دیوان شمس/صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۲:۵۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی)
از مولوی
'


صبح چو آفتاب زد رایت روشناییی لعل و عقیق می‌کند در دل کان گداییی گر ز فلک نهان بود در ظلمات کان بود گوهر سنگ را بود با فلک آشناییی نور ز شرق می‌زند کوه شکاف می‌کند در دل سنگ می‌نهد شعشعه عطاییی در پی هر منوری هست یقین منوری در پی هر زمینیی مرتقب سماییی صورت بت نمی‌شود بی‌دل و دست آزری آزر بتگری کجا باشد بی‌خداییی گفت پیمبر به حق کدمی است کان زر فرق میان کان و کان هست به زرنماییی