اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/باز دوشم ز راه مهمانی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۲۶ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) (باز دوشم ز راه مهمانی)
از اوحدی مراغه‌ای
'


باز دوشم ز راه مهمانی به خرابی کشید و ویرانی داشت در پیش رویم آینه‌ای تا بدیدم درو به آسانی که جزو نیست هر چه می‌دانم که ازو خاست هر چه می‌دانی دو قدم راه بیش ، نیست ولی تو در اول قدم همی مانی هر چه هستیست در تو موجودست خویشتن را مگر نمی‌دانی؟ ای که روز و شبت همی خوانم گر چه هرگز مرا نمی‌خوانی زان شراب بقا بده جامی تا تن اوحدی شود فانی