سوقصدهای سیاسی در ایران در درازای جنگ سرد
حزب توده | تصمیمهای مجلس | جبهه ملی |
در درازای جنگ جهانی دوم و اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی سازمان جاسوسی شوروی کا- گ - ب بزرگترین شمار جاسوسها با بیش از چهل پایگاه جاسوسی در کشور ایران گردآورده بود که بیشترین شمار جاسوسان شوروی در خارج از کشور بود. در مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران بیش از ۱۱۵ جاسوس کار میکردند. وظیفه اصلی آنها، شناسایی، آدمربایی، و کشتن کسانی که استالین بر آنها به عنوان ضد شوروی نشان کردهاست. نزدیک به دو دهه، مسکو امید آن داشت و غرب ترس آنکه یک انقلاب ایرانی، سبب به روی کار آمدن یک رژیم هوادار شوروی در ایران شود. [۱] در زمان اشغال ایران به وسیله ارتش سرخ شوروی و بریتانیا با پشتیبانی سیاسی و مالی شوروی حزب توده در تاریخ ۱۰ مهر ماه ۱۳۲۰ بنیان شد. حزب توده وابسته به شوروی بود و دستورات خود را مستقیم از استالین و حزب کمونیست شوروی دریافت میکرد.
حزب توده در انتخابات مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری چهاردهم بيست نامزد داشت و از اين بيست نفر با پشتیبانی شوروی هشت نفر به مجلس راه يافتند و فراکسيون حزب توده را تشکيل دادند. نمايندگان حزب توده در شمال ايران، در شهرهایی که در اشغال ارتش شوروی بود بيشترين آرا را به دست آوردند. نام هشت نفر نمایندگان حزب توده بدین قرار است :۱- اردشير آوانسيان نماينده ارامنه شمال، ۲- محمد پروين گنابادي نماينده سبزوار، ۳- عبدالصمد کامبخش نماينده قزوين، ۴- ايرج اسکندری نماينده ساری و تنکابن، ۵- رضا رادمنش نماينده لنگرود و لاهيجان، ۶- ولیالله شهاب فردوس نماينده فردوس، تون و طبس، ۷- فريدون کشاورز نماينده بندرپهلوی و ۸- تقی فداکار نماينده اصفهان بودند.
حزب توده با محمد مصدق ائتلاف کرده و مصدق گروهی که خود را اقلیت نامیدند را دور خود گردآورد. هدف این ائتلاف این بود که حداقل سی نفر را در مجلس داشته باشند که اوبستروکسیون کنند و مجلس را از تصمیم گیری بازداشتند. با این تاکتیک محمد مصدق و حزب توده موفق شدند که پنج دولت و پنج نخستوزیر ایران را محمد ساعد (۶ فروردین ۱۳۲۳ تا ۱۸ آبان ۱۳۲۳ ) - مرتضیقلی بیات (۴ آذر ۱۳۲۳ تا ) - ابراهیم حکیمی - محسن صدر - ابراهیم حکیمی برکنار کنند تا اینکه نخستوزیری مانند احمد قوام که مسکو به وی خوشبین بود بر سر کار آید. احمد قوام جنبش جدایی خواهی آذربایجان را با قراردادهایی که در مسکو با استالین بسته بود به رسمیت شناخت و پیشنهاد بینان یک شرکت مختلط نفت ایران و شوروی بر پایه شرکت نفت ایران و انگلیس دربرگیرنده امتیاز بهرهبرداری از نفت در استانهای شمالی ایران را امضا کرد. قوام در ۱۰ امرداد ۱۳۲۵ کابینه خود را که سه تن از وزیرانش از اعضای حزب توده بودند به محمدرضا شاه پهلوی شناساند. این وزیران دکتر فریدون کشاورز وزیر فرهنک، ایرج اسکندری وزیر پیشه و هنر و دکتر مرتضی یزدی وزیر بهداری بیدرنگ دست به تغییرات دامنهداری در این سه وزارتخانه زدند و همه پستهای کلیدی را در اختیار تودهایها قراردادند. پس از آن که آذربایجان با اراده آهنین شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی از چنگال جداییخواهان و شوروی نجات یافت و مجلس قانونگذاری پانزدهم قراردادهای نفتی و دیگر پیمانهایی را که قوام در مسکو بسته بود رد کرد و موافقتنامه ایجاد شرکت مختلط نفت ایران و شوروی را بیاثر خواند سیاستی که استالین درباره ایران در پیش گرفته بود از بن شکست خورد[۲] و همکاری ملت متفق یعنی شوروی، انگلستان و امریکا از هم پاشید و این آغاز جنگ سرد شد.
یکی از مهمترین هدفهای شوروی در جنگ سرد به قدرت رسیدن کمونیسم در ایران بود، که از ایران کشوری همانند چکسلواکی، مجارستان، لهستان و یا دیگر کشورهایی چون چین و کره بسازد. برای رسیدن به این هدف کسانی را که استالین در ایران علیه شوروی و کمونیسم میدانست، به وسیله عوامل ترور کا - گ - ب در ایران به قتل می رساند.
