سعدی (غزلیات)/مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۴ دسامبر ۲۰۱۱، ساعت ۰۱:۴۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' سعدی (غزلیات) (مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی)
از سعدی
'


مگر دگر سخن دشمنان نیوشیدی که روی چون قمر از دستان بپوشیدی من از جفای زمان بلبلا نخفتم دوش تو را چه بود که تا صبح می‌خروشیدی قضا به ناله مظلوم و لابه محروم دگر نمی‌شود ای نفس بس که کوشیدی کنون حلاوت پیوند را بدانی قدر که شربت غم هجران تلخ نوشیدی به مقتضای زمان اقتصار کن سعدی که آن چه غایت جهد تو بود کوشیدی