه بودی جان من دی بمرد و من بمردم از غمش شد جهان بر من سیاه از ماتمش شیخ گفتا چون دلت بی‌خویش ازینست این چه غم باشد، سزایت بیش از ینست دوستی دیگر گزین ای یار تو کو نمیرد تا نمیری زار تو دوستی کز مرگ نقصان آورد دوستی او غم جان آورد هرک شد در عشق صورت مبتلا هم از آن صورت فتد در صد بلا زودش آن صورت شود بیرون ز دست و او از آن حیرت کند در خون نشست