عطار (غزلیات)/ای دل ز جفای یار مندیش

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۵ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (ای دل ز جفای یار مندیش)
از عطار
'


ای دل ز جفای یار مندیش در نه قدم و ز کار مندیش جوینده‌ی در ز جان نترسد گل می‌طلبی ز خار مندیش با پنجه‌ی شیر پنجه می‌زن از کام و دهان مار مندیش مردانه به کوی یار درشو از خنجر هر عیار مندیش گر نیل وصال یار باید از گفتن ننگ و عار مندیش چون با تو بود عنایت یار گر خصم بود هزار مندیش چون یافته‌ای جمال او را از گشتن سنگسار مندیش منصور تویی بزن اناالحق تسلیم شو و ز دار مندیش عطار تویی چو ماه و خورشید در تاب زهر غبار مندیش