مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۵ مهر ۱۳۲۱ نشست ۹۷
مجلس شورای ملی مجموعه قوانین دوره قانونگذاری سیزدهم | تصمیمهای مجلس | قوانین بنیان ایران نوین مصوب مجلس شورای ملی |
نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری سیزدهم |
دوره سیزدهم قانونگذاری
مشروح مذاکرات مجلس ملی، دوره۱۳
جلسه ۹۷
صورت مشروح مجلس روز شنبه ۲۵ مهر ماه ۱۳۲۱
فهرست مطالب:
۱- تصویب صورت مجلس
۲- تصویب پنج فقره مرخصی و رد مرخصی آقای بوداغیان
۳- بقیه شور لایحه متمم بودجه
۴- موقع و دستور جلسه بعد- ختم جلسه
(مجلس یک ساعت و نیم پیش از ظهر به ریاست آقای اسفندیاری تشکیل گردید)
صورت مجلس روز چهارشنبه ۲۲ مهر ماه را آقای (طوسی) منشی خواندند. (اسامی غایبین جلسه گذشته که ضمن صورت مجلس خوانده شده است:
غایب با اجازه- آقای: روحی
غایبین بیاجازه- آقایان: تولیت، دکتر ضیا، مهدوی، اورنگ، اکبر، امیر ابراهیمی، عطاءالله پالیزی، یاراحمدی، فاطمی، دبستانی، آصف، صادق وزیری، مستشار، کامل ماکو، بوداغیان)
- تصویب صورت مجلس
۱- تصویب صورت مجلس
رئیس ـ در صورت مجلس نظری نیست؟ آقای طوسی
طوسی اجازه میفرمائید تذکری در صورت مجلس بدهم در آنجائیکه نوشته شده بود کفایت مذاکرات تصویب شد باید تصویب نشد بشود یکی هم راجع به تعیین جلسه برای یکشنبه است که اشتباه شده و البته شنبه خواهد بود.
رئیس در صورت مجلس دیگر نظری نیست؟(اظهار نشد) صورت مجلس تصویب شد.
- تصویب پنج فقره مرخصی و رد مرخصی آقای بوداغیان
{۲- تصویب پنج فقره مرخصی و رد مرخصی آقای بوداغیان}
رئیس چند فقره خبر از کمیسیون عرایض و مرخصی رسیده است قرائت میشود:
گزارش مرخصی آقای فیاض.
آقای فیاض برای انجام امور محلی مسافرتی نموده و مدتی بیمار شدهاند که بموجب گواهی پزشک معالج از حرکت ممنوع بودهاند و در نتیجه چهل و هفت روز از تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۱ غایب بودهاند و اکنون درخواست اجازه نمودهاند کمیسیون عرایض و مرخصی عذر ایشان را موجه تشخیص داده اینک گزارش آن بعرض میرسد.
رئیس موافقین با مرخصی آقای فیاض برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
گزارش مرخصی آقای یار احمدی.
آقای یار احمدی در خواست پانزدهروز مرخصی از ۱۹
شهریور ۱۳۲۱ نمودهاند و کمیسیون عرایض و مرخصی با درخواست ایشان موافقت نموده اینک گزارش آن تقدیم میشود.
رئیس موافقین با مرخصی آقای یار احمدی برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
گزارش مرخصی آقای امیر ابراهیمی.
آقای امیر ابراهیمی بر حسب درخواست وزارت دارائی ناچار بمسافرت کرمان شدهاند و درخواست چهل روز مرخصی از ۱۹ شهریور ۱۳۲۱ نمودهاند و درخواست ایشان مورد موافقت کمیسیون واقع شده اینک گزارش آن تقدیم میشود.
رئیس آقای انوار.
انوار بنده با مرخصی ایشان موافقم اما آن عبارت درخواست وزارت دارائی مورد ندارد نماینده حق دارد تقاضای مرخصی بکند و مجلس هم تصویب کند آن عبارت را حذف کنید.
مخبر کمیسیون عرایض و مرخصی بنده خواستم بآقای انوار عرض کنم عبارتی که فرمودند نه از لحاظ وزارت دارائی بوده است خیر از لحاظ قضیه خواربار است که آقای امیر ابراهیمی و سایر نمایندگان کرمان ناچار شدهاند بکرمان تشریف ببرند.
رئیس آقایانیکه موافقند با این مرخصی برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
گزارش مرخصی آقای بوداغیان.
آقای بوداغیان درخواست بیست روز مرخصی از ۱۱ مهر ۱۳۲۱ نمودهاد و کمیسیون عرایض و مرخصی با درخواست ایشان موافقت نمودهاند اینک گزارش آن تقدیم میشود.
رئیس موافقین با مرخصی آقای بوداغیان بخیزند.
(عدهای برخاستند و چون مشکوک بود شماره شد ۴۲ نفر از ۹۸ بودند)
رئیس تصویب نشد. گزارش مرخصی آقای دکتر تاجبخش:
آقای دکتر تاج بخش برای انجام امور محلی در خواست سیزده روز مرخصی از تاریخ ۲۱ شهریور ۱۳۲۱ نمودهاند و مورد موافقت کمیسیون عرایض و مرخصی واقع شده اینک گزارش آن تقدیم میشود.
رئیس موافقین با مرخصی آقای دکتر تاجبخش بر خیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
گزارش مرخصی آقای محیط
آقای محیط درخواست بیست و یکروز مرخصی از تاریخ ۱۵ شهریور ۱۳۲۱ نمودهاند و مورد موافقت کمیسیون عرایض و مرخصی واقع شده اینک گزارش آن بعرض میرسد.
رئیس آقایانیکه موافقند برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
- بقیه شور لایحه متمم بودجه
] ۳- بقیه شور لایحه متمم بودجه[
رئیس لایحه متمم بودجه مطرح است. ماده سیام قرائت میشود.
ماده ۳۰ـ وزارت دارائی وزارت دارائی مجاز است هزینه مخابرات تلگرافی و مرسولات پستی سال ۱۳۲۰ اداره کل شهربانی و ادارات شهربانی شهرستانها را در حساب بودجه سال نامبرده جمعاً و خرجاً منظور نماید.
رئیس موافقین با ماده سیام برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد.
مخبر کمیسیون بودجه (آقای اعتبار) اجازه میفرمائید اولاً ماده ۲۴ اینجا قرائت نشده و همینطور مانده است مقرر بفرمائید اول این ماده خوانده شود و بعد هم ماده ۲۶ بعد از مذاکراتی که شد رأی گرفته نشد تکالیف آن راهم معلوم بفرمائید.
نبیل سمیعی ۲۷ است نه ۲۶
مخبر بلی ۲۷ و ۲۴ است
رئیس ماده ۲۴ قرائت میشود
مادة ۲۴ـ از اول ۱۳۲۱ وظیفه ورثه مرحوم سید جمالالدین واعظ بماهی سیصدو شصت ریال تصویب و برقرار میشود
رئیس موافقین با ماده ۲۴ برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده ۲۷ قرائت میشود.
ماده ۲۷ وازت بهداری مجاز است از محل وجوه حاصل از فروش دارو که در حساب مخصوص بخزانهداری کل تحویل خواهد شد دارو خریداری نماید حساب ماهیانه خرید و فروش دارو تابع تشریفات مربوط بمحاسبات دولت بوده و مجموع معامله باید جمعاً و خرجاً در لایحه تفریغ بودجه کشور منظور گردد.
