انوری (غزلیات)/به عمری در کفم یاری نیاید
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (به عمری در کفم یاری نیاید) از انوری |
' |
به عمری در کفم یاری نیاید ور آید جز جگرخواری نیاید بنامیزد ز بستان زمانه ز گل قسمم بجز خاری نیاید کنون نقشم کسی میباز مالد که با او از دوشش چاری نیاید به جانی بوسهای میخواستم گفت به هر جانی یکی باری نیاید مرا در مذهب عشقش گر او اوست ز ده سجاده زناری نیاید به صرف جان چو در بازار حسنش به صد دینار دیداری نیاید برو چون کیسهای دوزم که هرگز مرا در کیسه دیناری نیاید مرا گوید نیاید هیچت از من چه گویم گویمش آری نیاید مبند ای انوری در کار او دل ترا زو رونق کاری نیاید