در حزب توده دپارتمان ترور وجود داشت که زیر نظر کیانوری و کامبخش اداره میشد.[۳] کمیته ترور حزب توده در ارتباط با مرکز کا- گ - ب در سفارت شوروی در تهران با بیش از ۱۱۵ عامل ترور همکاری میکرد. وظیفه کمیته ترور حزب توده برنامهریزی سوقصدها، فراهم کردن اسلحه برای کشتن، گزینش قاتل، آموزش قاتل و به انجام رساندن سوقصد، برنامهریزی فرار پس از کشتن، و دروغ پردازی و ساختن داستانی [۴]برای انداختن قتل انجام شده به گردن گروهی دیگر بود، به ویژه با یاری سیستم پروپاگاندای شوروی با دروغ پراکنیها، قتلها را به گروههای اسلامی، دولت و یا دربار میبستند.
در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ سران حزب کمونیست و اسلامیست در زندان ها با یکدیگر آشنا شده و پیوندهای پایدارشان از آن زمان بسته شد. با کنارهگیری رضا شاه کبیر و بر تخت نشستن اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی، بنا بر سنت دیرین، شاهنشاه فرمان عفو عمومی [۵]، مجرمین سیاسی را دادند. گروهی از این افراد تندرو دست چپی، که در زمان سلطنت رضا شاه بزرگ به سبب چاپ و تبلیغ کمونیسم در زندان بسر می بردند، آزاد شدند. در میان این آزادشدگان می توان از مصطفی فاتح، از کارکنان برجسته شرکت نفت انگلیس و ایران نام برد که بیدرنگ پس از آزادی حزب توده را بنیان کرد.
احمد کسروی
احمد کسروی - ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ دو نفر از اعضای فداییان اسلام، نواب صفوی و یک تن دیگر با کارد و هفت تیر در شعبه هفت بازپرسی دادسرای تهران به احمد کسروی نویسنده و تاریخنویس و وکیل دعاوی و مدیر روزنامه پرچم و منشی او یورش برده و هر دوی آنها را در ساختمان دادگستری کشتند. قاتلین کسروی به وسیله پلیس دستگیر شدند.
محمد مسعود
محمد مسعود - ۲۲ بهمن ۱۳۲۶ (۱۲ فوریه ۱۹۴۷) محمد مسعود مدیر هفتگینامهی مرد امروز، پس از بیرون آمدن از چاپخانه مظاهری سوار خودروی خود شد و پیش از آنکه بتواند موتور را روشنکند، سروان خسرو روزبه یکی از افسران ارتش و عضو سازمان نظامی حزب توده و با همدستی چند تن دیگر از هموندان حزب توده دو گلوله به سر محمد مسعود شلیک کردند و وی را کشتند. آدم کشان حزب توده تا ۹ سال پس از این قتل ناشناس ماندند تا اینکه درپی اعتراف خسرو روزبه به کشتن محمد مسعود، همکاران و چگونگی این ترور هولناک بر ملت ایران آشکار شد.[۶][۷]
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دانشگاه تهران ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ یکی از بزرگترین نمودهای خیانت به کشور و نموداری از اندیشههای پلید جناحهای افراطی دست راستی و دست چپی علیه یگانگی ملی و تمامیت ارضی و استقلال ایران بود. ناصر میرفخرایی از عوامل حزب توده به سوی شاهنشاه شلیک می کند. شاهنشاه محمدرضاشاه پهلوی در کتاب ماموریت برای وطنم رویداد سوءقصد را چنین بیان می کنند:
یکی از وقایع عجیب و تلخ دوران سلطنتم در بهمن سال ۱۳۲۷ هنگامی که در جشن سالیانه دانشگاه شرکت می کردم، روی داد. در آن روز لباس نظامی بر تن داشتم، و هنگامی که از اتومبیل پیاده شدم، و در شرف ورود به دانشکده حقوق و محل انعقاد جشن بودم، ناگهان صدای شلیک گلوله رسید و تیرهایی به جانب من شلیک شد. با این که به ظاهر عجیب جلوه می کند سه گلوله به کلاه نظامی من اصابت کرد و آسیبی به سر من وارد نیامد ولی گلوله چهارم از سمت راست گونه، وارد و از لب بالایی و زیر بینی من خارج گردید. شخصی که به من سوءقصد کرده و به عنوان عکاس به آن محل راه یافته بود، دو متر بیشتر با من فاصله نداشت و لوله تپانچه خود را به سینه من قراول رفته بود. من و او هر دو، روبروی هم قرار گرفته بودیم و کسی نزدیک ما نبود که بین ما حائل باشد و از این رو می دانستم که هیچ مانعی برای این که تیرش به هدف برسد، در پیش نداشت. عکسالعملی که در آن لحظه فراموش نشدنی از خود نشان دادم هنور در خاطرم هست. فکر کردم که خود را بر روی او بیاندازم ولی فورا متوجه شدم که اگر به طرف او جستن کنم نشانهگیری او را آسان خواهم کرد و اگر فرار کنم از پشت سر هف قرار خواهم گرفت. ناچار فورا شروع به یک سلسله حرکات مارپیچی کردم تا مطابق یک تاکتیک نظامی طرف را در هدفگیری گمراه کنم. ضارب مجددا گلوله دیگری شلیک نمود که شانه مرا زخمی کرد. آخرین گلوله در لوله تپانچه او گیر کرد و خارج نشد، و من احساس کردم که دیگر خطری متوجه من نیست و زندهام. ضارب با غضب بسیار اسلحه را بر زمین زد و خواست فرار کند ولی از طرف افسران و اطرافیان من محاصره شد و متاسفانه به قتل رسید و محرکین اصلی او درست معلوم نشدند. بعداً معلوم شد که وی با بعضی از متعصبین دینی رابطه داشته، و در عین حال نشانه هایی از تماس او با حزب منحله توده به دست آمد. نکته جالب توجه آن که معشوقه او دختر باغبان سفارت انگلستان در تهران بود. ... خون از زخمهای من مانند فواره میجست ولی به خاطر دارم که در حالت میل داشتم به انجام مراسم آن روز بپردازم ولی ملتزمین من مانع شدند و مرا به بیمارستان بردند و در آنجا به بستن زخمهایم پرداختند. ...
