روز نفت ۹ امرداد ماه
تصمیمهای مجلس | درگاه نفت | ملی کردن نفت و قرارداد کنسرسیوم تا الغای قرارداد کنسرسیوم |
روز نفت ۹ امرداد ماه
روز ۹ امرداد ماه ۱۳۵۲ فرمان اجرای قرارداد فروش و خرید نفت به توشیح شاهنشاه آریامهر رسید و بی درنگ از دفتر مخصوص شاهنشاه به دولت ابلاغ گردید. توشیح قرارداد نوین نفت، لحظه تاریخی در زندگی مردم ملت ایران است. با توشیح این فرمان قرارداد نفت با کنسرسیوم ملغی شد و برای همیشه باطل شد و خرید و فروش نفت یکسره به شرکت ملی نفت ایران داده شد. این آیین تاریخی از تلویزیون ملی ایران پخش شد.
پس از نیمروز یک صد هزار تن از مردم تهران در استادیوم ورزشی آریامهر، پیروزی ملت ایران را در حاکمیت نفت جشن گرفتند و آیین سپاس و نیایش به جای آوردند.
از ساعت ۱۴ گروههای مردم با پرچمهای ایران، فرتورهای شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ولیعهد و آرنگهای ملی و میهنی در دست وارد استادیوم ورزشی آریامهر شدند. در استادیوم ضلع شرقی کشاورزان و کارگران و هموندان حزب ایران نوین جای گرفته بودند. در اشکوب نخست ضلع شرقی نیز سپاهیان انقلاب، دانشگاهیان، و ورزشکاران جای داشتند. ضلع جنوبی نمایندگان کارگران و اصناف و اشکوب بالای ضلع غربی به کارگران هموند حزب ایران نوین و اشکوب پایین آن بلندپایگان کشوری نشسته بودند. نمایندگان دهقانان آزاده ایرانی که از دشتها و کوهپایهها دور دست سراسر کشور با غریوهای شادمانه خود، استادیوم را به یک پارچه شور و سرور دگرگون کرده بودند. در جایگاه ویژه و پیرامون استادیوم صدها هزار پرچم سه رنگ شیر و خورشید نشان ایران در اهتزاز بود.
یک مشعل بزرگ که با گاز ذخایر نفتی ایران میسوخت، بالای فرتورهای شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و والاحضرت ولیعهد روشن بود. آرنگهای نورانی نزدیک جایگاه جلوه بی همتا به استادیوم بخشیده بود. در ساعت ۱۸ و سی دقیقه انبوه مردم در ورزشگاه آریامهر آن چنان فشرده شد که برای گروهی جای نشستن نبود. از ساعت ۱۸ هنرمندان رادیو تلویزیون چون عارف، گوگوش و آغاسی برای مردم به هنرنمایی پرداختند. در هوای دلپذیر استادیوم هنرمندان وزارت فرهنگ و هنر که از دیگر جاهای کشور به تهران آمده بودند به میان چمنهای ورزشگاه رفتند و با دست افشانی و پایکوبی خود، شور و هیجانی شگفت انگیز در مردم برانگیختند. در این هنگام مشعل بزرگی که برای اتحادیه المپیک آسیایی فراهم شده بود و در برابر جایگاه قرار داشت به نشانه فرخندگی روز سپاس از شاهنشاه آریامهر، روشن کردند.
اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر و علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی ساعت ۱۹ و پنجاه و پنج دقیقه وارد استادیوم ورزشی آریامهر شدند. علیاحضرت شهبانو پیراهن لیمویی رنگ زیبایی با حاشیه و قلمکار بر تن داشتند. والاحضرت شاهپور غلامرضا و والاحضرت منیژه، والاحضرت عبدالرضا و والاحضرت پری سیما، والاحضرت شاهپور محمودرضا، امیرعباس هویدا نخست وزیر، مهندس شریف امامی رییس مجلس سنا، دکتر منوچهر اقبال رییس هیات مدیره و مدیر عامل شرکت ملی نفت ایران، جمشید آموزگار وزیر دارایی، عباسعلی خلعتبری وزیر امور خارجه، کورس آموزگار وزیر آبادانی و مسکن، رییس ستاد بزرگ ارتشتاران، فرماندهان نیروهای سه گانه ارتش، ژنرال آجودان شاهنشاه فرمانده ژاندارمری کل کشور، رییس شهربانی و شماری از بلندپایگان کشوری از اعلیحضرتین پیشباز کردند و در رکاب اعلیحضرتین وارد جایگاه ویژه شدند. با ورود شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو غریو شادی مردم برخاست و فریادهای جاوید شاه استادیوم یک صد هزار نفری به لرزه درآورد و یک پارچه شور و شوق شد، هزاران بادکنک رنگی آسمان استادیوم را رنگارنگ کرد و هزاران ایرانی با نواخته شدن سرود ملی ایران مردم در استادیوم به پاخاستند و سرود شاهنشاهی را خواندند. پس از آنکه اعلیحضرتین نشستند، دانش آموزان بنیاد فرهنگی فرح پهلوی سرود سپاس خواندند.[۱]آنگاه در ساعت ۲۰ و هشت دقیقه سپاهیان انقلاب دختر و پسر « سرود انقلاب » را خواندند. در ساعت ۲۱ و ده دقیقه مهندس محمد سماوکی رییس کمیته ملی سپاس، نوشتار لوحه سپاس را خواند:
بر لوحه سپاس مردم ایران از شاهنشاه آریامهر چنین نبشته بود:
- سپاس فراوان آفریدگاری را سزا است که سرزمین ایران را با اندوختههایی از کانهای انباشته از ثروت گرانبها بیافرید. سپاس بی انتها خداوند یکتا را که مردم این مرز و بوم را به پیروی از آیین شاهنشاهی و سنتهای تاریخی و فرهنگی و دینی خود به زیور کردار نیک و پندار نیک و گفتار نیک بیاراست و پس از گذشت دو هزار و پانصد سال اریکه شاهنشاهی ایران را به وجود شاهنشاهی توانا و خردمند و بیدار دل با اندیشهای تابناک و فر ایزدی و نیروی یزدانی آراسته داشت تا به اراده توانایش بر دشواریها پیروز شود و ایران را در پرتو فروغ جاودان آریامهری در راه رستگاری با پایداری و استواری به سوی تمدن بزرگ گسیل دارد و آنچه خداوند به سرزمین ایران ارزانی فرمود به دست ایرانی بسپارد تا با اندیشه ایرانی و به سود ایرانی از آن بهره برداری شود،
- سپاس بیکران به پیشگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شاهنشاه ایران که به فرمان همایونیش، ملت ایران توانست از کاوش تا پیدایش و پالایش و پخش و فروش نفت زمام کار را در دست توانای خویش گیرد و در راه سعادت و رفاه نسل حاضر و نسلهای آینده به کار برد.
پس از خوانده شدن نوشتار لوحه سپاس، رییس کمیته ملی سپاس به همراه گروه سپاس که هموندان ۲۳ تن نمایندگان استانها و فرمانداریهای کل بود، در دو ردیف ۱۱ تَنی به سوی جایگاه به راه افتادند. هر یک از اینان تابلوی سپاس مردم استان یا فرمانداری کل خود را در دست داشتند. کمیته با فریادهای « جاوید شاه » در جایگاه، لوحه سپاس را به پیشگاه شاهنشاه آریامهر پیشکش کردند. در این هنگام سرود « شاه سایه خدا » خوانده شد. سپس برنامه نیایش انجام شد. پس از نیایش شاهنشاه آریامهر سخنرانی کردند و استادیوم یک پارچه غریو جاوید شاه بود.
سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی آریامهر در استادیوم آریامهر آیین جشن ملی سپاس برای ملی کردن نفت ۹ امرداد ماه ۱۳۵۲
- سپاس متقابل من به شما ملت ایران که با مهر و محبت و پشتیبانی بی دریغ خود هر موقعیتی که به دست آمده است با یکپارچگی خود در به دست آوردن هدفهای ملی تلاش کردهاید.
