خاقانی (غزلیات)/رخ تو رونق قمر بشکست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۸:۵۷ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (رخ تو رونق قمر بشکست)
از خاقانی
'


رخ تو رونق قمر بشکست لب توقیمت شکر بشکست لشکر غمزه‌ی تو بیرون تاخت صف عقلم به یک نظر بشکست بر در دل رسید و حلقه بزد پاسبان خفته دید و در بشکست من خود از غم شکسته دل بودم عشقت آمد تمامتر بشکست نیش مژگان چنان زدی به دلم که سر نیش در جگر بشکست نرسد نامه‌های من به تو ز آنک پر مرغان نامه‌بر بشکست قصه‌ای می‌نوشت خاقانی قلم اینجا رسید و سر بشکست