عبدالحسین هژیر نخستوزیر پیشین و وزیر دربار
عبدالحسین هژیر نخست وزیر پیشین و وزیر دربار شاهنشاهی روز ۱۳ آبان ۱۳۲۸ چهار پس از نیم روز در مجلس عزاداری در مسجد سپهسالار با گلوله های یکی از اعضای گروه فداییان اسلام به نام سید حسین امامی قاتل احمد کسروی زخمی شد و به بیمارستان دو ارتش برده شد. هژیر روز ۱۴ آبان ۱۳۲۸ ساعت ده صبح درگذشت. حسین امامی دستگیر شد و به ترور هژیر اعتراف کرد.
احمد دهقان
احمد دهقان - ۶ خرداد ۱۳۲۹ احمد دهقان نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله تهران مصور و مدیر تاتر و تماشاخانه تهران، در زمانی که فعالیتهای ضد کمونیستی و دشمنی اش با شوروی به اوج خود رسیده بود، با گلولههای اسلحه کمری حسن جعفری یکی از اعضای حزب منحله توده زخمی شد و در بیمارستان شماره دو ارتش درگذشت.[۸]
در نشست ۷ خرداد ۱۳۲۹ رضا حکمت رییس مجلس شورای ملی درباره کشته شدن احمد دهقان چنین گفت[۹]: بطوریکه آقایان محترم اطلاع دارند روز گذشته در اثر حملهای که به آقای احمد دهقان نماینده مجلس شورایملی و مدیر روزنامه هفتگی تهران مصور شد دیشب دارفانی را بدرود گفت : این پیش آمد ناگوار موجب کمال تأسف وتأثر عموم آقایان نمایندگان است. این قبیل حملات ناجوانمردانه و حوادث غیرعادی که موجب اختلال نظم و امنیت عمومی است شدیداً مورد تقبیح و انزجار عامه است ازدرگاه خداوند متعال مسئلت می نمایم که روح آن مرحوم غریق رحمت خودفرماید، عموم آقایان نمایندگان انتظاردارند که دولت هر چه زودتر جریان امر را جداً تعقیب و گزارش آن را به مجلس شورایملی تقدیم نماید و به پاس احترام روح آن مرحوم بااجازه آقایان مجلس راتعطیل می کنیم
دکتر سید حسن امامی
دکتر سیدحسن امامی امام جمعه تهران - ۳۰ امرداد ۱۳۲۹ در مسجد شاه به دست یک تبهکار با کارد زخمی شد و پس از مداوا در تهران و سویس از مرگ نجات یافت.
سپهبد حاجعلی رزمآرا نخستوزیر
سپهبد علی رزمآرا نخستوزیر دوره شانزدهم قانونگذاری در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض در مسجد شاه، هنگام ورود به مسجد شاه با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی عضو سازمان فداییان اسلام هدف گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد.[۱۰]
۲۲ آبان ۱۳۳۱ شمس قناتآبادی در مجلس درخواست آزادی بیدرنگ خلیل طهماسبی قاتل رزمآرا را کرد. قنات آبادی درباره رزمآرا گفت:" .... که گلوله استاد خلیل طهماسبی نابودش کرد اگر او نبود کار باینجا نمیکشید من نمیگویم اگر مانع برداشته نمیشد ملت تسلیم میشد من نمیگویم زعمای ملی دست از مبارزه بر میداشتند من نمیگویم جبهه ملی عقب مینشست نه جبهه ملی یک افراد مصممی داشت که اینها حاضر بودند تا سر حد مرگ این مبارزه را دنبال کنند این مطلب را همه دیدند و همه هم قبول کردند اما آن چیزی که این مانع را بطور برق آسا از بین برد و ما را بسرعت برق بجلو راند گلوله استاد خلیل طهماسبی بود متاسفانه بعد از اینکه آن قانون در این مجلس تصویب شد سنای سابق خیلی معطل کرد ... متاسفانه پس از تصویب و توشیح هنوز این استاد خلیل طهماسبی در زندان بسر میبرد و من با وجود اینکه شنیدم برای درج بروزنامه رسمی فرستادهاند ولی این شخص هنوز در زندان است انتظاردارم که وزارت دادگستری مقدمات خلاصی ایشان را از زندان فراهم کند..." [۱۱]
خلیل طهماسبی از اعضای پرکار فداییان اسلام که به عنوان قهرمان ملی از سوی مصدق و یارانش و آیتالله کاشانی شناخته شده بود در روز ۶ آذر ۱۳۳۴ به جرم تبانی علیه امنیت کشور دستگیر شد.
دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ کابینه رزمآرا
دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ در کابینه رزمآرا و رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران در روز ۲۸ اسفند ۱۳۲۹ چند روز پس از ترور سپهبد رزمآرا در پهنه دانشگاه تهران توسط نصرت الله قمى در ۴۶ سالگى با گلولههای شلیک شده از تپانچه یک دانشجو کشته شد. قاتل در پاسخ به اینکه چرا دکتر زنگنه را کشته است پاسخ داد که به دو دلیل دکتر زنگنه را کشته است: نخست، پس از اینکه دکتر زنگنه وزیر فرهنگ اعلام کرد که پروپاگاند برای حزب توده در مدرسهها و دانشگاه ممنوع است و دوم مخالفت دکتر زنگنه با ملی شدن نفت.
ترور نافرجام حسین علاء نخستوزیر
حسین علاء نخستوزیر در روز ۲۵ آبان ماه ۱۳۳۴ در مجلس سوگواری مصطفی کاشانی پسر آیتالله کاشانی و نماینده مجلس هدف گلوله مظفر ذوالقدر عضو فدائیان اسلام قرارگرفت ولی گلوله در لوله تپانچه گیر کرد و شلیک نشد و ذوالقدر تپانچه را بر سر علاء کوبید و وی را زخمی کرد. حسین علاء با وجود زخمی که بر سر داشت همان روز رهسپار بغداد برای شرکت در پیمان بغداد که پس از زمانی به پیمان سنتو نامیده شد گردید. فرماندار نظامی تهران به آگاهی رسانید که علی ذوالقدر خود را جزو دسته فدائیان اسلام معرفی کردهاست و یادآور شدهاست که بنا به دستور نواب صفوی رهبر فداییان اسلام حسین علاء را ترور کردهاست. پسر علی ذوالقدر، محمدباقر ذوالقدر، متولد فسا، پس از شورش ۱۳۵۷، از بلندپایگان کشور شد. وی یکی از فرماندهان سپاه پاسداران و مشاور رییس قوه قضاییه و معاون حفاظت اجتماعی و پیشگیری از وقوع جرم قوه قضاییه، معاون و قائممقام سپاه پاسداران، در دولت محمود احمدی نژاد بود.
سی آبان ماه عبدالحسین واحدی معاون نواب صفوی رهبر تروریست فدائیان اسلام به وسیله ماموران شهربانی در اهواز دستگیر شد و به تهران برده شد. واحدی در ۶ آذر ماه از زندان گریخت و به هنگام فرار در جاده قدیم کرج مورد پیگرد ماموران قرارگرفت و با شلیک پنج گلوله به قتل رسید.
۱ آذر ماه ۱۳۳۴ با پیگیریهای ماموران انتظامی، نواب صفوی رهبر فدائیان اسلام که دست به کشتار شمار زیادی زده و ترس و نگرانی میان مردم ایجاد کرده بود با دو تن از همدستانش دستگیر شد. ۲۷ دی نواب صفوی رهبر تروریستهای فداییان اسلام و سه تن دیگر از همدستان وی چون خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا نخستوزیر و مظفر ذوالقدر ترورکننده حسین علاء نخستوزیر که به اتهام توطئه مسلحانه علیه حکومت مشروطه سلطنتی و ترور افراد بیگناه و داشتن اسلحه بیپروانه در دادگاههای بدوی و تجدید نظر به اعدام محکوم شدند و سپیدهدم بیست و هفتم دی در لشکر دو زرهی تیرباران شدند.
ترور مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی به دست زمینداران بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱
کشته شدن مهندس ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد به دست مالکان بزرگ ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱
در روز سهشنبه ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس شاپور ملک عابدی رییس اصلاحات ارضی فیروزآباد استان فارس با شلیک دهها گلوله به وی از سوی زمینداران بزرگ کشته شد. بیش از بیست تا بیست و پنج تن قاتل مسلح در جاده شیراز - فیروزآباد سر راه جیپ مهندس عابدی و همراهان را گرفتند و از روبرو و از پشت به مهندس عابدی یورش بردند و وی را به رگبار گلوله بستند. مهندس عابدی ۳۲ سال داشت و دارای همسر و یک پسر خردسال بود. مهندس شاپور ملک عابدی دانش آموخته دانشکده کشاورزی کرج بود و در سال ۱۳۳۴ مهندسی کشاورزی خود را گرفت و در وزارت کشاورزی استخدام شد. پُستهای مهندس ملک عابدی کارمند فنی، مهندسی زراعی، کارمند دفع آفات شیراز، کفیل دفع آفات شهرستان فسا، کارشناس آزمایشگاه بیماریهای قارچی در اداره بررسی آفات نباتی استان هفتم و سرانجام رییس اکیپ آماربرداری اصلاحات ارضی منطقه فیروزآباد بود.