- اگر قدمی به عقب برگردیم شاید خیلی از حاضرین یادشان نباشد روزی را که من برای حفظ این آب و خاک سوگند وفاداری یاد نمودم. در آن روز از یک طرف پایتخت کشور ما بوسیله نیروهای بیگانه اشغال میشد و از طرف دیگر در حالیکه من فاصله بین منزل تا مجلس شورای ملی را طی میکردم میشود گفت که اتومبیل و موکب من بر دوش شما ملت ایران حمل میشد. این امر هم به من قدرت میداد و هم یک فرمان ملی بود که در برابر حوادث و مشکلات هیچوقت به زانو در نیایم. دوره جنگ را با هر خون دلی که بود من و شما با مقاومت منفی طی کردیم. هر اشغال بیگانه عوارضی دارد و در کشور ما نیز ایجاد ستون پنجمهای رنگارنگ مشکلاتی بوجود آورد که یکی از آن ستون پنجمها خطه زرخیز و تاریخی آذرآبادگان را مدت کوتاهی از ما جدا کرد، ولی روزی که من تصمیم گرفتم در این راه مبارزه کنم و پیروزی یا مرگ با افتخار را انتخاب نمایم بخوبی میدانستم که فرد فرد شما ملت ایران در این راه حاضر به هر گونه فداکاری هستید، کما آنکه قوای مسلح ایران بیش از مختصر زد و خوردی نکرد و این ملت ایران بود که خائنان را سرنگون ساخت.
- بعد از آن مبارزه، مبارزه دیگری پیش آمد که عبارت از مبارزه ملت ما برای پس گرفتن حقوق و ثروت ملی مان یعنی نفت بود. در سال ۱۳۲۹ قانونی برای ملی کردن این ثروت عظیم گذشت که به دلائلی که اکنون موقع ذکر آن نیست حقیقتاً عملی نشد. تحریکات از همه طرف ادامه داشت تا اینکه پادشاه شما تصمیم گرفت برای اینکه پردهها به عقب برود و قیافه حقیقی هر کس روشن بشود در غیاب او ملت ایران قضاوت خودش را بکند، و شما مردم ایران در ۲۸ امرداد قضاوت خود را با آن قیام تاریخی کردید و نه فقط خواستار مراجعت پادشاه قانونی و موروثی خود شدید، بلکه علاوه بر آن یک رسالت تاریخی نیز به من دادید که منجر به انقلاب ششم بهمن گردید.
- انقلاب ششم بهمن همانطوری که امروز آن را مینامیم (انقلاب شاه و ملت) بود، برای اینکه از سرچشمه محبت و تفاهم بین من و شما برخاسته است. این انقلاب توانست یکپارچگی ملت ایران را به صورت عمل درآورد، بطوری که امروز هر فرد ملت ایران به طریقی در سرنوشت و در موفقیت این کشور سهیم و شریک است. این قدرتی بود که به من آن اراده و توانایی را بخشید که امروز توانستم قانون جدید فروش ثروت ملی ایران یعنی نفت را به مشتریان خارجی به بهترین وجهی به مورد اجرا بگذارم.
- قدرت من فقط ناشی از قدرت شما است، قدرت شما ناشی از یکپارچگی ملت ایران است که امروزه در دنیا مورد احترام قرار گرفته است. میدانید که تا آخرین لحظه حیات، من از آنچه که تابحال بودهام تغییر نخواهم کرد. اگر تاکنون با حمایت شما به این جا رسیدهایم مسلماً از این پس نیز به مرزهای تمدن بزرگ خواهیم رسید. پس از سپاس متقابلی که در آغاز سخنم از شما نمودم اکنون نیز نیایش متقابل من به درگاه خداوند این است که شما ملت ایران را سلامت و سرفراز نگهدارد.
هنگام سخنرانی شاهنشاه آریامهر، علیاحضرت شهبانو ایستاده بودند و مردم پیوسته کف میزدند. پس از پایان سخنرانی شاهنشاه آریامهر، آتش بازی آغاز شد و هزاران ستاره فروزان و رنگارنگ آسمان استادیوم آریامهر را در نور فر. برد. در پایان، دانش آموزان مجتمع فرهنگی فرح پهلوی سرود انقلاب را بار دیگر خواندند و نمایندگان استانها و فرمانداریهای کل با پوشاک محلی و زیبایشان در دایرههایی جدا از هم به دست افشانی و پایکوبی و شادمانی پرداختند.
الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و ملی کردن نفت
قرارداد با کنسرسیوم نفت برای ۲۵ سال بسته شده بود با پروانه اینکه در پایان بیست و پنج سال تا سه بار و هربار برای ۵ سال تمدید شود. در درازای سالهایی که کنسرسیوم در ایران به بهرهبرداری نفت ایران میپرداخت، شرکت ملی نفت ایران فهرستی از شکایتها علیه کنسرسیوم را فراهم آورد:
- ۱- کنسرسیوم تکنولوژی مناسب برای سالمسازی چاههای نفت بکار نبرده است (انژکسیون گاز به چاهها) . کنسرسیوم استفاده از تکنولوژی را رد کرده است زیرا که سبب هزینه برای کنسرسیوم میشود که با توجه به درازای قرارداد، سود کنسرسیوم بسیار کم میشود.
- ۲-گازی که در هنگام بهرهبرداری نفت آزاد میشود بیشتر آن میسوزد و به هدر میرود. شرکت بهرهبرداری و تولید کنسرسیوم به جای اینکه این گاز را انباشته کند و بصورت مایع درآورد و یا آن گاز را دوباره به چاه برگرداند برای سالمسازی آن و نه آن را در اختیار شرکت ملی نفت ایران میگذارد که شرکت ملی آن گاز را پالایش کند و به فروش برساند.
- ۳- کنسرسیوم افزایش تولید در ایران را رد کرده است و میگوید که باید به دیگر مشتریهایش مانند عربستان سعودی نیز بیاندیشد.
- ۴- چند امارات در خلیج فارس با گفتگوهایی که کردهاند شرایط بهتری از پنجاه / پنجاه بدست آوردهاند.
شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی در سوم بهمن ۱۳۵۱ به مناسبت سالروز انقلاب شاه و مردم سخنرانی ایراد کردند که در آن به کار کنسرسیوم در ایران ایراد گرفتند که خلاف منافع ایران است[۲].
ما در موضوع نفت با شرکتهای عامل، یعنی کنسرسیوم نفتی که در ایران کار میکند - چون شاید پنج شش شرکت دیگری هستند که با ما کار میکنند، ولی البته آنها در محدودههای بسیار کوچکتری هستند- مشغول مذاکره بودیم. مذاکرات نه قطع شدهاست و نه به جایی رسیدهاست. این است که امروز بدون ورود در دنیا خطوط کلی آن را باید برای شما بگویم. موقعی که در ۱۹۵۴ ما قرارداد نفتی را امضاء کردیم که شاید در آن روز بیشتر از آن هم نمیتوانستیم بدست بیاوریم، یکی از مواد قرارداد این بود که شرکتهای عامل منافع ایران را به بهترین وجهی حفظ خواهند کرد. ما دلائلی داریم که این کار نشدهاست. در قرارداد ۵۴، سه دوره تمدید ۵ ساله در نظر گرفته بودند که ضمناً شرط شده بود که منافع ایران حفظ بشود. ما دلائل کافی داریم که مطابق حتی همین قرارداد ۵۴، قرارداد نفت خود را با کنسرسیوم در سال ۱۹۷۹، یعنی ۶ سال دیگر، دیگر به هیچوجه تمدید نکنیم. حقوق حاکمیت هر مملکتی به او اجازه میدهد که بر ثروت طبیعی خود نظارت کامل داشته باشد و اصول منشور ملل متحد و قطعنامههای بخصوصی در این مورد تحقیق دارد که نه فقط ثروت هر مملکتی، ثروت زیر زمینی و روی زمینی هر مملکتی، مال اوست، ولی حتی قراردادهایی که با کمپانیهای خارجی برای بهره برداری و استخراج بسته میشود، نمیتواند بدون صلاحدید مملکت صاحب ثروت مورد بهره برداری قرار بگیرد، یعنی هیچ کمپانی ای نمیتواند بگوید که من میخواهم مثلاً از نفت، سالی انقدر استخراج بکنم، مثلاً یک استخراج معقولانهای که بگوییم - فقط محض خاطر ذکر یک رقمی - یک میلیون بشکه معقولانه باشد نسبت به ذخائر، اگر آن کمپانی بگوید من ۲۰۰ هزار بشکه بیشتر بر نمیدارم، یا اینکه بعکس بگوید من دو میلیون بشکه بر میدارم، آن حق را به او ندادهاست. نفت صنعت پیچیدهای است. یک چاهی را اگر بیش از مقدار معین استخراج بکنید، در واقع آن چاه را شما میکُشید. اگر بازیافت مجدد، چون نفت هم نیست، اگر گازهایی را که در آنجا هست، دومرتبه در چاه برگردانند و بقول اصطلاح فنی انژکسیون بکنند، نکنند، این حفظ منافع مملکت نیست و این کارها در مملکت ما نشدهاست.
