فروغی بسطامی (غزلیات)/هر که افتادهی آن جنبش قامت باشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (هر که افتادهی آن جنبش قامت باشد) از فروغی بسطامی |
' |
هر که افتادهی آن جنبش قامت باشد برنخیزد اگر آشوب قیامت باشد یار اگر قاتل صاحب نظران خواهد بود حیف از آن کشته که چشمش به غرامت باشد کار هر کس که بر آن ترک کماندار افتاد باید از جان هدف تیر ملامت باشد تا ز خون چهره منقش نکنی لاف مزن عاشق آن است که دارای علامت باشد ما که بستیم به دل نقش قد موزونش گو مذن ز پی بستن قامت باشد در همه عمر به جز عشق نکردم کاری آه اگر حاصل این کار ندامت باشد عهد کردم که به سر چشمهی کوثر نروم گر به پای خم می جای اقامت باشد کی توان باده ننوشید در ایام بهار گر قدح ریخت سر شیشه سلامت باشد نشود صدرنشین در میخانهی عشق آن که شایستهی محراب امامت باشد هر چه گشتیم فروغی به جز از سایه حق کس ندیدیم که خورشید کرامت باشد دادگر داور بخشنده ملک ناصردین که فلک پیرو او تا به قیامت باشد