در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در سفر به کرمانشاه و به هنگام دادن سندهای مالکیت کشاورزان کرمانشاه با اندوه بسیار فرمودند: خون بهای مهندس عابدی از قاتلین و محرکین گرفته میشود...مهندس عابدی یک سرباز شهید وطن است و من مقرر کردهام که عزای ملی اعلام شود.
۲۶ آبان ماه ۱۳۴۱ سخنگوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رساند که با شهادت مهندس ملک عابدی مامور اجرای قانون اصلاحات ارضی در استان فارس شاهنشاه سرپرستی فرزند ۹ ساله مهندس ملک عابدی را خود پذیرفتند. ۲۹ آبان ماه ۱۳۴۱ وزیر کشاورزی به همراه فرهاد ملک عابدی فرزند مهندس ملک عابدی کشته شده به دست مالکان بزرگ فارس به پیشگاه شاهنشاه باریافتند. در این شرفیابی شاهنشاه به فرهاد ملک عابدی مهربانی بسیار کردند و به بنیاد پهلوی دستور دادند که هزینه تحصیل فرهاد ملک عابدی در ایران و خارج از کشور را فراهم سازند.
روز ۲۲ آبان ماه ۱۳۴۱ مهندس ملک عابدی رییس سازمان اصلاحات ارضی فیروزآباد به همراه آقای نظامیان رییس دارایی فیروزآباد، مهندس همت وحیدی با جیپ اداره کشاورزی استان فارس و با راننده جیپ سید احمد از شیراز رهسپار فیروزآباد شدند. ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه هنگامی که جیپ از ""تنگه هلال" در ده کیلومتری فیروزآباد میگذشت ناگهان گروهی مسلح با برنامه از پیش ریخته شده، جلوی دیگر خودروهای در جاده را گرفتند و به سوی جیپ مهندس ملک عابدی و همراهان یورش بردند و جیپ را بازایستاداندند، مهندس ملک عابدی را از جیپ بیرون کشیدند و همان جا وی را به باران گلوله بستند. قاتلان همه تفنگهای شکاری کوچک با فشنگهای چهار پاره به دست داشتند و دو تن از آنان با هفت تیر بودند. این تفنگها ویژه شکار حیوانات مالکان بود و دیگران به آن دسترسی نداشتند.
در روز چهارشنبه ۲۳ آبان ماه به دستور دولت در شیراز حکومت نظامی اعلام شد و استاندار فارس جای خود را به سپهبد ورهرام داد. در پی کشته شدن مهندس ملک عابدی به دست مالکان بزرگ استان فارس درنشستی به ریاست آقای علم نخست وزیر و وزیران و رییسهای سازمانهای انتظامی، نخست وزیر به آگاهی رساند که تصمیم استوار دولت برای ادامه اصلاحات ارضی با این قبیل مقاومتها و تحریکات دچار تزلزل نخواهد گردید، و نخست وزیر گفت که به زودی قاتلان و مسبین قتل مهندس ملک عابدی دستگیر و مجازات خواهند شد، تا کیفر آنها درس عبرتی برای دشمنان اصلاحات ارضی باشد.
