عطار (غزلیات)/تا زلف تو همچو مار می‌پیچد

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۱:۰۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (تا زلف تو همچو مار می‌پیچد)
از عطار
'


تا زلف تو همچو مار می‌پیچد جان بی دل و بی قرار می‌پیچد دل بود بسی در انتظار تو در هر پیچی هزار می‌پیچد زان می‌پیچم که تاج را چندین زلف تو کمندوار می‌پیچد بس جان که ز پیچ حلقه‌ی زلفت در حلقه‌ی بی شمار می‌پیچد بس دل که ز زلف تابدار تو چو زلف تو تابدار می‌پیچد بس تن که ز بار عشق یک مویت بی روی تو زیر دار می‌پیچد تو می‌گذری ز ناز بس فارغ و او بر سر دار زار می‌پیچد هر دل که شکار زلف تو گردد جان می‌دهد و چو مار می‌پیچد ترکانه و چست هندوی زلفت بس نادره در شکار می‌پیچد هر دل که ز دام زلف تو بجهد زان چهره‌ی چون نگار می‌پیچد چون می‌پیچد فرید بپذیرش زیرا که به اضطرار می‌پیچد