اوحدی مراغهای (غزلیات)/روی تو، که قبلهی جهانست
نسخهٔ تاریخ ۸ سپتامبر ۲۰۱۱، ساعت ۲۱:۴۰ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکتها) (clean up using AWB)
' | اوحدی مراغهای (غزلیات) (روی تو، که قبلهی جهانست) از اوحدی مراغهای |
' |
روی تو، که قبلهی جهانست از دیدهی من چرا نهانست؟ جایی بجز از درت ندارم گر درنگری، بجای آنست در دل زدهای تو آتش عشق وین آه، که میزنم، دخانست دل یاد تو در ضمیر دارد آن نیست که بر سر زبانست این سر، که به عاشقی سبک شد بیروی تو بر تنم گرانست وصل تو بدین ودل خریدم گر سود کنیم و گر زیانست یک بوسه اگر به جان فروشی منت مینه، که رایگانست با من تن لاغر و دل تنگ از عشق تو کمترین نشانست مار را ز غم تو اوحدی وار جان بر کف و خرقه در میانست