دیوان شمس/آمد آمد در میان خوب ختن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (آمد آمد در میان خوب ختن) از مولوی |
' |
آمد آمد در میان خوب ختن هر دو دستت را بشو از جان و تن داد شمشیری به دست عشق و گفت هرچ بینی غیر من گردن بزن اندر آب انداز الا نوح را هر که باشد خوب و زشت و مرد و زن هر که او اندر دل نوح است رست هر که در پستی است در دریا فکن