رئیس آقای یمین اسفندیاری
یمیناسفندیاری گرچه آقای مخبر محترم در جلسة ما قبل آخر عقیدشان این بود که راجع باین موضوع مذاکرات کافی است و برای تشکیلات و نظریات راجع ببهداری هم تشریف آوردند مذاکراتی هم شده است ولی در عین حال بنده تصور میکنم که مذاکره کافی میباشد چون موضوع موضوع مهمی است و چون ماده جزء متمم بودجه است موقعی است که میشود در اطرافش بحث کرد و اگر نواقصی باشد باطلاع وزارت بهداری رساند که توجه بیشتری بفرمایند بنده چند نکته است که اطلاع حاصل کردهام و در این موقع میخواستم بعرض مجلس برسانم و متأسفانه آقای وزیر بهداری تشریف ندارند که جواب بنده را فرموده باشند و امیدوار هستم که توجه خاص نسبت باین موضوع بشود و بعد اگر مورد توجه وزارت بهداری هت که باطلاع مجلس خواهند رساند اگر هم نباشد در آتیه توجه بیشتری نسبت باین موضوع مبذول خواهند فرمود آن موضوع یکی راجع به عطیه ملوکانه است با آن نظری که بودهن است در مرحمتی که شدهاست که نسبت به طبقهای که احتیاج داشتند باین عطیه از لحاظ دواجاتی که بهداری تهیه میکند و به طبقاتی رسید که مستحق هستند مطابق اطلاعی که بنده حاصل کردم شاید این قسمت رعایت نشده است استدعا داشتم وزارت بهداری توضیحاتی بدهد که واقعاً این عطیه ملوکانه برای منظور حقیقی مصرف شده است یا نه؟ یکی هم اینکه اداره داروئی در وزارت بهداری تشکیل شده است که مسئول این اداره هم در دانشکده مشغول است و هم اینکه خودش یک داروخانه دارد و این نقض غرض است. بنده نمیشناسم که کیست شخصش را اطلاع ندارم ولی چون موضوع خیلی مهم است و برای خود من پیش آمد و بیک دواخانه مراجعه کردم و دوائی خواستم دوائی که به بنده داد دوای عوضی بود (امیرتیمور همان آدم؟) خیر یکی از دواخانههای شهر. و وقتی به طبیب مراجعه کردم معلوم شد که اشتباه است و اگر خدای نخواسته این بدست یکنفر طبیب میافتد واضح است که چه زحمتی تولید میکرد اینست که چون این مسئله خیلی اهمیت دارد و باید نسبت باین موضوع یک شخصی باشد که دواخانه نداشته باشدو ثانیاً کارش منحصر بهمین کار باشد تا با یک وقت بیشتری و دقت بیشتری و توجه بیشتری بکند که مفاسدی که از این موضوع متأسفانه پیش میآید جلوگیری شده باشد. متأسفانه همین اداره ناقص هم که الان مشغول کار است یک بازرسیهائی که باید برای انجام این مقصود داشته باشد ندارد. چرا ندارد؟ چون اداره خودش وقت این کار را ندارد که بتواند این کار را بکند شاید هم محتاج باشد برای اینکه باید یکی از این بازرسها هم مأمور دواخانه این شخص که واقعاً نمیشناسم باشد و وزارت بهداری قطعاً میداند. عرض کنم قانون خدمت پزشکان که از مجلس گذشته است این قانون متأسفانه آنطوری که منظور قانون گذار بوده است عملی نشده و نمیشود. تبعیضی که شده است دو قسم است یک قسمتش این است که اشخاصی که در تهران هستند مایل نیستند که از تهران خارج شوند و متشبث میشوند بدو مؤسسه که یکی بتوجه و مساعدت آقای فیروز آبادی در حضرت عبدالعظّیم تشکیل شده. یکی هم در شمیران که در آنجا بهداری مؤسسهای دارد. این اشخاص بعنوان ایکه بخارج مرکز میروند حکم برایشان صادرمیشود و از تهران خارج میشوند و میروند به حضرت عبدالعظیم و شمیران خودشان را نشان میدهند و برمیگردند در توی خود وزارت بهداری مشغول کار میشوند در صورتیکه بنده تصور میکنم این دو قسمت شمال و جنوب تهران را باید جزء مرکز قرار داد در صورتی که اشخاص استفاده کنند که دو سال در خارج هستند آن خارج کجا است؟ یکیاش حضرت عبدالعظیم است یکی هم شمیران؟ و آن مقصودیکه در نظر قانون گذار بوده بکلی (طباطبائی عملی نشده) بلی عملی نشده خیلی متشکرم از اینکه کمک فرمودید برای اهمیت موضوع: و مخالفت شده. ضمناً این قضیه را هم که آقای وزیر بهداری فرمودند که مجلس تحت تأثیر واقع میشود بنده تصور نمیکنم چون خودم را که میبینم با اینکه چه درخانواده خودم چندین دکتر هست و چه دوستانی دارم نه آنها به بنده تشبث میکردند و نه کسان دیگر را تصور میکنم که کسی باشد که از وزارت بهداری کسی بآنها تشبث کند و در مجلس شورای ملی کسی حاضر نبود تشبث بکند برای اینکه یک دکترهائی که باید بروند بهمه جا بروند بدهات آنجا نروند و در تهران بمانند و مردم ایران در سایر نقاط ایران نتوانند از آنها استفاده کنند. بنده وقتیکه در جنوب بودم بخاطر دارم در مدت ۵ سالی که در بنادر مأموریت داشتم در تمام بنادر و جزایر خلیج فارس که رفتم دکترهای خارجی که در آنجا بودند و از نقاط خیلی دوردست میآمدند هم دولت خودشان نسبت به آنها توجه خاصی داشت و هم خود آنها یک علاقه خاصی داشتند که وقتی وارد فلان جزیره میشدند که هیچ وسیله نبود برای آنها کشتی با نهایت درجه وسایل فراهم میکردند و انها هم میدانستند که تا آن روزی که باید آنجا باشند و بمانند از هر حیث راحت میباشند و همان روزی که باید از آنجا بروند میدانستند که برای آنها کشتی حاضر است و از آنجا میرود و دیگری که خلف او است بجای او معین شده است و میآید. ولی این متأسفانه در کشور ما از سابق همینطور این رویه بر خلاف این عمل میشده است و اقای اعتبار کاملا متوجه این موضوع هستند چون در یک وزارتخانه سابقاً خدمت میکردند که میدانند تلگرافچی و پستچی اصلاً به یک نقاطی میرفتند که هیچ وسائل نبود دیگر روی مرکز را هم نمیدیدند و این همیشه باید در انجا بماند و یک وضعیتی برای خودش در آنجا درست کند. حالا این دکترها حکم همان تلگرافچیهای سابق را دارند برای اینکه بعضی از آنها که مأمور جائی میشوند نه فقط به آنها توجهی نمیکنند بلکه از برای رساندن دواهم برایآنجا خودداری شده است حالا این شخص نرفته باشد بآن محل و مأموریتش مانده باشد نه کسی حالش را میپرسد و نه کسی هم کمکی باو میکند. اداره تبلیغاتی در وزارت بهداری تشکیل شده است (امیر تیمورـ اداره تبلیغات نمیخواهد وزارت بهداری!) این اداره تبلیغات را که بنده نمیدانم کارش چه است گمان نمیکنم خود وزارت بهداری هم بداند که این منظورش چه است و برای چه کاری آماده شده و چه کاری را باید انجام بدهد اگر این اداره تبلیغات را از میان برداریم و واقعاً وارد عمل بشویم تصور میکنم بهتر باشد. متأسفانه آنچه اطلاع حاصل کردم داروهائی بخارج فرستاده میشود و این داروها یا داروهائی است که قیمتی است یا اینکه خیر چندان قیمتی ندارد و اشخاصی که کمتر مایل هستند سوء استفاده کنند و نسبهً هم طمعشان کم است این داروها را عوض میکنند از اینجا فرستاده میشود بآذربایجان بنده مخصوصاً سابقاً در آذربایجان بودم و اطلاع دارم که از اینجا دارو فرستاده شده بآذربایجان و قوطیهائی که هست قوطیها را خالی فرستاندهاند حالا یا این شخصیکه از اینجا فرستاده است با آن شخصی که در آنجا هست تبانی دارد که اینکار را میکند یا اینکه نمیتواند بفهماند که این دواها که فرستاده یا قوطی را که فرستاده است در آن دوا نبوده است و مقدورش نیست که بتواند آنجا هم تذکر داده باشد (نبیل سمیعی یا بد بستهاند) بلی یا بد بستهاند بفرمایش آقای نبیل چون ممکن است بعضی قسمتها را بد ببندند که دوا از بین رفته باشد که دوا بوده ات ولی طوری بسته بوده است که دواها از بین رفته و بمقصد نرسیده است. یا بد بستهاند در هر صورت یا سوء استفاده کردهاند که آنها را نفرستادهاند یا عوض کردهاند دواها را خلاصه متأسفانه آن منظوری که وزارت بهداری داشته است که این دوابمحل برسد نرسیدهاست. موضوع دیگر راجع بفرستادن گنهگنهای است که در زمان سابق یعنی قبل از شهریور گذشته برای نقاط بد آب و هوا و مالاریائی تهیه شده و یک مقدار زیادی دوا از هلند خریداری شده که به تهران هم وارد شده است و این گنه گنه بآن نقاطی که باید برسد نرسیده است و معلوم هم نیست که در اینجا بچه مصرف رسیده است این هم مورد علاقه بنده است که مخصوصاً در مازندران که مالاریا زیاد است و مردم هم احتیاج مبرمی دارند به گنهگنه و شاید هم یک قسمت نظر این بوده است که بآنجا فرستاده شود این دوا نرسیده است و معلوم نیست به کجا رفته است. وضعیت بهداری شهرداری که خود بنده هم مدتی در انجمن شهرداری بودم مطابق اطلاعی که اخیراً دارم بیک صورت خوشی اداره نمیشود. اگر چه اقای دکتر سجادی مخصوصاً آنچه اطلاع دارم خیلی مواظب هستند و انصافاً هم دقت میکنند که وضع آنجا را بتوانند بهتر کرده باشند ولی چون وقت ایشان خیلی ضیق است و در قسمتهای دارالمجانین و سایر قسمتها آن توجهی که ایشان میفرمایند در ماه یک دفعه یا در هفته یک دفعه کافی نیست متأسفانه آنطوری که لازم است بهداری شهرداری عملی نمیشود و بعقیده بنده اگر بهداری شهرداری ضمیمه وزارت بهداری بشود یا بهمین ترتیب ناقص میماند یا اینکه در آتیه با توجهی که آقای دکتر مرزبان وزیر بهداری دارند انشاءالله زودتر معایب اینجا را هم اصلاح کنند این بود عرایض بنده که عرض کردم و چون آقای وزیر بهداری تشریف ندارند میخواستم خودداری کنم از گفتنش ولی چون آقایان نمایندگان مازندرانی ما (نمایندگانشان) در اینجا اطلاع دارند که ما منتظر بودیم که آقای وزیر بهداری هم که به گیلان تشریف میآورند به مازندران هم تشریف ببرند و آنجا هم رسیدگی کنند به مازندران هم سرکشی کنند و متأسفانه فرصت نکردند که بآنجا بروند آنجا منتظر بودند که تشریف فرما بشوند و قدمشان را با کمال احترام بپذیرند و از وجودشان استفاده کنند و یک معایب و نواقصی که در قسمتبهداری مازندران است باطلاع ایشان برسد بنده قسمت کلیات را عرض کردم ولی در قسمت مازندران چون راه مذاکره با وزارت بهداری باز است بیش از این وقت مجلس را تضییع نمیکنم.
