عطار (غزلیات)/ای غنچه غلام خندهی تو
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (ای غنچه غلام خندهی تو) از عطار |
' |
ای غنچه غلام خندهی تو سرو آزاد بندهی تو افتاد سر هزار سرکش از طرهی سر فکندهی تو گلهای بهار نیم مرده از نرگس نیم زندهی تو خورشید گرفته لوح از سر بر سر چو قلم دوندهی تو من کشته و غم کشندهی من تو دلکش و دل کشنده تو زان است شفق که طوطی چرخ در خون گردد ز خندهی تو چون سایه در آفتاب نرسد کی در تو رسد روندهی تو عطار به هر پری که پرد دانی که بود پرندهی تو