انوری (غزلیات)/ای کار غم تو غمگساری
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۴۳ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (ای کار غم تو غمگساری) از انوری |
' |
ای کار غم تو غمگساری اندوه غم تو شادخواری از کبر نگاه کرد رویت در چشمهی خور به چشم خواری از تابش روی و تاب زلفت شب روشن گشت و روز تاری فقر غم تو ز باغ دلها برکند نهال کامگاری ای شربت بوسهی تو شافی وی ضربت غمزهی تو کاری داری سر آنکه بیش از اینم در بند فراق خود بداری گویی بیمن دل تو چونست چونست به صد هزار زاری روزی که غم نوم نمایی آنرا به غنیمتی شماری با یاران این کنند احسنت چشم بد دور نیک یاری امروز بر اسب جور با من هر گوشه همی کنی سواری ترسم فردا گه مظالم تاب ثقةالملوک ناری