رئیس آقای انوار.
انوار بنده از نظر موافقت با ماده و از نظر اینکه مذاکرات هم کافی بود و این فرمایشات هم که آقای یمین فرمودند خواستم اجمالاً عرض کنم راجع به عطیه ملوکانه که فرمودند که دوا خریده شود و دوا بخرند و همین طور راجع بداروخانه و چیزهای دیگر که فرمودند کلیه این قسمتها که فرمودند مربوط باین ماده نبود در اینجا هیچ مناسبتی با یک از این مسائل که شما فرمودید نیست (خنده نمایندگان) یمین اسفندیاری حرف شما هم که مربوط نیست
انوار اجازه میخواهم توجه بدهم معارضه که نداریم در ماده ۳۳ متمم بودجه که وزارت بهداری که من یک لایحه سازمان وزارت بهداری تنظیم کردهام و این را میآورم به مجلس در آن لایحه راجع بآن قسم دوم راجع به رئیس داروخانه که مذاکره کردید و هم راجع بآن اطباء که باید بخارج بروند میشود مذاکره کرد. در اینجا یک کلمه از اینها که فرمودید مناسبت ندارد. البته اساساً میشود در همه چیز بیک وجود ربطی نسبت داد ولی خواستم عرض کنم چون مذاکرات کافی شده بود دیگر محتاج باین حرفهای شمما نبود بهتر بود صبر میفرمودید لایحه تنظیمی بیاید وزارت بهداری میدانید چون وزارتی است که جدیدالولاده است تازه بدایره وجود پا میگذارد و اینست که باید تقویتش کنیم تا تشکیل بشود این است که مذاکراتی که میشودد آنجا بایستی بشود. چیزی که بنده را کشانده پشت تریبون راجع به مازندران است. واقعاً آقایان چشم بندی است این همه که صحبت میشد که مخارج شده است در اینجا. در سنوات سابق در مازندران از حیث بهداری و از حیث راهسازی. و جاسازی این همه چیزهائیکه شده است همه دروغ بوده است؟ اینهه میگفتند که دیگر در آنجا مالاریا نیست در آنجا دیگر هیچ ناخوشی نیست و قطعهای است مثل بهشت الان چیزی نگذشته است شما میفرمائید باز مالاریا است و احتیاجات است من نمیدانم خیلی اسباب تعجب است این نکته بنده را متعجب کرده است که آمدم اینجا سؤال کنم که چطور مازندارن با آن همه مخارجی که شده است آن زحماتی که شده است باز باین حل باقی است؟!!
بعضیاز نمایندگان کافی است، کافیاست.
یمین اسفندیاری اجازه میفرمائید؟(کافیاست، کافی است).
رئیس بفرمائید.
یمین اسفندیاری بنده دفعه دوم است که طرف حمله همکار خودم واقع میشوم ولی گمان میکنم بهتر بود ایشان تکلیف برای خودشان معین میکردند تا اینکه بحرف بنده ایراد بگیرند بنده نمیتوانم از ایشان درس بگیرم نتایج آنهم که خوب واضح است بنده اگر بقدر آقای انوار در مجلس سابقه پارلمانی ندارم که تمام نکات را بدانم و متوجه باشم ولی تصور میکنم که امروز این مطابی که مفید است بحال مردم باید از وجود این لایحه استفاده کرد و گفت وزیر بهداری هم که یک شخصی است مثل آقای دکتر مرزبان که شخصی متخصص است و بایستی از وجودشان استفاده کرد در رأس این وزارتخانه است اگر یک اطلاعاتی بایشان داده نشودو این را بنده خودداری کنم پس چه وقت باید این اظهار را بکنم؟ که آقا میفرمایند حالا موقع بودجه است در موقع بودجه شما اگر اظهاری داشته باشید راجع بنفع مردم هم باشد باید خودداری کنید تا اینکه تشکیلات وزارتخانه داده شود؟ اولاً همچو قراری که آقای انوار با آقای وزیر بهداری ندارند که تا شش ماه دیگر بدانیم که ایشان هستند و ایشان بدانند آن قانون را پروژهاش را تهیه میکنند (انوار بنویس برای وزیر بهداری) این پروژه هم کیباید بیاید اینجا آنرا هم بنده نمیدانم بنده چیزهائیرا که میدانستم و اطلاعاتی را خواستم بعرض مجلس برسانم تا ضمناً آقای وزیر بهداری و وزارتخانه شان هم متوجه بشوند واگر ممکن است اصلاح کنند حالا اگر آقای انوار هم عقیدهشان اینست که وکیل از وکیل میتواند سؤال کند بنده عرضی ندارم.
معاون وزارت دارائی (آقای اردلان)ـ فرمایشاتی که آقای یمین اسفندیاری فرمودند چون آقای وزیر بهداری تشریف نداشتند بنده یادداشت کردم که به ایشان بدهم و چون این ماده مفیدی است که بدرد مردم میخورد تمنی میکنم زودتر رأی بدهید که عملی شود.
بعضی از نمایندگان مخالفی نیست رأی بگیرید آقا
رئیس رأی میگیریم به ماده ۲۷ موافقین با این ماده برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده ۳۱.
ماده ۳۱ـ وزارت دارائی مجاز است تا استهلاک بدهیهای تثبیت شده و تثبیت نشده دولت ببانک ملی ایران در هر سال مبلغی که از یکصد میلیون ریال کمتر نباشد در بودجه کشور و بابت اصل و بهره بدهیها ببانک مذکور بپردازد.
رئیس آقای فرمانفرمائیان
فرمانفرمائیان پیشنهاد بنده در این ماده دو موضوع است یکی راجع بطرزی است که این ماده تنظیم شده است مینویسد (تا استهلاک بدهیهای تثبیت شده و نشده) بنظر بنده این عبارت مفهومش آنطوری که باید رسا نیست در مفهوم این تثبیت شده و تثبیت نشده دیگر اینکه معاملاتیکه دولت با بانک میکند معهود بر این بوده است که مثلب اشخاص عادی که با بانک معامله میکنند معامله مرضی الطرفین باید باشد و یک قراردادی دارد دولت و بانک ملی. بانک ملی هم ما قائل هستیم که استقلال وجودی دارد در معاملات البته آن قراردادی که بین دولت و بانک ملی تنظیم شده است و طرز پرداخت و طرز استهلاک و آن ربحی که بآن تعلق میگیرد و کلیه خصوصیاتی که در آن گونه معاملات ذکر میشود آنها یک عمل خصوصی است بین دولت و بانک ملی. من نمیدانم چگونه ما میتوانیم در اینجا یک رأی بگیریم یا این که کمیسیون بودجه یک مداخلهای بکند که این مداخله برخلاف آن قراردادی باشد که بین بانک ملی و دولت بسته شده باشد. یک نکته دیگری که بنده مطلع شدم و مدتها است شنیده شده است و بنده هم شنیدهام اینست که اساساً سرمایه قانونی بانک ملی بکلی در دست دولت است و در دست و بال بانک ملی یک وجوه قلیلی نسبت بآن سرمایه قانونی که ازاول قرار بود آن سرمایه دردست خود بانک ملی قراربگیرد بیشتر آن سرمایه همینطور مانده است یعنی دولت در خزانه نگهداشته است و پرداخت نشده و این ارقامی هم که صورت میدهند ارقامی که وفق با حقیقت نمیکند (مخبرـ کی اینطوراست؟) وآن مبلغ پرداخت نشده و در دست بانک ملی نیست درخزانه دولت مانده است درصورتی که باید در بانک ملی باشد و بانک ملی مختار باشد که بتواند بمصرف معاملات بانکی خودش برساند اگر غیر از این است البته آقای مخبر محترم یک توضیحاتی خواهند داد.
معاون وزارت دارائی اینماه که اینجا نوشته شده است اولاًنسبت بخود ماده عرض میکنم مقصود یک اجازهای است که از مجلس شورای ملّی گرفته شده است همانطوریکه فرمودند یک طرف معامله دولت است و یک طرف بانک ملی اگر یک شخص خصوصی بود البته محتاج نبود که از مجلس شورای ملی اجازه بگیرد خودش یک قراردادی با بانک بسته است و پول را پرداخت میکند ولی چون طرف معامله دولت است و پول را پرداخت میکندولی چون طرف معامله دولت است و بدون اجازه ملس شورای ملی پولی نمیتواند بدهد این است که بایستی بموجب قانون از مجلس شورای ملی اجازه بگیرد همین که اجازه گرفت آنوقت میتواند یک پولی بپردازد و این جزئیات که میفرمایند تثبیت شده و تثبیت نشده البته تصدیق میفرمایند که یک قرضهائی است که در آن بانک هم پول مردم پهلویش است و هم پول دولت که پیش او است حساب دارد و پول او هم پیش دولت نیست و پیش خودش است و وجوه سرمایه بانک که فرمودند پیش دولت است اینطور نیست (صحیح است) در اختیار خود بانک است بانک هم استقلال مالی دارد و بدون جهت و بدون اجازه مجلس شورای ملی بدولت هم نمیدهد. ماهم که میخواهیم به بانک پول بدهیم ناچاریم در مجلس تصویب کنیم و اجازه بگیریم (صحیح است).