حسنعلی منصور نخستوزیر
حسنعلی منصور در روز ۱ بهمن ۱۳۴۳ ساعت ده صبح به هنگام پیاده شدن از خودرو جلوی در ورودی مجلس شورای ملی هدف گلوله محمود بخارایی از اعضای فداییان اسلام قرارگرفت.[۱۲] بخارایی سه گلوله به شکم و مثانه و گلوی منصور شلیک کرد.[۱۳] منصور به بیمارستان پارس برده شد با همه تلاشی که پزشکان ایرانی و خارجی برای نجات جان او کردند سرانجام منصور در روز ۶ بهمن ماه ۱۳۴۳ درگذشت.[۱۴] آشکار شد که فداییان اسلام یا هیات موتلفه اسلامی با قتل منصور کارهای تروریستی را از سر گرفتهاند. قاتلین منصور و عناصر پشت پرده مانند حبیبالله عسگراولادی، اسدالله بادامچیان، مهدی عراقی، و هاشمی رفسنجانی دستگیر و برای زمان درازی کارهای آنها زیر کنترل قرارگرفت. [۱۵]
رئیس مجلس شورای ملی در نشست ۸ بهمن چنین گفت:
جناب آقای حسنعلی منصور نخست وزیر لایق و خدمتگذار ایران هنگامی که برای اجرای وظایف ملی خویش بخانه ملت میآمد هدف سوء قصد خائنانهای قرار گرفت و در عنفوان جوانی و در حالی که چون سرباز فداکار در راه به ثمر رسانیدن انقلاب مقدس شاه و ملت کوشا بود از پای درآمد و در ردیف شهدای بزرگ وطن جای گرفت. از ساعت ده و نیم صبح روز اول بهمن ماه ۱۳۴۳ که این حادثه دردناک اتفاق افتاد تا ساعت یازده بعد از ظهر روز ششم بهمن آنچه ممکن بود پزشکان معالج داخلی و خارجی در راه نجات این شخصیت ارزنده تلاش کردند ولی با کمال تأسف این کوششهای صمیمانه بجائی نرسیده و بالاخره منصور جان بجان آفرین تسلیم کرد و قاطبه مردم ایران را در این ماتم بزرگ داغدار و سوگوار ساخت. یقین دارم از این حادثه تأثرآور بیش از همه کس شخص شخیص اعلیحضرت همایون شاهنشاه متألم و اندوهناک میباشند که بخوبی بدرجه خدمتگذاری و لیاقت و صمیمیت این نخست وزیر جوان وقوف کامل داشتند و منصور در حقیقت برگزیده شاهنشاه و مبعوث از میان نمایندگان ملت بود. ضایعه درگذشت منصور جبران ناپذیر است منصور در بحبوحه خدمتگذاری و موفقیتهای فراوانی که بدست آوردهبود شهید شد. همه آرزو داشتند که این جوان شایسته باقی بماند و بتواند برنامههای مترقی خود را که با نهایت دقت و مطالعه طرحریزی کرده بود خود بمرحله اجرا بگذارد و خدمات خویش را که صمیمانه آغاز نموده بود با موفقیت کامل به انجام برساند. ولی تقدیر چنین بود که این سرباز مجاهد راه انقلاب در آستانه خانه ملت شهید شود و همه ما را در این ماتم بزرگ متألم سازد. منصور در دوران کوتاهی که سمت نمایندگی مجلس شورای ملی را داشت دیدیم چگونه با لیاقت ذاتی و صمیمیت جبلی این وظیفه ملی را انجام میداد. قدرت بیان و ادب و تواضع فوقالعاده و هوش سرشار و قدرت مدیریت او همه ما را تحت تأثیر قرار داده وبه شگفتی و اعجاب وامیداشت. منصور در راه به ثمر رسانیدن انقلاب ششم بهمن و رستاخیز روشنفکران و زحمتکشان ایران کوشش بسیار میکرد و تلاش او مصروف بر این بود که بتواند بسهم خود برنامههای مترقی و انقلابی شاهنشاه معظم ایرا را در جهت اجرای هدفهای ملی بنتیجه برساند و با ایمان کامل و اعتقاد راسخ در این راه گام برمیداشت و پیش میرفت و سرانجام نیز تقدیر چنین بود که با غروب روز ششم بهمن چراغ عمر او خاموش شود. از طرف خود و عموم نمایندگان مجلس شورای ملی و ملت ایران این ضایعه تأسف آور را به پیشگاه شاهنشاه محبوب و ملت ایران و پدر و مادر داغدیده و عموم افراد خانواده و بستگان و دوستان آن مرحوم تسلیت گفته از درگاه باریتعالی مسئلت دارم که وی را در جوار رحمت خود جای دهد و با اولیاء مقدس اسلام و ائمه اطهار محشور بدارد. به احترام روح فقید سعید درحال قیام یک دقیقه سکوت اعلام میکنیم.
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی کاخ مرمر ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ - روز ۲۱ فروردین ۱۳۴۴ برابر با ۱۰ آپریل ۱۹۶۵ سرباز وظیفه رضا شمسآبادی در کاخ مرمر به شاهنشاه ایران تیراندازی کرد. به شاهنشاه از این رویداد شوم آسیبی نرسید ولی دو تن از درجهداران وفادار گارد کشته شدند. شمسآبادی نیز جا بجا کشته شد. در پی سوءقصد به شاهنشاه، شش تن از اعضای کنفدراسیون که کوتاهی پیش از انجام این رویداد اهریمنی به ایران بازگشته بودند، همراه با چند نفر دیگر دستگیر شدند. همزمان پلیس و سازمان امنیت و اطلاعات کشور بررسی گستردهای آغاز کردند.
