دیوان شمس/بیا امروز ما مهمان میریم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۵:۴۷ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (بیا امروز ما مهمان میریم)
از مولوی
'


بیا امروز ما مهمان میریم بیا تا پیش میر خود بمیریم ز مرگ ما جهانی زنده گردد ازیرا ما نه قربان حقیریم به مرغی جبرئیلی را ببندیم به جانی ما جهانی را بگیریم سبو بدهیم و دریایی ستانیم چرا ما از چنین سودی نفیریم غلام ماست ازرق پوش گردون غلام خویشتن را چون اسیریم چو ما شیریم و شیر شیر خوردیم چرا چون یوز مفتون پنیریم خمش کن نیست حاجت وانمودن به پیش تیر باشی گر چه تیریم