رئیس آقای انوار.
انوار بنده عرضی ندارم.
رئیس آقای هاشمی.
هاشمی بنده خواستم خواهش کنم که آقای مخبر توضیح بیشتری درباره این ماده بدهند بعداً که آقای اردلان توضیح دادند تا حدی قانع شدم. مطلب دیگر هم این است که بطور خصوصی خدمت آقای مخبر هم تذکر دادم که این را توضیح بفرمایند که وزارت دارائی وجوه عطیه ملوکانه را که بعنوان وام گرفته است آیا برای پرداخت آنها هیچ پیشبینی کرده است یا نه؟ بالاخره یک وجوهی بنام عطیه ملوکانه به شهرستانهای ایران داده شده است وزارت دارائی بعنوان وام گرفته است کار بموضوع ندارم که باز میشنویم نسبت بهر مبلغی که به هر شهرستان داده شده تجدید نظر شده بدون توجه بانیکه روز اولی که این وجوه بهر شهرستانی تخصیص داده شد مطابق نیازمندیها و احتیاجات شهرهای عقب مانده بود بآنهم کار ندارم مطلب این نیست جوابی که مرقوم فرمودند خواستم عرض کنم که توضیح بیشتری بدهند چون وعده داده شده است که یک وجوهی پرداخته شود و وجوهی هم داده شده است و بعضی جاها هم دست بکار عمران و آبادی زدهشده است که اگر وجه نرسد بکلی آن عملیات خنثی میماند بخصوص که مردم شهرستانهای ایران هم امیدوار شدهاند. مطلب دیگرم این است که در موقع طرح قانون متمم بودجه خوب است آقایان وزراء تشریف داشته باشند که مذاکره در مادهها تکرار نشود که در یک جلسه مطالب گفته شود و جلسه بعد باز وقت مجلس صرف جوابها بشود بهتر است که آقایان وزراء تشریف داشته باشند و حالا که آقای معاون وزارت دارائی تشریف دارند البته توضیح خواهند داد.
مخبر عرض کنم این قسمتش را که آقای هاشمی فرمودند لازم است که خدمتشان عرض کم موضوع وجوهی که از محل عطیه ملوکانه باید بشهرستانها داده شود مراجعه به یک کمیسیونی شده است که مرکب است از آقای وزیردارائی و دو نفر دیگر از آقایان وزراء و آقای وزیردربار ونسبت باین وجوه البته یک حوالجاتی شده است ویک آئین نامه هم برای اجرای این منظور تهیه شده که از هرجائی که مورد احتیاجی برسدآنرابپردازندولازم هم نیست که همه اش را یکمرتبه بپردازند تدریجاً میپردازندهر قدر موردخرج پیداشد میپردازند وآقای وزیر دارائی هم یک صورتی آوردند در کمیسیون بودجه که در سال پنج شش میلیون بودودر نظر داشتند که این صورت رابا حوالجاتی که صادر شده بود از طرف اعلیحضرت همایونی از محل همان قرضه که فرمودند وزارت دارائی کرده است بپردازند باین جهت این کار جریان منظمی را طی کرده است وبموقع خودش هم هر مبلغی که باید داده شود پرداخته میشود.
رئیس آقای ملک مدنی.
ملک مدنی موافقم.
رئیس آقای ثفهالاسلامی.
ثقهالاسلامی عرض کنم بنده خودم در کمیسیون بودجه هستم و آنجا هم سئوال کردم گفتند که این از بابت قرضههای سابقی است که دولت و وزارت مالیه از بانک ملی کرده است و آن قرضهها را که تمرکز دادهاند در حدود دویست میلیون وزارت دارائی به بانک ملی قرض دارد و حالا در نظر دارند سالی ده میلیون از این بابت به بانک ملی بپردازند میخواستم از حکومت، وزارت مالیه سابق بپرسم که این دویست میلیون بچه خرج رسیده و با استحضار کیبوده است و در حالی که بودجة مملکتی بوده است این دویست میلیون را برای چه مصرفی خرج کردهاند. از قراری که بنده شنیدهام این قرضهها برای آن شرکتهائی است که ایران را برای چه مصرفی خرج کردهاند. از قراری که بنده شیندهام این قرضهها برای آن شرکتهائی است که ایران را بهشت برین کردند آن شرکتهائی که هم انحصار خرید داشتند و هم انحصار فروش در صورتیکه میتوانستند همه کار بکنند یعنی چیزی که ده تومان قیمت داشته است پنج تومان میخریدند و چیزی که بیست تومان قیمت داشت چهل تومان میفروختند با وجود اینگونه معاملات این شرکتها این مبالغی که این جا جمعاً دویست میلیون تومان شده است قرضدار شدهاند و این مبلغ عرض آن شرکتها است پس باید باین موضوع رسیدگی کامل بشود والاّ نمیشود که ما بیائیم در قانون متمم بود بودجه این ده میلیون را برای پرداخت آن قرضهها در قانون متمم بعد هم بگویند خود مجلس رأی داده است بیجهت مخالفت نکنید و باز در سال آینده هم این ده میلیون را میخواهند این را بنده اطلاع کامل دارم که مربوط بآن شرکتهائی است که در آن موقع بوده است و مملکت را باین حال فلاکت بار انداختهاند و دولت هم حالا باید دویست میلیون تومان عرض آن شرکتهائی را که هم مال مردم و هم مال دولت را خوردهاند بدهد.
رئیس آقای مؤید احمدی.
مؤید احمدی اگر چه آقای معاون وزارت دارائی توضیحاتشان کافی بود لکن عبارتی که آقای فرمانفرمائیان گفتند محرک شد که بنده در جواب ایشان و هم جواب آقای ثقهالاسلامی توضیحی عرض کنم. اولاً حسابهای بانک ملی بقدری منظم است که بنده بالصراحه میتوانم عرض کنم بانک ملی بقدری منظم است که بنده بالصراحه میتوانم عرض کنم که در ایران هیچ باین منظمی نیست (صحیح است) یکشاهی یکشاهی حسابش منظم است البته کلیه دفاتر بانک صندوقهای بانک از صندوق پسانداز و غیره حسابش مرتب و منظم است معاملات دولت هم حساب مرتبی دارد و حساب دولت هم همانطور که یک نفر تاجر با بانک حساب دارد دو قسم است اگر یک کسی پولی داشته باشد در بانک بعنوان حساب جاری این فرع ندارد بعلت اینکه هر روز حواله میکند میگیرد و دو مرتبه میدهد ولی اگر آن را بعنوان حساب ثابت بگذارند فرع دارد حسابهای وزارت مالیه هم با بانک اینطور است. یک پولهائی است دولت از بانک ملی قرض کرده است مجلس اجازه داده است برای مصرف معینی مثلاً پانزده میلیون تومان قرض کنند و بفلان ترتیب بپردازند و البته هر چه فرع هم تعلق بگیرد مثل سایر مردم دولت به بانک میپردازد اما یک حسابهای جاری هم دولت دارد که قرضی کردهاند برای خرید تریاک برای خرید گندم در مواقع لازم از بانک پول گرفتهاند و وقتی که آن جنس فروش میرود و پولش برمیگردد ببانک میپردازند و این که دو جور نوشتهاند این حسابها را از این جهت است لکن اینکه ملاحظه میفرمائید اجازه میخواهند مجلس شورای ملی این را تصویب کند مثلی که زدید با مثلتان درست تطبیق نمکند بنده که میروم با بانک یک حسابی باز میکنم و قرض میکنم یک شخصیت و اختیاری دارم و هر طور خودم میتوانم با بانک قرارداد بگذارم ولی دولت شخصیت حقوقی دراد و مطابق قانون باید معاملات او را با بانک مجلس تصویب کند و مجلس اجازه بدهد که این مبلغ را از عوائد مملکتی بدهید به بانک و اگر مجلس تصویب نکند نمیتواند دولت بدهد چون بودجه را باید مجلس تصویب کند و جزو اقلام خرجی که مجلس تصویب میکند یک قلم آنهم قرض بانک است که میگوید این مبلغ را بدهید به بانک پس این ماده هیچ اشکالی ندارد و بسیار ماده خوب و صحیحی است.
رئیس آقای امیر تیمور.
