عطار (غزلیات)/نیم شبی سیم برم نیم مست

از مشروطه
نسخهٔ تاریخ ‏۱ ژوئیهٔ ۲۰۰۸، ساعت ۱۰:۴۹ توسط PedramBot (گفتگو | مشارکت‌ها) (ورود خودکار مقاله)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخه جدیدتر← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
' عطار (غزلیات) (نیم شبی سیم برم نیم مست)
از عطار
'


نیم شبی سیم برم نیم مست نعره‌زنان آمد و در در نشست هوش بشد از دل من کو رسید جوش بخاست از جگرم کو نشست جام می آورد مرا پیش و گفت نوش کن این جام و مشو هیچ مست چون دل من بوی می عشق یافت عقل زبون گشت و خرد زیر دست نعره برآورد و به میخانه شد خرقه به خم در زد و زنار بست کم زن و اوباش شد و مهره دزد ره زن اصحاب شد و می‌پرست نیک و بد خلق به یکسو نهاد نیست شد و هست شد و نیست هست چون خودی خویش به کلی بسوخت از خودی خویش به کلی برست در بر عطار بلندی ندید خاک شد و در بر او گشت پست