پس از وقوع حادثه ۲۱ فروردین کاخ مرمر تحقیقات دامنهداری برای تشخیص ماهیت موضوع و تعیین محرکین از طرف مقامات انتظامی و امنیتی ارتش معمول گردید و بر اثر اطلاعاتی که از بستگان و نزدیکان سرباز وظیفه رضا شمسآبادی بدست آمد روابط مزبور با احمد کامرانی فارغالتحصیل کلاس پنجم دبیرستان محمودیه کاشان متولد ۱۳۱۸ رادیوساز کشف شد و از بازجویی که در اطراف شخص اخیر به عمل آمد و اعترافات خود او معلوم شد که نامبرده با اطلاعات فنی خود در کارخانه ارج مشغول کار بوده و در آن کارخانه به علت استعدادی که در امور فنی از خود نشان می داده مورد توجه یکی از مهندسین کارخانه به اسم مهندس احمد منصوری تهرانی مقدم قرارگرفته و این توجه ارتباط عمیقی بین آن دو بوجود آوردهاست تا حدی که پس از اخراج احمد کامرانی از کارخانه ارج در زمانی که مشارالیه یک مغازه تعمیر رادیو در جوادیه بازکرده، ارتباط مهندس منصوری با مشارالیه قطع نشدهاست.
مهندس منصوری فارغالتحصیل رشته برق از دانشگاه منچستر در موقع تحصیل در انگلستان مثل برخی از دانشجویان در جریان کمونیستی واقع شده و معتقد به یک ایدئولوژی افراطی گردیده که دارندگان عقیده مزبور به قدری در این راه پیش رفتهاند که افکار حزب منحله توده و کمونیسم شوروی را نیز قبول ندارند....
تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو
بامداد روز ۱۸ فروردین ماه ۱۳۵۰ سه تن از چریکهای فدایی خلق[۱۶]، صفاری آشتیانی، منوچهر بهایی پور، اسکند صادقی نژاد و رحمت پیرونذیری با مسلسل و کوکتل مولوتف به خودروی تیمسار فرسیو یورش بردند و وی را به مسلسل بستند. سپهبد فرسیو ساعت ۱ بامداد روز یکشنبه ۲۲ فروردین ماه ۱۳۵۰ پس از ۹۰ ساعت تلاش و مبارزه، در راه انجام وظیفه در بیمارستان ژاندارمری جان باخت. چهارده گلوله به بدن سپهبد فرسیو شلیک شد که شش گلوله به شکم و سینه سرلشکر فرسیو رییس دادرسی ارتش خورد، این گلولهها از مسلسل ربوده شده از پاسبان کلانتری قلهک بود. در شامگاه ۱۴ فروردین ماه پنج تن از چریکهای فدایی خلق به کلانتری قلهک یورش بردند و سرپاسبان سر خدمت را کشتند و مسلسل وی را دزدیدند. قاتلان سپهبد فرسیو پس ماندههای سه گروه جنگل و احمدزاده و جزنی، همان انیرانیان و دشمنان ایران و ایرانی بودند که به پاسگاه ژاندارمری سیاهکل حمله بردند و چند مامور ژاندارمری و یک سپاه دانش رییس خانه انصاف سیاهکل را به قتل رساندند.[۱۷]
تیمسار سپهبد فرسیو در سال ۱۲۹۸ خورشیدی در آلاشت سوادکوه زاده شد. سپهبد فرسیو دانش آموخته دانشکده افسری به سال ۱۳۱۹ بود، وی پس از به پایان رساندن دوره دانشکده افسری دورههای مقدماتی توپخانه، مشترک تکمیلی و فرماندهی و ستاد را گذرانید و سپس از دانشکده حقوق دانشگاه تهران لیسانس گرفت. تیمسار سپهبد ضیاالدین فرسیو دورههای پرسنلی، فرماندهی ستاد، دانشگاه جنگ و دوره قضایی را نیز در ایالت متحده امریکا گذراند. تیمسار سپهبد فرسیو در اسفند ماه ۱۳۴۷ از درجه سرتیپی به سرلشکری سرافراز شد. پس از معاونت دادستانی ارتش تیمسار فرسیو، چند سال مقام دادستان ارتش را داشت تا این که در دی ماه ۱۳۴۹ به ریاست دادرسی ارتش منصوب شد.
ترور مستشاران امریکایی
- ۱۱ اردیبهشت ۱۳۵۱ مجاهدین زیر خودروی ژنرال نیروی هوایی امریکا به نام ژنرال هرولد پرایس[۱۸] بمبی منفجر کردند که هر دو پای وی در این انفجار بریده شد. بانوی ایرانی که با فرزندنش نیز پیاده میرفتند کشته شدند. این کشتار به وسیله کاظم ذوالانوار برنامه ریزی شده بود. کاظم ذوالانوار همبند کمیته مرکزی مجاهدین بود که از سوی رضا رضایی بیناد شده بود.
- ۱۲ اردیبهشت ۱۳۵۲ مستشار ارتش امریکا سرهنگ لوییس ال هاوکینز [۱۹] با گلولهای که مجاهد موتور سوار به سر او شلیک کرد کشته شد.
- ۳۱ اردیبهشت ۱۳۵۴ مجاهدین راه را بر خودروی دو مستشار نیروی هوایی امریکا به نامهای سرهنگ شفر [۲۰] و سرهنگ ترنر [۲۱] بستند و آنها را به گلوله بستند. تروریستهایی که در این کار دست داشتند: وحید افراخته، سرکرده ترور؛ سیدمحسن سیدخاموشی، راننده وانت و قاتل که سوی راست خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محمد طاهر رحیمی، قاتل که از سوی چپ خودرو سرهنگ شفر و سرهنگ ترنر را به گلوله بست؛ محسن بطحایی، بندآورنده خیابان تا با راهبندان کشتن انجام شود؛ منیژه اشرفزاده کرمانی، علامت دهنده عملیات و کارگردان و نگهبان ترور.
