عطار (غزلیات)/تا به دام عشق او آویختیم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۴۴ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (تا به دام عشق او آویختیم)
از عطار
'


تا به دام عشق او آویختیم جان و دل را فتنه‌ها انگیختیم دل چو در گرداب عشقش اوفتاد تن فرو دادیم و در نگریختیم بس که اندر وادی سودای او خون دل با خاک ره آمیختیم خاک پای او به نوک برگ چشم گاه می‌رفتیم و گه می‌بیختیم چون نیامد بر سر غربیل هیچ پای در گل خاک بر سر ریختیم گرچه ما زیرک ترین مرغی بدیم لیک در دامش به حلق آویختیم همچو عطاری ز شوق روی او صورتش با روی جان انگیختیم