خاقانی (غزلیات)/نزل عشقت جان شیرین آورم
' | خاقانی (غزلیات) (نزل عشقت جان شیرین آورم) از خاقانی |
' |
نزل عشقت جان شیرین آورم هدیهی زلفت دل و دین آورم چون شراب تلخ و شیرین درکشی پیشکش صد جان شیرین آورم پیش عناب لبت عنابوار روی خون آلوده پر چین آورم پیش بالای تو هم بالای تو گوهر از چشم جهان بین آورم واپسین یار منی در عشق تو روز برنایی به پیشین آورم چون به یادت کعبتین گیرم به کف کعبتین را نقش پروین آورم نیم رو خاکین چو بوسم پای تو بر سر از تو تاج تمکین آورم عاشقان دل دادن آئین کردهاند من به تو جان دادن آئین آورم عار چون داری ز خاقانی که فخر از در تاج سلاطین آورم