عطار (غزلیات)/هر زمانم عشق ماهی در کشاکش می‌کشد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۲۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (هر زمانم عشق ماهی در کشاکش می‌کشد)
از عطار
'


هر زمانم عشق ماهی در کشاکش می‌کشد آتش سودای او جانم در آتش می‌کشد تا دل مسکین من در آتش حسنش فتاد گاه می‌سوزد چو عود و گه دمی خوش می‌کشد شحنه‌ی سودای او شوریدگان عشق را هر نفس چون خونیان اندر کشاکش می‌کشد عشق را با هفت چرخ و شش جهت آرام نیست لاجرم نه بار هفت و نی غم شش می‌کشد جمع باید بود بر راهی چو موران روز و شب هر که را دل سوی آن زلف مشوش می‌کشد خاطر عطار از نور معانی در سخن آفتاب تیر بر چرخ منقش می‌کشد