شاهنشاه پس از این سخنرانی برای گذراندن تعطیلات به سن موریتس در کشور سویس رفتند. نمایندگان کمپانیهای نفتی کنسرسیوم در سنموریتس به دیدار شاهنشاه رفتند. پس از گفتگوهایی که انجام شد کمپانیها پیشنهادی به شاهنشاه تقدیم کردند که پایه قراردادهای نفتی آینده ایران شد:
- ۱- شرکت ملی نفت ایران تمام عملیات بهرهبرداری و کنترل و دیگر عملیات وابسته به صنعت نفت را بر عهده خواهد داشت. کمپانیهای کنسرسیوم به خریداران با حق تقدم دگرگون خواهند شد.
- ۲- کمپانیهای وابسته به کنسرسیوم کاوش و تولید و پالایش برچیده خواهند شد. کنسرسیوم کمپانی سرویس نفت بنیان خواهد کرد برای فراهمآوردن سرویس تکنولوژیک برای شرکت ملی نفت ایران.
- ۳- شرکت ملی نفت ایران به کمپانیهای کنسرسیوم نفت خامی خواهد فروخت که برای مصرف داخلی بدان نیازی نیست و جدا از صادرات مستقل خود به کمپانیهای دیگر است.
- ۴- سرمابهگذاری در نفت ایران بر عهده شرکت ملی نفت ایران میباشد گرچه کمپانیهای کنسرسیوم متعهد میشوند که ۴۰٪ آن را برای کاوش و تولید برای پنج سال نخست قرارداد نوین برعهده بگیرند.
- ۵- از آنجا که کمپانیهای کنسرسیوم سرمایهگذاری و سرویس تکنولوژیک به شرکت ملی نفت ایران خواهند داد در برابر ۲۲ سنت از هر بشکه تخفیف خواهند گرفت.
قانون الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی
امیر عباس هویدا در روز ۲۸ تیر ماه ۱۳۵۲ پس از ایراد یک سخنرانی رسا قرارداد تاریخی نفت را به مجلس شورای ملی تقدیم کرد. هویدا گفت: "... ما در مقابل قدرت خارجی تسلیم نشدیم و سازش نکردیم و قرارداد جدید بساط قبلی را که همه کار نفت در لندن انجام میگرفت، برچید. به موجب قرارداد جدید، دست شرکتهای خارجی در عملیات نفت کوتاه میشود و اختیارات آنها به شرکت ملی نقت داده میشود. ... "[۳] سرانجام دولت امیرعباس هویدا در روز ۲ امرداد ۱۳۵۲ لایحه الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی را به مجلس داد.[۴] و پس از گفتگوها در مجلس شورای ملی و سخنان نمایندگان [۵] قرارداد با کنسرسیوم نفت برچیده شد و برای نخستین بار در تاریخ نفت ایران، کشور ایران توانست نفت خود را به کمپانی نفتی دلخواه خود با شرایط مناسب بفروشد.
