عطار (غزلیات)/عشق بی درد ناتمام بود

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۳۶ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (عشق بی درد ناتمام بود)
از عطار
'


عشق بی درد ناتمام بود کز نمک دیگ را طعام بود نمک این حدیث درد دل است عشق بی درد دل حرام بود کشته عشق گرد و سوخته شو زانکه بی این دو کار خام بود کشته‌ی عشق را به خون شویند آب اگر نیست خون تمام بود کفن عاشقان ز خون سازند کفنی به ز خون کدام بود از ازل تا ابد ز مستی عشق بی قراری علی‌الدوام بود در ره عاشقان دلی باید که منزه ز دال و لام بود نه خریدار نیک و بد باشد نه گرفتار ننگ و نام بود سرفرازی و خواجگی نخرد جمله‌ی خلق را غلام بود نبود تیغش و اگر باشد با همه خلق در نیام بود همچو خود بی قرار و مست کند هر که را پیش او مقام بود گاه‌گاهی چنین شود عطار بو که این دولتش مدام بود