انوری (قصاید)/از در شاهی در طغرل تکین
نسخهٔ تاریخ ۱۵ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۱۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (قصاید) (از در شاهی در طغرل تکین) از انوری |
' |
از در شاهی در طغرل تکین شحنهی دین خنجر طغرل تکین نوبتی ملک به زین اندرست تا به ابد بر در طغرل تکین پشت زمین کرد چو روی سپهر دست گهر گستر طغرل تکین روی زمین شست ز گرد ستم عدل جهانپرور طغرل تکین در شب کین صبحدم فتح را نور دهد مغفر طغرل تکین چرخ چو سوگند بمردی خورد دست نهد بر سر طغرل تکین فتنه گر اندیشه شود نگذرد بر طرف کشور طغرل تکین غصهی بیغاره خورد روز بزم ماه نو از ساغر طغرل تکین نیست یقین را و گمان را وقوف بر عدد لشکر طغرل تکین دور فلک با همه فرماندهی کیست یکی چاکر طغرل تکین مه ز فزونی و کمی کی دهد تا نشود افسر طغرل تکین فتح و ظفر هر دو دو رایت کشند در حشم صفدر طغرل تکین تا به شرف دربود اختر قوی باد قوی اختر طغرل تکین پیشرو کارکنان قضا عزم قضا پیکر طغرل تکین چشم جهان جست بسی هم نیافت هیچ شهی همسر طغرل تکین