تصویب قانون الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی در روز ۲ امرداد ۱۳۵۲ در مجلس شورای ملی و ۸ امرداد ۱۳۵۲ در مجلس سنا بزرگترین پیروزی در نفت برای محمدرضا شاه پهلوی و کشور ایران بود زیرا که با این قانون برای نخستین بار از ملی شدن بهرهبرداری و تولید و فروش نفت در تاریخ نوین ایران میتوان گفتگو کرد. این قانون در واقع قانون ملی شدن نفت در ایران است. ایران برای نخستین بار تعیین کرد که چند بشکه در روز، با چه بهایی و به چه شرکت نفتی میخواهد بفروشد. صد در صد سود از فروش نفت برای نخستین بار از آن کشور ایران شد و در کشور باقی ماند. این قانون در تاریخ ۷ آبان ۱۳۳۳ به توشیح شاهنشاه رسید. این قانون با ماده واحده، قرارداد دولت ایران با کنسرسیوم نفت مصوب آبان ماه ۱۳۳۳ و ملحقات آن لغو میگردد و به دولت اجازه داده میشود قرارداد ضمیمهمربوط به فروش و خرید نفت را که بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکت ملی نفت ایران از یک سو و شرکتهای خارجی نامبرده در قرارداد مزبور از طرف دیگر منعقد و امضاء شده است به موقع اجراء بگذارد.
تاریخچه نفت در سال ۱۳۲۹ خورشیدی
روز نفت ۲۹ اسفند روزی است که در یاد داشت ملی کردن صنعت ملی نفت ایران، با تصویب قانون ملی شدن نفت در مجلس شورای ملی و سپس مجلس سنا و توشیح شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی برپا میشد. در آغاز پرسش این بود که چگونه میتوان درآمد بیشتری از نفت بدست آورد تا بودجه برنامه عمرانی اول فراهم شود تا کشور ایران که پس از چهار سال اشغال به وسیله ارتش شوروی و بریتانیا و امریکا ویران شده بود بازسازی و مردم ایران که در بیچیزی و گرسنگی بسر میبردند در رفاه قرارگیرند. در درازای گفتگوهای سیاسی دو گروهبندی ایجاد شد که چگونه میتوان درآمد نفت را بالابرد، نخست، گروه اکثریت (بیشترین) نمایندگان مجلس شورای ملی که موافق با گفتگو با شرکت نفت ایران و انگلیس و گروه دوم نمایندگان اقلیت که موافق با ملی کردن نفت بودند. گفتمانها با شرکت نفت ایران و انگلیس به لایحه الحاقی گلشاییان - گس[۶] انجام پذیرفت که امضای این قرارداد، درآمد ایران از نفت را دو برابر می کرد. نمایندگان اقلیت و جبهه ملی به سرکردگی محمد مصدق مخالف قرارداد الحاقی گس - گلشاییان بودند و بر ملی کردن نفت پافشاری کردند، برای این گروه درآمد نفت اهمیتی نداشت بلکه شعار خود را بر آزادی از استعمار گذاشتند. محمد مصدق و رفقای جبهه ملی برای رسیدن به هدف خود حتی از کشتن سپهبد علی رزمآرا[۷] نخستوزیر ابایی نکردند. گفتگوهای سیاسی چنان بالاگرفت که کسانی که با ملی شدن نفت موافق نبودند برچسب خائن خوردند. سرانجام با دادن لایحه ملی کردن نفت از سوی حسین علا نخستوزیر به مجلس شورای ملی، در ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی کردن نفت[۸] تصویب شد. این قانون در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ به تصویب مجلس سنا و توشیح اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی رسید. در روز ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ محمد مصدق نخستوزیر شد و مجلس به وی اجرای ملی شدن نفت[۹] را سپرد.
