انوری (غزلیات)/دل در هوست ز جان برآید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۸ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' انوری (غزلیات) (دل در هوست ز جان برآید)
از انوری
'


دل در هوست ز جان برآید جان در غمت از جهان برآید گو جان و جهان مباش اندیک مقصود تو از میان برآید سودیست تمام اگر دلی را یک غم ز تو رایگان برآید همخانه‌ی هرکه شد غم تو زودا که ز خان و مان برآید وانکس که فرو شود به کویت دیرا که از او نشان برآید گویی که اگرچه هست کامم تا کام دل فلان برآید لیکن ز زبان این و آنست هر طعنه که از زبان برآید نشنیدستی چنان توان مرد ای جان جهان که جان برآید دل طعنه‌ی تو بدید بخرید تا دیده‌ی این و آن برآید ارزان مفروش انوری را گر باز خری گران برآید