عطار (غزلیات)/مرا قلاش می‌خوانند، هستم

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۲:۲۳ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (مرا قلاش می‌خوانند، هستم)
از عطار
'


مرا قلاش می‌خوانند، هستم من از دردی کشان نیم مستم نمی‌گویم ز مستی توبه کردم هر آن توبه کزان کردم، شکستم ملامت آن زمان بر خود گرفتم که دل در مهر آن دلدار بستم من آن روزی که نام عشق بردم ز بند ننگ و نام خویش رستم نمی‌گویم که فاسق نیستم من هر آن چیزی که می‌گویند هستم ز زهد و نیکنامی عار دارم من آن عطار دردی‌خوار مستم