کوتاهی پس از ملی کردن نفت، آشکار شد که گروهی که برای اجرای قانون ملی شدن صنعت نفت گمارده شده بودند، هیچ برنامهای برای پیاده کردن ملی شدن صنعت نفت نداشتند، که چگونه این صنعت پیچیده را اداره کنند زیرا که شمار کارشناسان ایرانی برای اداره تاسیسات نفتی بسیار کم بود و همچنین به چه کسی نفت را بفروشند و چگونه آن را به خریدار نفت ترابر کنند. سرانجام بیبرنامه ملی کردن نفت آن بود که به بزرگترین بحران اقتصادی و سیاسی در تاریخ نوین ایران انجامید. این بحران به وسیله رستاخیز مردم ایران[۱۰] در ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ و سقوط مصدق به پایان رسید. در چهارچوب قرارداد کنسرسیوم[۱۱] که در ۲۹ مهر ۱۳۳۳ بسته شد، دولت راه دیگری نداشت به جز این که دوباره شرکتهای خارجی و کارشناسان خارجی نفت را برای اداره تاسیسات نفتی به ایران فراخواند. بیست و یک سال پس از بسته شدن قرارداد کنسرسیوم شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی در ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱ اعلام کردند که قرارداد کنسرسیوم را ایران لغو خواهند کرد.[۱۲] با لغو قرارداد کنسرسیوم در ۹ امرداد ۱۳۵۲ ایران صنایع نفت خود را ملی کرد.[۱۳]
امتیاز نفت شوروی
محمد مصدق به مجلس پانزدهم راه نیافت. ولی نمایندگان به نام اقلیت به سرکردگی محمد مصدق و با همکاری نمایندگان حزب تودهای به سیاست ایجاد هرج و مرج و کارشکنی در مجلس چون مجلس چهاردهم ادامه دادند. پس از رد شدن پیشنهاد ایجاد شرکت نفت مختلط ایران و شوروی در مجلس پانزدهم به تاریخ سیام مهر ماه ۱۳۲۶، سادچیکف نامه تندی به قوام نوشت که "تصویب نشدن قرارداد نفت با شوروی، ولی امتیاز نفت انگلیس به همان ترتیب وجود دارد قرارداد دوستی با شوروی را لطمه زدهاست و این برای ایران دشواریهایی را به ارمغان خواهد آورد." پیشتر نیز مولوتف در نامهای به قوام حق شوروی دانست که امتیاز نفت شمال ایران را همانند نفت جنوب که به انگلیسها داده شدهاست بدست بیاورند.[۱۴] با این بگومگوها که اگر شوروی امتیاز نفت بدست نیاورد، انگلیس هم نباید امتیاز نفت داشته باشد به عبارت دیگر اگر انگلیس امتیاز نفتی داشته باشد میباید که شوروی نیز امتیاز نفت ایران را نیز داشته باشد. یادآوری کنیم که در مجلس چهاردهم نشست روز ۷ آذر ۱۳۲۳ محمد مصدق چنین گفت:
من اگر با امتیاز مخالفت نمودهام پیشنهادهائی هم برای استخراج نفت و فروش آن کردهام که آنها را نباید از نظر دور داشت که کار نفت را برای بعد از خاتمه جنگ گذاشت. آنهایی که میگویند مذاکرات نفت به بعد از جنگ محول شود یا از درک حقایق عاجزند و یا اینکه عقیده از خود ندارند ولی آنهائی که اهل تشخیصند و نماینده این ملتند میدانند که تأخیر موجب زیان است. وضعیات بینالمللی ایجاب میکند که هر چه زودتر تکلیف معادن نفت معلوم شود امروز یکی از شخصیتهای مهم کشور دوست و مجاور ما تشریف آوردهاند و میخواهند در کار نفت مذاکره نمایند(منظور کافتارادزه از سران شوروی میباشد). هر دولتی در کار تأخیر کند به مملکت خیانت مینماید
ولی پس از آن که مجلس تصویب کرد که هیچ امتیاز نفتی تا پس از پایان جنگ و اشغال ایران نباید داده شود، محمد مصدق گفتگوهای مجلس را به "موازنه منفی" و قانون ممنوعیت دولت از مذاکره و عقد قرارداد راجع به امتیاز نفت با خارجیها یا قانون موازنه منفی با هدف دادن امتیاز نفت شمال ایران به شوروی، دگرگون کرد زیرا که انگلیس امتیاز نفت جنوب ایران را دارد. نجات آذربایجان و نگرفتن امتیاز نفت برای استالین شکست بزرگ و پیروزی بزرگی برای ایران بود. بدین روی استالین دخالتهای خود را در مسائل داخلی ایران با پشتیبانی بیشتر از حزب توده، سازمان دادن به تظاهرات و ایجاد آشوب در ایران بیشتر کرد، نخستین پیروزی استالین برانداختن دولت قوام بود. قوام در برابر مجلس پانزدهم ۱۸ آذر ۱۳۲۶[۱۵] درباره سیاست خود درباره نجات آذربایجان و مواد دهگانه برنامه کابینهاش که دربرگیرنده برنامه عمرانی هفت ساله اول برای نوسازی اقتصادی ایران بود سخنرانی کرد.[۱۶] و از مجلس درخواست رای اعتماد کرد، از ۱۱۲ نماینده حاضر، ۴۶ رأی موافق، ۳۹ رأی مخالف و ۵ ورقه سفید بی امضاء شمرده شد، و ۲۲ نفر از مجلس بیرون رفتند، قوام به ۵۷ (یعنی نیمی از حاضران بعلاوه یک) رای برای تصویب نیاز داشت، قوام، سرانجام این رایگیری را باور نمیکرد، به جای نوسازی کشور درپی ویرانیهای جنگ، دادن امتیاز نفت در بالاترین رده قرارگرفت و کشور و ملت ایران را به سوی سیاست هولناک کمونیستی شدن ایران روانه کرد. این گفتگوها درباره نفت شمال ایران و نفت جنوب ایران بر روی همه گفتگوها و جر و بحثهای سیاسی تا مرگ استالین در ۱۴ اسفند ۱۳۳۱ و برافتادن محمد مصدق در امرداد ۱۳۳۲ ادامه یافت و استالین با استفاده از حزب توده و سپس جبهه ملی ایران به رهبری محمد مصدق، کشور ایران را به بحران کشاند و از ساختن ایران و نوسازی آن جلوگیری کرد.