امیر تیمور بنده تصور میکنم که تصویب این لایحه از طرف مجلس یکقدری اشکال دارد (طباطبائی این ماده) بلی این ماده برای این که نوشته شده است بدهیهای تثبیت شده یا تثبیت نشده. ما از نظر قانونی اینطور بدهی تثبیت شده را تعبیر میکنیم که بدهیهائی است که بتصویب مجلس رسیده باشد و البته مواردی پیش آمده باشد که یک وجوهی لازم بوده است که دولت قرض بکند و مجلس هم تصویب کرده در همان قانون هم محل پرداخت و موعد پرداخت را معین کردهاند و مجالی برای مراجعه و تصویب بعدی مجلس نیست و خود بخود و در موقع خود باید مطابق همان قانون تصفیه بشود اما نسبت به بدهیهای تثبیت نشده آن بدهیهائی که دولت گرفته بدون اینکه مجلس تصویب کند چون بدون تصویب مجلس بوده است امروز مجلس نمیتواند چیزهائی را که اطلاع ندارد برای چه فرض شده و بچه مصرفی رسیده اجازه بدهد که سالی ده میلیون تومان در بودجه بگذارند و پرداخت کنند. موقعی که این ماده در کمیسیون مطرح بود بنده همینطور که الان عرض میکنم در کمیسیون هم ایراد کردم و بعلاوه عرض کردم این مبلغی را که میفرمائید دولت بده دارد صورت آنرا بدهید وزیر دارائی وقت وعده کرد صورت آنرا بدهد و آن صورت تحت مطالعه قرار بگیرد و آنچه اطلاع پیدا کردم تا این دقیقه هم صورتی به کمیسیون بودجه نرسیده است بنده هم که عضو کمیسیون هستم بیاطلاع هستم این است که بنده نظر دارم این ماده بماند و صورتی را که وزیر دارائی وعده کردند به کمیسیون بفرستند که مستحضر شویم که بدهیهای تثبیت نشده چه چیز است و کدام است و از چه محلی این وجود بایستی هر سال پرداخته شود که با آن توضیحات مجلس شورای ملی رأی بدهید و قضاوت کند البته بهتر است والا تا این توضیحات داده نشده است در صورتیکه نمیدانم چیست نمیتوانیم رأی بدهیم.
رئیس ـ آقای دکتر طاهری.
دکتر طاهری در اطراف این ماده در کمیسیون بودجه هم بطوریکه آقای امیر تمیور اظهار کردند مذاکرات زیادی شد لکن بعقیدة بنده این اشکلالی که فرمودند بنظر نمیرسد زیرا در قانون بانک و اساسنامه بانک تصریح شده است که دولت بدون اجازه مجلس حق ندارد از بانک پول بگیرد فلسفهاش هم معلوم است برای اینکه دولت قدرت داشته است سرمایه هم مال مالیه بوده است و هروقت احتیاج داشته باشد میرود از بانک قرض میکند این است که استقراض از بانک را برای دولت موکول باجازه مجلس کردهاند که اگر بانک وقتی پولی بدولت میدهد بر طبق اجازة مجلس باشد نه مالیه میتواند از بانک بگیرد و نه بانک میدهد حالا یک پولهائی است که بر حسب تصویب مجلس بانک بدولت داده است من جمله صد میلیون تومان در موقعی که قانون اقتصادی گذشت زمان گلشائیان صد میلیون سرمایه این موسسات اقتصادی شده است که قانونش از مجلس گذشته این یکی است که بنده نظرم است در هر حال بدهیهای دولت تمامش مطابق قانون است و این ماده برای تأدیه وجهی است که دولت به بانک مقروض است که معین میکند چه جور بپردازند و اینجا اجازه داده میشود که سالی ده میلیون در بودجه عمومی کشور هر سال بگذارد و طلب بانک را بدهد و در بودجة امسال هم که از تصویب مجلس گذشته است این ده میلیون تومان هست صد میلیون ریال در بودجة امسال هست که بدهند ببانک و بنظر بنده این اشکالی ندارد و آقای امیر تیمور هم موافقت بفرمایند که تصویب شود.
رئیس آقای معدل.
معدل بنده نظرم این است که چون این مذاکره بمیان آمده حق اینست که دولت توضیحی بدهد که محاسبهاش با بانک ملی چه مبلغی است اگر حالا هم آقای معاون وزارت دارائی آن ارقام را ندانند ممکن است این ماده بماند برای جلسة آتیه و این توضیح را در جلسة بعد بدهند برای اینکه روشن شدن این مطلب حالا که مذاکره بمیان آمده است بسیار لازم و ضروری ات و بنده مطمئن هستم که اشکالی در محاسبه نیست و تمام این محاسبه مطابق قانون و اختیاراتی است که دولتها داشتهاند و تأیید میکنم نظر آقای مؤید احمدی را و بنده تصور میکنم که آقای فرمانفرمائیان هم نظری نداشتند بآن شکلی که ما نظر ایشان را تلقی کردیم بلکه نظر ایشان برای روشن شدن موضوع بود ولی حالا که صحبتش بمیان آمده است بسیار بجا است که دفعات عدیده و مبالغ جزء آن اینجا ذکر شود که بچه صورتی بوده است مثلاً در خارج شنیده میشود که یک عملیاتی را بانک انجام داده است و او را موکول به دستور و سفارش دولت کرده است مثلا گفته است که این اراضی سنگلج را که خریدهام بدستور دولت خریدهام و دولت اینها را بحساب خودش نمیآورد یا این که بنائی را که در خیابان فردوسی پهلوی بانک ملی ساخته شده است میگوید بدستور دولت آنوقت شخصی بود و الآن دولت است این پولهائی است که بانک خرج کرده است اگر این ساختمان مال خود بانک است بانک آنرا میخواهد چه بکند البته باید بفروشد و وقتیکه فروخت البته این پولها در گردش میافتد و موجب یک رواجی بیشتری میشود و اگر مال دولت است بایستی فهمید که دولت با چه اختیاراتی و مطابق چه قانونی این جور دستورات را به بانک ملی داده است برای اینکه این قضیه روشن شود آقای معاون وزارت دارائی خوب است این قضیه را موافقت بفرمایند که موکول شود برای جلسة آتیه.
رئیس آقای ملک مدنی.
ملک مدنی در اطراف موضوعی که مطرح است بنده لازم میدانم که توضیحی عرض کنم. آنچه دولت از بانک ملی استقراض کرده است و وام دارد به بانک تمام مبنای قانونی دارد بانک ملی بدون اینکه مجوّز قانونی داشته باشد بهیچوجه بکسی قرض نمیدهد حتی بدولت که حتماً بایستی بموجب قانون مخصوص باشد و همانطور که آقای مؤید احمدی توضیح دادند اساس بانک ملی ما یک اساس فوقالعاده متین و صحیحی است که هیچوقت قابل تخلف نیست هیئت مدیره و مدیر عامل بانک همیشه رعایت مقررات اساسنامة بانک را که بر طبق مصوّبات مجلس شورای ملی است کرده و میکنند این در اصل موضوع که ذهن آقایان روشن شود. اما راجع به مبلغ قرضه و کیفیات و جزئیات آن آنچه بنده خاطر دارم آقای صهبا که رئیس سرویس محاسبات دارائی و اداره بودجه بودند در کمیسیون بودجه توضیح دادند که دویست میلیون تومان بدهیهائی است که دولت به بانک دارد و همه هم بطوری که عرض کردم مبنای قانونی دارد و دولت هم هیچوقت نمیتواند بدون اجازه مجلس استقراض از بانک یا مؤسسه دیگری کرده باشد و بنظر بنده روشن است و اشکالی هم ندارد میل هم داشته باشید بماند برای بعد بنده عرضی ندارم میل هم داشته باشید بماند برای بعد بنده عرضی ندارم ولی مطلب روشن است و این قرضهها هم تمام قانونی است و دولت فعلاً در نظر گرفته است که سالی صد میلیون ریال این قرضه را بپردازد و در بودجه هم پیشبینی میشود تا این قرضی که دولت به بانک دارد استهلاک شود و حسابش تمام شود این است و چیزی دیگری جز این نیست.
مخبر عرض کنم خود آقایان ملاحظه فرمودند که هر مادة که مختصر اجمال و ابهامی داشت بنده موافقت کردم که به کمیسیون ارجاع شود ولی این موضوع هیچ ابهامی ندارد همانطور که آقایان توضیح دادند یک قرضی دولت به بانک دارد برطبق یک مجوّزات و قوانینی که از مجلس گذشته است و برای پرداخت آن و برای ترتیب پرداخت این قرضه دولت اجازه خواسته است که در هر سال حداقل ده میلیون تومان در بودجهاش بگذارد و قرضش را بدهد و این هم بصرفة بانک است. اما ان قسمتی را که آقای معدل فرمودند راجع با راضی سنگلج و ساختمان خیابان فردوسی شاید که بانک ملی کرده استو مال او است ولی امروز هم ضرر نمیکند بانک ملی هر معاملهای کرده باشد چه در قسمت ساختمان و چه خرید اراضی چندین برابر استفاده میکند و زیانی هم ندارد و این که فرمودند امروز تصویب نشود و برای جلسه بعد بماند فقط وقت تلف کردن است زیرا این قرضه دویست میلیون تومان یا بیشتر هر چه باشد مطابق قانون است و برای پرداخت آن هم دولت اجازه خواسته است که باین ترتیب بپردازد (صحیح است).
بعضی از نمایندگان مذاکرات کافی است.
ثقهالاسلامی بنده مخالفم با کفایت مذاکرات.
رئیس بفرمائید.
ثقهالاسلامی عرض کنم این قرضه دویست میلیون تومان است که دولت بموجب قوانینی که اجازه گرفته است از مجلس خرج شرکتها کرده است شرکت حریر شرکت مرکزی و فلان و فلان و حالا آن شرکتها معلوم نیست که چه ضرری کردهاند و ه منفعتی کردهاند درست است آن پول از بانک گرفته شده است و به شرکتها داده شده است ولی معلوم نیست که در کجا خرج شده و چه خرجی شده است و آن شرکتهائی که منحل شده است دارائی آنهابکجا رفته است باید دارائی آنها در مقابل این قرض برگردد به بانک ملی مثلاً شرکت مرکزی سیصد میلیون سرمایهاش بوده و معلوم نشد وقتی که شرکت مرکزی منحل شد آن سیصد میلیون کجا رفت آیا ضرر کرد یا منفعت کرد؟ یا شرکت حریر که دویست میلیون ریال سرمایهاش بود و منحل شد آن دویست میلیون سرمایهاش کجا رفت ضرر کرد یا منفعت کرد درست است که بانک ملی دویست میلیون تومان از دولت طلب دارد ولی آن یک بحث علیحده است و باید به بینیم که این دویست میلیون در بودجة مملکتی در کجا خرج شده است این را وزارت مالیه و وزیر مالیه نتوانست جواب بدهد و گفت صورت میفرستیم ولی آن صورت را نفرستادند و جوابی در این خصوص ندادند آقای امیرتیمور هم آنجا بودند بنده هم آنجا بودم حالا دیگر بسته است به رأی مجلس.