- ۱۲ تیر ۱۳۵۴ مجاهدین کارمند ایرانی سفارت امریکا را کشتند.
- ساختمان انجمن ایران و آمریکا و کنسولگری بریتانیا در شهر مشهد به وسیله مجاهدین خلق منفجر شد.
- کارخانه جنرال الکتریک ایران در سال ۱۹۷۶ به وسیله مجاهدین منفجر شد.
- ۶ شهریور ۱۳۵۵ سه تن از کارکنان شرکت امریکایی راکلول اینترنشنال[۲۲] را به نامهای دونالد جی. اسمیت [۲۳]، رابرت آر. کرانگراد[۲۴] و ویلیام سی. کاترل [۲۵] به وسیله مجاهدین خلق به قتل رسیدند.
تیمسار سرلشکر سعید طاهری
بامداد روز یکشنبه ۲۲ امرداد ماه ۱۳۵۱ سرلشکر سعید طاهری رئیس کل زندانهای شهربانی در نزدیکی خانه خود در تهران پارس با گلولههای تروریستهای سازمان چریکهای فدایی کشته شد. تروریست ها به بهانه پرسیدن آدرسی به سرلشکر نزدیک شدند و با شلیک سه گلوله سرلشکر طاهری را کشتند.
روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در خیابان سلیمانیه و فردوسی تهران به ماموران پلیس تیراندازی کردند و شماری از تروریستها و ماموران پلیس کشته شدند.
روز ۸ امرداد ماه ۱۳۵۱ بمب ساعتی را که تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در یک تاکسی کارگذاشته بودند ترکید و سرنشینان تاکسی تکه و پاره شدند.
روز ۱۳ امرداد ماه ۱۳۵۱ بمبی که تروریستهای سازمان چریکهای فدایی خلق در خیابان شاهرضا گذاشته بودند ترکید و شماری از رهگذران کشته و یا زخمی شدند.
روز ۱۹ امرداد ۱۳۵۱ نیز بمب دیگری در تهران ترکید و شماری زخمی شدند.
دنباله دارد
منبع
- ↑ Christopher Andrew and Vasili Mitrokhin, The world was going our way, Basic Books New York. 2005, p. 169
- ↑ رادیو مسکو به ایران بد میگوید: سر استالین را شیره مالیدند
- ↑ فریدون کشاورز - من متهم می کنم کمیته مرکزی حزب توده ایران را - شرکت کتاب - لسانجلس - ۲۰۰۶
- ↑ disinformation دروغپراکنی، کژآگاه سازی، اطلاعات دروغ و دروغ عمدی که از سوی دولتی،حزبی و یا گروهی برای آسیب به کشور، دولت و یا گروه دیگر پخش میشود به ویژه برای گیج کردن دستگاههای جاسوسی بکاربرده میشود
- ↑ قانون راجع به عفو و بخشودگی و تخفیف پارهای از محکومیتهای سیاسی و عادی
- ↑ بیانات قبل از دستور بعضی از آقایان نمایندگان (بیانات دکتر اقبال و احمد دهقان درباره کشتن محمد مسعود مدیر مرد امروز به وسیله حزب توده مجلس شورای ملی ۲۵ بهمن ۱۳۲۶ نشست ۴۶
- ↑ مذاکره در فوریت طرح قانونی راجع به پرونده قتل محمد مسعود و عدم تصویب فوریت مجلس شورای ملی ۲۱ اردیبهشت ۱۳۲۹ نشست ۲۲
- ↑ بیانات قبل از دستور آقای شوشتری درباره کشته شدن احمد دهقان مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۹
- ↑ بیانات آقای رئیس دایر به ابراز تأسف از قتل مرحوم احمد دهقان مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۸
- ↑ بیانات آقای رئیس دائر با بابر از تاسف از قتل مرحوم رزم آرا مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ نشست ۱۲۶
- ↑ سخنان قناتآبادی درباره استاد خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا و آزادی وی مجلس شورای ملی ۲۲ آبان ۱۳۳۱ نشست ۳۸
- ↑ ترور حسنعلی منصور نخستوزیر ایران
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۳ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۳
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۸ بهمن ۱۳۴۳ نشست ۱۴۵
- ↑ کنفدراسیون دانشجویان ایرانی
- ↑ سازمان چریکهای فدایی خلق
- ↑ جنگ مسلحانه تروریستها در سیاهکل
- ↑ Brigade General Harold Price
- ↑ Lt. Col. Lewis L. Hawkins
- ↑ Colonel Paul R. Shaffer, Jr.
- ↑ Lt. Colonel. John H. Turner
- ↑ Rockwell International
- ↑ Donald G. Smith
- ↑ Robert R. Krongrad
- ↑ William C. Cottrell