عطار (غزلیات)/تا دردی درد او چشیدیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۶ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (تا دردی درد او چشیدیم)
از عطار
'


تا دردی درد او چشیدیم دامن ز دو کون در کشیدیم با هم نفسی ز درد عشقش در کنج فنا بیارمیدیم بر بوی یقین که بو که بینیم زهری به گمان دل چشیدیم گه در طلبش ز دست رفتیم گه در هوسش به سر دویدیم در عالم پر عجایب عشق آوازه‌ی او بسی شنیدیم درمان چه‌کنیم درد او را کین درد به جان و دل خریدیم عشقش چو به ما نمود ما را صد پرده به یک زمان دریدیم نور رخ او چو شعله‌ای زد خود را ز فروغ آن بدیدیم دیدیم که ما نه ز آب و خاکیم از هر دو برون رهی گزیدیم چه خاک و چه آب کانچه ماییم در پرده‌ی غیب ناپدیدیم چون پرده ز روی کار برخاست از خود نه ازو بدو رسیدیم پیوستگیی چو یافت عطار از ننگ وجود او بریدیم