مخبر عرض کنم اگر فرمایشات آقای ثقهالاسلامی هم وارد باشد باز باین ماده ارتباطی پیدا نمیکند چون آن یک موضوعی است مربوط باین است که دولت این وجوهی را که از بانک گرفته است کجا رفته است صورت این را از دولت باید بخواهند و دولت هم باید بیاورد ولی اینجا یک پولی است که به بانک باید برگردد پولی است بانک داده است و باید با این اقساطی که اجازه خواسته است به بانک برگرداند این ارتباطی باین که به بینیم شرکت مرکزی چه کرده یا پولهائی که دولت گرفته است کجا خرج کرده است ندارد و در اینجا این صحبتهای بنظر بنده هیچ موردی ندارد و شما میتوانید همانطور که آن روز هم در کمیسیون بودجه فرمودید از آقای وزیر دارائی بخواهید که آن صورت را بیاورند و بما نشان بدهند تا به بینیم در کجا خرج شده است و بالاخره شرکت مرکزی نفع کرده است یا ضرر کرده است این یک محبث دیگری است که مربوط باین ماده نیست.
جمعی از نمایندگان مذاکرات کافی است.
رئیس پیشنهادی است مال آقای فرمانفرئیان:
در ماده ۳۱ اصلاح شود و ذکر شود در سال ۱۳۲۱. فرمانفرمائیان.
فرمانفرمائیان اینجا باز هم بنظر بنده نواقصی که در این ماده است این است که موضوع را کلی نوشتهاند و نوشتهاند در هر سال. این مثل این است که ما در اینجا اختیار میدهیم مادامالحیات باید سالها (مادام که این دویست میلیون هست) استهلاک بشود بشود در صورتیکه اینجا ممکن است ما که قضاوت میکنیم و رأی میدهیم راجع بسال ۱۳۲۱ باشد سال بودجة باشد یعنی سالی که مفهومش منطبق با وکالت این دوره سیزدهم باشد و مربوط باین دوره باشد و هیچ دلیل ندارد بقضاوتی که در آینده باید بعمل آیدما الآن در اینجا یک رائی داده باشیم بنابراین بنده پیشنهاد کردم در اینجا اضافه شود و موافقت بفرمایند که در ماده ذکر شود در سال ۱۳۲۱ و بعد از آن مجلس آینده کمیسیون بودجه آینده بهر طوری که مقتضی بدانند ممکن است بعدها این را در اصل بودجه منظور دارند و الا البته این یک دینی است و سال بسال هم باید از طرف دولت بطور تدریجی مرتباً در بودجه سنواتی منظور و تأمین شود.
مخبر بنظر بنده این پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان کاملاً بضرر بانک است برای اینکه ما دراینجا قانون میگذارنیم و دولت را مکلف میکنیم که در هر سال این مبلغ را در بودجهاش بگذارد و بعد ببانک بدهد…
فرمانفرمائیان مجلس آینده هم میخواهد این کار را بکند.
مخبر مجلس آینده البته. ولی غالباً ملاحظه فرمودهاید که بودجهها بتأخیر میافتد و موقعی، میرسد که ممکن است چند ماه از این مدتی که در قانون مقرر است بودجه دیرتر بیاید اگر این قانون باشد دولت قبل از هر خرجی مکلف است که این ده میلیون تومان را ببانک بدهد و بنده خواهش میکنم که آق این پیشنهادشان را استرداد بکنند و بگذارند دولت این کار را بکند و قرضش را ببانک بدهد. معاون وزارت دارائی برای اینکه بنده آقا را قانع کنم عرض میکنم غیر از اینکه قانون بودجه باید بتصویب مجلس شورای ملی برسد بودجهها همیشه باید قبل ازسال تهیه شده و تقدیم مجلس شورای ملی بشود و این ماده یک دستوری است برای وزارت دارائی که در موقع تدوین بودجه مکلف باشد این مبلغ را در بودجه بگذارد و منظور کنند برای اینکه همیشه اکیلیبر و موازنه و تعادل بودجه را در نظر داشته باشد وقتی که موظف شد بموجب قانون این مبلغ را همه ساله در بودجه بگذارد موظف خواهدبد که در هر سال در بودجه خودش اول این را پیش بینی بکند و پیشنهاد بکند بمجلس شورای ملی ولی اگر مکلف نبود نمیشود بنابراین تصویب این ماده بنفع بانک است و این مطلب هم مسلم است البته بودجه برای یکسال است و اگر مجلس رأی ندهد بودجة نخواهد بود. (صحیح است)
فرمانفرمائیان بنویسید در بودجه منظور بدارند.
رئیس رأی گرفته میشود به پیشنهاد آقای فرمانفرمائیان آقایان موافقین برخیزند (عده قلیلی قیام نمودند) تصویب نشد. رأی میگریم بماده ۳۱ آقایان موافقین برخیزند (اکثر برخاستند) تصویب شد. ماده سیو دوم خوانده میشود:
ماده ۳۲ وزارت بهداری مجاز است تمام یک قطعه باغ معروف به پوستی واقع در کنار جاده ورامین را در عوض زمینههای زیر که مجموع آنها چهل و هفتهزار و سیصد و پنجاه و هفت متر و سی و پنج سانتیمتر مربع میباشد:
زمین بیمارستان فیروزآبادی
تمام زمین سمت غربی بیمارستان
زمین محل موتورخانه برق و آقای حاج سید رضا فیروزآبادی آنها را بنام بیمارستان فیروزآبادی وقف مؤید مینماید بطور رایگان به آقای فیروزآبادی انتقال بدهد.
انوار اجازه میفرمائید؟
مخبر در سطر آخر ماده که مینویسد آقای حاجی سید رضا فیروزآبادی آنها را بنام بیمارستان فیروزآبادی وقف مؤید مینماید بطور رایگان این مینماید را حذف بفرمائید برای وقف مؤبد بکنید آنوقت اینطور رایگان به آقای فیروزآبادی انتقال بدهد.
انوار اجازه میفرمائید؟
مخبر در سطر آخر ماده که مینویسد آقای حاجی سیدرضا فیروزآبادی آنها را بنام بیمارستان فیروزآبادی وقف مؤبد مینماید بطور رایگان این مینماید را حذف بفرمائید برای قف مؤبد بکنید آنوقت اینطور اصلاح میشود (برای وقف مؤبد بطور رایگان).
رئیس آقای انوار
انوار! بنده خواستم برای رفع سوء تفاهم در این ماده یک توضیحی بدهم و بعرض آقایان برسانم که این سید بزرگوار نه اینکه خواسته است این باغپوستی را مالک بشود و برای خودش نگاه بدارد چون از عبارت همچو توهم میشود که آقای فیروزآبادی که این اراضی را داده است و این مریضخانه را ساخته است و مریضخانه آبرومندی ساخته است و خیلی باعث آبروی همه است نه اینکه حالا این باغ پوستی را بخواهد ازش استفاده کند (صحیح است) چنانکه آقای بدر وزیر دارائی سابق هم در کمیسیون توضیح دادند ایشان این زمین باغ پوستی را برای زایشگاه اختصاص میدهند که یک زایشگاه دو مرتبة بسازند از جیب خود و از مال خودشان معلوم است مسلمانان هم کمکش میکنند نه اینکه آن را بدهند درازای اینکه زمین خودشرا آمده است و مریضخانه کرده است. این را برای توضیح خواستم عرض کنم (صحیح است) این شخص نه اینکه بخواهد این را مالک بشود خواسته است این را این زمین را از دولت بگیرد و یک زایشگاهی ایجاد بکند نهایت چیزی که بود خواستم اینجا عرض کنم و آقای معاون وزارت دارائی جواب بدهند این باغ مگر متعلق بدولت نیست؟ مال دولت است دیگر پس چرا وزارت بهداری را مکلف کردهاید باید وزارت دارائی را مکلف کنیم چون مال دولت است و باید این تکلیف وزارت دارائی باشد مکر اینکه این را وزارت بهداری بخواهد این کار را بکند. (صحیح است).
طباطبائی این شق دوم که فرمودید صحیح است.
رئیس آقای صفوی
صفوی اینجا نوشته شده است که بآقای حاجی سید رضا فیروزآبادی برای وقف مؤبد بطور رایگان انتقال بدهد این عبارت سکته دارد این اراضی را دولت واگذار میکند بوزارت بهداری وزارت بهداری بآقای فیروزآبادی در مقابل آقای فیروزآبادی هم مریضخانه و زحماتی را که کشیدهاند خدماتی را که کردهاند موافقت میکنند که این اراضی را بنام بیمارستان وقف مؤبد کنند ولی این جمله آخر وافی باین مقصود نیست و عبارت رسا نیست بعقیده بنده باید این ماده را آقای مخبر اصلاح بفرمایند تا معلوم باشد و پیشنهادی هم تقدیم میکنم.
