انوری (غزلیات)/عشق هر محنتی به روی آرد
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۰:۵۲ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | انوری (غزلیات) (عشق هر محنتی به روی آرد) از انوری |
' |
عشق هر محنتی به روی آرد مکن ای دل گرت نمیخارد وز چه رویت همی شود غم عشق روی سرکش که روی این دارد دامن عافیت ز دست مده تا به دست بلات نسپارد گویی اندر کنار وصل شوم تا شوی گر فراق بگذارد وصل هم نازمودهای که به لطف خون بریزد که موی نازارد مردبینی که روز وصل چو شمع در تو میخندد اشک میبارد گیر کامروز وصل داغت کرد هجر داغ فراق باز آرد برگرفتم شمار عشق آن به که ترا از شمار نشمارد