دیوان شمس/هر کجا بوی خدا می‌آید

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۱۱ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (هر کجا بوی خدا می‌آید)
از مولوی
'


هر کجا بوی خدا می‌آید خلق بین بی‌سر و پا می‌آید زانک جان‌ها همه تشنه‌ست به وی تشنه را بانگ سقا می‌آید شیرخوار کرمند و نگران تا که مادر ز کجا می‌آید در فراقند و همه منتظرند کز کجا وصل و لقا می‌آید از مسلمان و جهود و ترسا هر سحر بانگ دعا می‌آید خنک آن هوش که در گوش دلش ز آسمان بانگ صلا می‌آید گوش خود را ز جفا پاک کنید زانک بانگی ز سما می‌آید گوش آلوده ننوشد آن بانگ هر سزایی به سزا می‌آید چشم آلوده مکن از خد و خال کان شهنشاه بقا می‌آید ور شد آلوده به اشکش می‌شوی زانک از آن اشک دوا می‌آید کاروان شکر از مصر رسید شرفه گام و درا می‌آید هین خمش کز پی باقی غزل شاه گوینده ما می‌آید