دیوان شمس/امروز جنون نو رسیده‌ست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۲۸ ژوئن ۲۰۰۸، ساعت ۰۷:۲۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' دیوان شمس (غزلیات) (امروز جنون نو رسیده‌ست)
از مولوی
'


امروز جنون نو رسیده‌ست زنجیر هزار دل کشیده‌ست امروز ز کندهای ابلوج پهلوی جوال‌ها دریده‌ست باز آن بدوی به هجده‌ای قلب آن یوسف حسن را خریده‌ست جان‌ها همه شب به عز و اقبال در نرگس و یاسمن چریده‌ست تا لاجرم از بگاه هر جان چالاک و لطیف و برجهیده‌ست امروز بنفشه زار و لاله از سنگ و کلوخ بردمیده‌ست بشکفت درخت در زمستان در بهمن میوه‌ها پزیده‌ست گویی که خدای عالمی نو در عالم کهنه آفریده‌ست ای عارف عاشق این غزل گو کت عشق ز عاشقان گزیده‌ست بر چهره چون زر تو گازیست آن سیمبرت مگر گزیده‌ست شاید که نوازد آن دلی را کاندر غم او بسی طپیده‌ست خاموش و تفرج چمن کن کامروز نیابت دو دیده‌ست