فروغی بسطامی (غزلیات)/غمش را غیر دل سر منزلی نیست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | فروغی بسطامی (غزلیات) (غمش را غیر دل سر منزلی نیست) از فروغی بسطامی |
' |
غمش را غیر دل سر منزلی نیست ولی آن هم نصیب هر دلی نیست کسی عاشق نمیبینم و گر نه میان جان و جانان حایلی نیست کی اش مجنون لیلی میتوان گفت کسی کافسانه در هر محفلی نیست کجا گردد قبول خواجهی ما غلامی راکه بخت مقبلی نیست نشاطی هست در قربان گه عشق که مقتولی ملول از قاتلی نیست شرابی خوردهام از جام طفلی که در خم خانهی هر کاملی نیست من از بی حاصلی حاصل گرفتم و زین خوشتر کسی را حاصلی نیست سر کوی عدم گشتم که آنجا دو عالم را وجود قابلی نیست شدستم غرق دریایی که هرگز غریقش را امید ساحلی نیست من و آن صورت زیبا فروغی که این معنی به هر آب و گلی نیست