خاقانی (غزلیات)/به خرد راه عشق می‌پوئی

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۹ اکتبر ۲۰۱۱، ساعت ۱۹:۰۴ توسط Bellavista1957 (گفتگو | مشارکت‌ها) (clean up using AWB)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' خاقانی (غزلیات) (به خرد راه عشق می‌پوئی)
از خاقانی
'


به خرد راه عشق می‌پوئی به چراغ آفتاب می‌جوئی تو هنوز ابجد خرد خوانی وز معمای عشق می‌گوئی مرد کامی و عشق می‌ورزی در زکامی و مشک می‌پوئی زلف جانان ترازوی عشق است رنگ خالش محک دل جوئی جو زرین شدی ز آتش عشق سرخ شو گر در این ترازوئی ورنه رسوا شوی به سنگ سیاه از سپیدی رسد سیه روئی بر محک بلال چهره زرست بولهب روی به ز نیکوئی خون بکری کجاست گر دادی گریه و دیده را زناشوئی به وفا جمع را چو صابون باش نیست گردی چو گردها شوئی بس کن از جان خشک خاقانی که نه بس صید چرب پهلوئی