فروغی بسطامی (غزلیات)/آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند) از فروغی بسطامی |
' |
آتشزدگان ستم آب از تو نخواهند دل سوختگان غیر عذاب از تو نخواهند فردای قیامت که حساب همه خواهند خونین کفنان هیچ حساب از تو نخواهند گر بیگنهان را کشی امروز به محشر تقصیر تو بخشند و عقاب از تو نخواهند گر خون محبان خوری از تاب محبت پاداش عمل در همه باب از تو نخواهند قومی که جگر سوخته آتش عشقند شاید که بجز بادهی ناب از تو نخواهند جمعی که به بیداریشان کام ندادی جور است که یک بوسه به خواب از تو نخواهند تا چند ز خون مژه در کوی تو احباب صد نامه نویسند و جواب از تو نخواهند مردم ز سیه چشم تو در میکدهی عشق مستند به حدی که شراب از تو نخواهند هر جا که برآید ز غمت نالهی عشاق ارباب طرب چنگ و رباب از تو نخواهند الحق که غزالان سیه چشم فروغی حیف است غزلهای خوش آب از تو نخواهند