عطار (غزلیات)/آتشی در جملهی آفاق زن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | عطار (غزلیات) (آتشی در جملهی آفاق زن) از عطار |
' |
آتشی در جملهی آفاق زن نوبت حسن علیالاطلاق زن ماه اگر در طاق گردون جفته زد نیست بر حق تو به استحقاق زن پردهی عشاق زلف رهزنت در نواز و بانگ بر آفاق زن پردهی عشاق راهی خوش بود راه ما در پردهی عشاق زن آتش شوق توام بی هوش کرد آب بر روی من مشتاق زن بستهی میثاق وصلت عمر رفت چارهای کن راه آن میثاق زن زرق در عشق تو کفر منکر است تیغ غمزه بر سر زراق زن کشت زهر هجر تو عطار را وقت اگر آمد دم از تریاق زن