عطار (غزلیات)/گرد مه خط معنبر می کشی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (گرد مه خط معنبر می کشی) از عطار |
' |
گرد مه خط معنبر می کشی سر کشانت را به خط در می کشی عاشقانت را به مستی دم به دم خرقهی هستی ز سر بر می کشی بر بتان چین و ترکان چگل از کمال حسن لشکر می کشی جاودانی پای بنهاد از جهان هر که را یک بوسه بر سر می کشی جام می مینوشی و بر می زنی وانگهی بر عقل خنجر می کشی بیش شد عطار را اکنون غمت زانکه با او باده کمتر می کشی