فروغی بسطامی (غزلیات)/گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود) از فروغی بسطامی |
' |
گر آن صنم ز پرده پدیدار میشود تسبیح شیخ حلقهی زنار میشود ساقی بدین کرشمه اگر میکند به جام مسجد رواق خانهی خمار میشود گر دم زند ز طرهی او باد صبح دم آفاق پر ز نافهی تاتار میشود هر کس که منع من کند از تار زلف او آخر بدان کمند گرفتار میشود جایی رسید غیرت عشقم که جان پاک حایل میانهی من و دلدار میشود ای گلبن مراد بدین تازه نازکی مخرام سوی باغ که گل خار میشود خیزد چو چشم مست تو از خواب بامداد خوابیده فتنهایست که بیدار میشود شد روز رستخیز و نیامد دلم به هوش پنداشتم که مست تو هشیار میشود مهجورم از وصال تو در عین اتصال محروم آن که محرم اسرار میشود هر تن که سر نداد فروغی به پای دوست در کیش اهل عشق گنهکار میشود