رئیس آقای ملک مدنی.
ملک مدنی بنده چون اسمی از آقای فیروزآبادی برده شد بعقیده خودم از نقطه نظر تشویق و تقدیر از افکار مقدس ایشان لازم دانستم یک مقدمة را بطور خلاصه که وقت مجلس هم گرفته نشود عرض کنم. آنچه بنده بیاد دارم در دوره ششم که آقای فیروزآبادی در مجلس تشریف داشتند وقتی که حقوقشان را تخصیص دادند برای این مریضخانه ابتدای کار از همانجا شروع شد بنده همان موقع در کمیسیون عرایض و مرخصی بودم همه آقایان هم یعنی اغلبشان در آن موقع تشریف داشتند و میدانند که این مرد شریف با حسن نیت آمد و حقیقهً این قدم خیر را برداشت و فعلاً هم خیلی مفید واقع شده است زیرا بیمارستان فیروزآبادی تنها بیمارستانی است که در حومه تهران بدهاتی و زارع و اشخاصی که هستند (و نمایندگان محترم و افکار عمومی بآنها و بآسایش آنها توجه دارند) خدمت میکند و آنها استفاده میکنند از این مریضخانه و البته بنده لازم دیدم در این موقع بنام مجلس شورای ملی تقدیری از افکارایشان کرده باشم (صحیح است) و این مرد شریف خیلی بعقیده بنده قدمهای مفید و سودمندی برداشته و امیدوارم سایر متمولین و متمکنین و کسانی که در نتیجة این پیش آمدهای بیست ساله اخیر بعضی از آنها تمول تمول فوقالعادة پیدا کردهاند و ثروت زیادی فراهم کردهاند (که البته اسباب خوشوقتی همه هم است) آنها هم باین شخص شریف تأسی کنند و برای تأمین آسایش مردم یک بیمارستانها و وسائل بهداری در نظر بگیرند. این بود عرض بنده (صحیح است).
رئیس آقای امیر تیمور
امیر تیمور بیانات بنده را آقای ملکمدنی فرمودند و بنده هم خواستم عرض کنم آقای فیروزآبادی از وجودهای خیّر و با حسننیت این جامعه هستند و در این موقع که اسمشان در اینجا بدره میشود البته شایسته بود که از طرف مجلس شورای ملی هم تقدیری بشود از ایشان (صحیح است) چون بنده مطمئن هستم که مقام ایشان در نزد تمام جامعه محفوظ است و همه هم میدانند که آقای فیروزآبادی با چه نیت پاکی این مریضخانه را تأسیس فرمودهاند و این اراضی هم که در اینجا داده میشود بایشان این اراضی را برای یک نیت خیر دیگری میخواهند که هزاران نفر انشاءالله ازش استفاده خواهند کرد و با ماده هم بنده موافقم.
جمعی از نمایندگان صحیح است. مذاکرات کافی است
رئیس آقای طباطبائی.
طباطبائی اگر چه مذاکرات کافی است ولی آقایان بعقیده بنده اصل طرز تنظیم ماده را نپسندیدند (صحیح است) و قبل از اینکه آقای انوار توضیح بدهند من واقعاً فکر میکردم که چطور این ماده تنظیم شده است یک زمینی را ایشان با حسن نیت دادهاند به مریضخانه و البته عرض میکنم میخواهند وقف کنند ولی ماده اینطور میرساند که ایشان آمدهاند و از دولت عوض میگیرند این ماده اینطور نشان میدهد ولی بنا نیست که اگر کسی چیزی وقف کرد عوض بگیرد که آقای فیروزآبادی عوض بخواهند (صحیح است) و تصور میکنم که ماده خوب تنظیم نشده است ایشان یک وقفی کردهاند وقف میکنند این بدولت چه مربوط است میروند بمحضر و در دفتر اساد رسمی وقف میکنند این بدولت چه مربوط است دولت میخواهد یک زمینی را باختیار ایشان بگذارد که بعداً زایشگاه بشود یا هرچه این را باید برایش یک فرمول صحیحی درست کرد و بدولت اجازه داد که واگذار کند ولی وقف را آقا میرود در دفتر اسناد رسمی و انجام میدهد و کارش را تمام میکند این را توی قانون متمم بودجه گذاشتن نمیدانم چه صورتی دارد و بنده نفهمیدم یعنی چه؟
یکی از نمایندگان مال دولت است.
طباطبائی مال دولت است مال دولت را یک ماده بنویسید و آقا هم اگر میخواهند وقف کنند خودشان میروند در دفتر رسمی و وقف میکند.
مخبر آقای طباطبائی توجه بفرمایند. تصور میکنم وقتی که در اصل موضوع روشن شدند اشکالی در تنظیم ماده نه بینند. البته همین طوری که تمام آقایان مسبوق هستند آقای فیروزآبادی در احیای این بیمارستان که امروز یکی از بیمارستانهای خوب کشور است نهایت زحمت و خسارت و صرف وقت را متحمل شده و همه کار کردهاند (صحیح است) ولی بایستی توجه بفرمائید این ساختمانهائی که در بیمارستان فیروزآبادی شده است و میشود یک قسمت مهمش را دولت عهدهدار بوده است و آقای فیروزآبادی هم نیتشان این است که اینجا را وفق بکنند و دولت هم این تقاضا را تأیید کرده است و خواسته است ایشان که این زحمات را کشیدهاند همانطور که نیت خودشان هم هست وقف کنند این را که برای همیشه اینجا بنام بیمارستان فیروزآبادی برای خود و اعقابشان یادگار خوبی باقی بماند ایشان البته نیتشان این است ولی صورت عمل هنوز انجام نشده است یعنی هنوز آقای فیروزآبادی در یک دفتر رسمی این انتقال رسمی یعنی این وقف را تنظیم نکردهاند و با مذاکراتی که با وزارت بهداری داشته و دارند این تصمیم را گرفتهاند از این جهت این اراضی را که معروف بباغ پوستی است این اراضی را هم دولت ضمیمه آن اراضی که مربوط به بیمارستان است بنماید و یکجا انتقال میدهند که در یکجا این وقفیت و این انتقال نامه بطور ابد تنظیم شود که همیشه برای بیمارستان فیروزآبادی باقی بماند این اصل قضیه است عبارت هم بنظر بنده کافی و وافی است حالا اگر عبارت را وافی نمیدانید اصلاح بفرمائید اگر اصلاح مفیدی باشد که بنده عرضی ندارم.
رئیس آقای هاشمی.
هاشمی با توضیحاتی که آقای مخبر دادند معذلک همیشه عبارت کالبد معنی است یعنی باید هر که خواند این عبارت را بداند که منظور چیست بنده کار ندارم به آقای حاجی سید رضا فیروزآبادی البته نظر ایشان خیر است ولی این قسمت آیا یک متمم لازمی است برای ماده یا غیر لازم در هر حال این را بصورت یک تبصره بفرمائید یا یک توضیح بیشتری بدهید که هر خوانندة از اشتباه بیرون بیاید والّا این متمم یک تکلیفی است که مجلس شورای ملی برای آقای حاجی سیدرضای غایب دارد معین میکند. بنده هم تصدیق دارم که این صحیح است ولی همین را هم بیک صورات تبصره در بیاورند یابیک صورت مبتدا و خبری در آورند و الفاظشرا کلماتش را درست کنند که مستغنی باشد و حکایت از معنی بکند.
رئیس آقای دکتر طاهری
دکتر طاهری بانو توضیحاتی که داده شد دیگر اشکالی باقی نمیماند این اراضی بیمارستان متعلق بآقای فیروزآبادی است و در صورتیکه بسعی ایشان و بهمت ایشان دولت مبالغ خیلی زیادی خرج کردهاست آنجا از یک کرور بیشتر و حالا هم اداره بیمارستان بعهده وزارت بهداری است در صورتیکه زمین مال ایشان است این شایسته نیست چون البته مادام که ایشان انشاءالله در قید حیات هستند البته نیتشان هم همینطور است و اشکالی پیش نمیآید ولی بعدها ممکن است که اگرزمین متعلق بایشان باشد و مؤسسه متعلق بدولت باشد اشکال پیش بیاید با خود ایشان که صحبت شد و بنده هم وکالت داشتم مذاکره کردیم البته با حسن نیتی که داشتند گفتند که من منظورم این است که این را وقف کنم به بیمارستان گفتیم بسیار خوب حالا منظور این است که مکلف کنند ایشان را بوقفیت و این یک قراردادی است که د ضمن این قانون گنجانده شده و نوشته شده و در مقابل این اراضی که پنجاه شصت هزار تومان قیمتش است یک زمینی هست معروف بباغ پوستی که چهار هزار تومان وزارت بهداری خریده است بایشان انتقال میدهد و منظر ایشان این است که این را یک آسایشگاه مسلولین میسازم در مقابل این زمین را هم وقف میکنم و در حقیقت این دو کار خیر است (صحیح است) و کار بسیار خوبی است اشکالی هم ندارد آقا (صحیح است)
جمعی از نمایندگان کافی است مذاکرات
طباطبائی اجازه میفرمائید
رئیس اگر باید صحبت بشود نوبت آقای دهستانی است
دهستانی با بیاناتی که آقای اعتبار و آقای دکتر طاهری فرمودند همینطور با اظهارات قدردانی که از آقای فیروزآبادی شد بنده هیچ اشکالی در اینجا نمیبینم ماده هم بالصراحه میگوید (وزارت بهداری مجاز است تمام یک قطعه باغ معروف به پوستی واقع در کنار جاده ورامین را در عوض زمینهای زیر که مجموع آنها چهل و هفت هزار و سیصد و پنجاه و هفت متر و سی و پنج سانتیمتر مربع میباشد و آقای حاجی سید رضا فیروزآبادی آنها را بنام بیمارستان فیروزآبادی وقف مؤبد مینماید بطور رایگان بآقای فیروزآبادی انتقال بدهد این قضیه معلوم است و در عین اینکه قضیه خیلی معلوم است از نظر اینکه تمام آقایان فرصت پیدا کنند از آقای فیروزآبادی اظهار قدردانی کننداین صحبتها میشود و تمنی میکنم مذاکره کافی باشد و بماده رأی گرفته شود.
