سنایی غزنوی (غزلیات)/تا معتکف راه خرابات نگردی
' | سنایی غزنوی (غزلیات) (تا معتکف راه خرابات نگردی) از سنایی غزنوی |
' |
تا معتکف راه خرابات نگردی شایستهی ارباب کرامات نگردی از بند علایق نشود نفس تو آزاد تا بندهی رندان خرابات نگردی در راه حقیقت نشوی قبلهی احرار تا قدوهی اصحاب لباسات نگردی تا خدمت رندان نگزینی به دل و جان شایستهی سکان سماوات نگردی تا در صف اول نشوی فاتحهی «قل» اندر صف ثانی چو تحیات نگردی شه پیل نبینی به مراد دل معشوق تا در کف عشق شه او مات نگردی تا نیست نگردی چو سنایی ز علایق نزد فضلا عین مباهات نگردی محکم نشود دست تو در دامن تحقیق تا سوخته راه ملامات نگردی