رئیس آنچه بنده میفهمم در اصل مطلب هیچ اختلافی نیست (صحیح است) فقط در عبارت است. عبارت هم یک قدری صحیح نوشته نشده اگر یک قدری عبارت روشنتر نوشته شود بهتر است که مطلب خوب مفهوم بشود والا در اصل مطلب اشکالی نیست…
انوار وقف که اینجا مینویسد در عوضزمینهای زیر که مجموع آنها به فلان قدر است این صحیح نیست وقف که عوض ندارد آقا با قانون مدنی منافات دارد کلمه عوض باید برداشته شود.
رئیس چرا آقا بیاجازه حرف میزنید (صحیح است)
انوار این کلمه عوض باید اصلاح شود. (زنگ رئیس)
مخبر اجازه میفرمائید حالا که آقای انواغر بیاجازه حرفشان را زدند (خنده نمایندگان) بنده هم عرض کنم؟ اینجا آقا یک توافقی است. آقای فیروزآبادی موافقت کردند اینجا را وقف کنند دولت هم موافقت کرده است که این اراضی باغ پوستی را واگذار کند (صحیح است) این اصل قضیه است حالا عرض کردم هر عبارتی که آقا بنظرتان میرسد مرقوم فرمائید و پیشنهاد کنید
رئیس اگر تصویب میفرمائید عبارت را این طور درست کنیم:
انوار- عرض کنم….
طباطبائی گوش بدهید پیشنهاد آقای رئیس.
رئیس (چون آقای حاج سید رضای فیروزآبادی اراضی ذیل را برای مریضخانه فیروزآبادی وقف مؤبد مینمایند وزارت بهداری مجاز است که در عوض باغ فلانرا بملکیت ایشان واگذار نماید.)
معاون وزارت دارائی گمان میکنم که آقایان نمایندگان محترم همه متفقند در اینکه آقای فیروزآبادی یک کار خیری کردهاند (صحیح است) و این کار خیر را یک طوری باید کرد که تا ابد انشاءالله باقی بماند این ماده هم این مفهوم را دارد. اولاً باید تشکر کرد از آقایانیکه نسبت بیک شخص که کار خیر میکند قدردانی میفرمایند تا تشویق بشوند مردم و هر کسی دستش میرسد در این قبیل کارها پیشقدم باشد خود بنده هم چون باین بیمارستان رفته و وضعیت آنجا را دیدهام و واقعاً جای تشکر است که آقای فیروزآبادی با نداشتن وسائل و با اینکه میدانید در سوابق خیلی طرف توجه هم نبودهاست و برایش مشکل بوده که اقلاً از خانه اش بیرون بیاید این طرف و آنطرف رفته زحمت کشیده و این بیمارستان را با یک وسائلی باین صورت حاضر در آورده است (صحیح است) حالا مجلس شورای ملی با تصویب این ماده وضعیت آنجا را تثبیت میکند. بچه ترتیب؟ اولاً خوب همانطور که اینجا گفته شد امیدواریم که ایشان عمر طولانی داشته باشند و البته همینطور هم هست و کار خیر عمر را زیاد میکند و نگاه میدارد ولی باید فکر کرد شاید در آینده کسی بود که نخواست کاری را که ایشان کردهاند دنبال کند و حقیقهً وزارت بهداری را دنبال کند که آقا بیائید پول این زمین را بمن بدهید یا بعداًشاید یک وضعیتی پیش بیاید که با نظر ایشان مخالف باشند و بگویند ما هم بودجه اینجا را نمیدهیم توهم زمین خودت را بردار و ببر و بالنتیجه یک چنین مؤسسه مفیدی از بین برود (صحیح است) حالا این رائی که آقایان محترم دادند وضعیت نثبیت میشود و میفهماند که باید آقای فیروزآبادی هم این کار را بکنند و در مقابلش هم این زمین را میدهند بایشان و عبارت هم بعقیده بنده رسا است هر که میخواهد جور دیگر بکند بهتر از این نمیشود حالا برای آن قدردانی هم که فرمودید رأی هم بدهید (صحیح است)
رئیس آقای لاریجانی
لاریجانی عرض میکنم که بنده از آقای فیروزآبادی با اینکه تشکر میکنم و قدردانی میکنم عرض میکنم که اصلاً این ماده صحیح است منتهی در خواندن آقای طوسی این عبارت را آنطوری که باید نخواندند و این سوءتفاهمها اینجاد شده است اگر آقایان توجه بفرمایند عبارت این است: و آقای حاج سید رضای فیروزآبادی آنها را بنام بیمارستان فیروزآبادی وقف مؤبد مینمایند بعد جملة بطور رایگان بآقای فیروزآبادی انتقال بدهد. اینجا دوجمله است و این دو جمله را ایشان با هم خواندند و این سوءتفاهم ایجاد شد درصورتی که عبارت ماده وافی است و بیش از این هم بنده استدعا میکنم بحث در این ماده نفرمائید و رأی بدهید
جمعی از نمایندگان پیشنهادات را بخوانید
رئیس آقای طباطبائی
طباطبائی پیشنهادات بعد از ختم مذاکرات است. اجازه بفرمائید حالا وسط صحبت است من عرضم را بکنم آنوقت. بنده رسماً اینطور حالی شدم آقای دکتر طاهری که این دو معامله است. دولت میخواهد این اراضی را بدهد بآقای فیروزآبادی و ایشان هم در مقابل اراضی بیمارستان را وقف کنند خوب پس دولت در اینجا عوض میخواهد بدهد. عرض کنم آقای دکتر اولاً بنده استدعا میکنم توجه بفرمائید.
معدل پس شما دارید با آقای دکتر طاهری صحبت میکنید.
طباطبائی خیر با مجلس صحبت میکنم. اولاً بنده بآقای فیروزآبادی کمال ارادت را دارم سوءتفاهم نشود ولی این عبارت را گنگ و مبهم نوشتهاند هر کس اینرا بخواند خیال میکند که صریح ماده اینست که یکنفر را ما مکلف میکنم که برود اراضی را وقف کند بعد یک زمین را باو عوض میدهیم هم در حاشیه میگوئیم برود در آنجا آسایشگاه بسازد در صورتیکه در ماده چنین چیزی نیست و این زمین مال ایشان میشود بعد ممکن است که در آینده آسایشگاه بسازند این باغ پوستی را البته آقای فیروزآبادی یک زمینی دارند و ایشان هم البته نیتشان خیر است ولی این مطلب گنگ است و ما نباید برای ایشان تعیین تکلیف کنیم اگر بخواهند تشریف میبرند در دفتر اسناد رسمی و این زمینی را که این همه دولت درش خرج کرده است وقف میکنند وزارت بهداری هم باغ پوستی را بایشان انتقال میدهد و عوض میدهد و در مقابل این اراضی که وقف میکنند وزارت بهداری هم باغ پوستی را بایشان انتقال میدهد ولی در هر حال با کدام مجوز قانونی و چه سابقه دولت میآید و عوض میدهد و در مقابل این اراضی که وقف بشود وقف که در مقابل عوض نمیشود. بهر حال این عبارت صحیح نیست و طرز عمل هم صحیح نیست بنظر بنده و بهتر است اگر موافقت بفرایند ماده را اصلاح کنند و یک فرمول صحیحی داشته باشد یا باشد برای جلسه آینده که در خارج اصلاح کنند و یک عبارت صحیحی را تنظیم کنند که مجلس بآن رأی بدهد (صحیح است).
مخبر عرض کنم بنده در عبارت نقصی نمیبینم و برای ایشان یک سوءتفاهمی حاصل شده از این جهت برای اینکه بیشتر در خارج بتوانم وضیح بدهم و مذاکراه کنیم بنابراین بگذارید این ماده بماند برای جلسه بعد و ماده سیو سوم خوانده شود.
عدة از نمایندگان چرا. تصویب میشد. چرا بماند؟
رئیس میماند برای جلسه بعد (صحیح است)
- موقع و دستور جلسه آتیه ختم جلسه
(۴- موقع و دستور جلسه آتیه ختم جلسه)
رئیس اگر اجازه میفرمائید جلسه راختم کنیم (صحیح است) جلسه آتیه روز سهشنبه ۲۸ مهر ماه سه ساعت و نیم قبل از ظهر دستور هم لوایح موجوده
(مجلس نیمساعت بعدازظهر ختم شد)
رئیس مجلس شورای ملی حسن اسفندیاری