پس از آن که استالین امتیاز نفت شمال ایران را نتوانست بدست بیاورد، کوشش کرد که همه ایران را زیر نفوذ شوروی بیاورد. تنها در تهران بیش از ۱۵۵ جاسوس شوروی در سفارت آن کشور لانه کرده بودند که بالاترین شمار جاسوسان در خارج از شوروی بود، افزون بر آن در ایران بیش از چهل مرکز پنهانی جاسوسی شوروی وجود داشت. حزب توده با پشتیبانی شوروی گسترش پیدا کرد و آموزشهای تروریستی زیر نظر کیانوری به اعضای حزب برای شناسایی مخالفان، ربودن آنها و کشتن آنها داده شد. کمیته دیگری در حزب توده وجود داشت که برای رخنه در ارتش و شهربانی و وزارتخانهها و سازمانهای دولتی، به ویژه فرهنگ و آموزش و پرورش بودند. سندیکاهای کارگری برای سازماندهی به کارگران، تظاهرات و اعتصابها نیز تشکیل شد، به ویژه در میان کارگران نفت آبادان.
نزدیک شدن ایران با دنیای غرب
پس از آنچه که در آذربایجان رویداد و تهدید مداوم از سوی شوروی راه برای سیاست ایران روشن شده بود. اکثریت مردم ایران علیه ایران کمونیستی بودند، مردم ایران دیکتاتور پرولتاریا و بردگی در برابر فرمانهای رسیده شده از مسکو را نخواستند. دولتهای غربی نیز این تصمیم مردم ایران را خوشآمد گفتند و شاهنشاه ایران را به اروپا و امریکا دعوت کردند. نخستین سفر خارج از کشور محمدرضا شاه پهلوی به انگلستان، فرانسه، سویس و ایتالیا بود. نخستوزیر هژیر در مجلس شورای ملی به آگاهی رساند که شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی دعوت اعلیحضرت جرج ششم پادشاه انگلستان برای بازدید از انگلستان را پذیرفتهاند. سفر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی به اروپا روز ۲۷ تیر ۱۳۲۷ آغاز شد. شاهنشاه از کشورهای انگلستان، فرانسه، سویس، ایتالیا، واتیکان و قبرس بازدید رسمی کردند و با سران این کشورها به گفتگو نشستند و از صنایع و کارخانجات و پیشرفتهای این کشورها آگاه شدند.
پس از سفر شاهنشاه به اروپا در سال ۱۳۲۷ گام بعدی سفر به ایالات متحده امریکا بود[۱۷]. در دوره فترت مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری پانزدهم و شانزدهم کوتاهی پیش از سفر شاهنشاه به امریکا که از مهرماه ۱۳۲۸ با دعوت ترومن پرزیدنت امریکا سازمان یافته بود. ۲۵ آبان ۱۳۲۸ شاهنشاه به شهر واشنگتن وارد شدند و مورد پیشباز ترومن رئیس جمهور امریکا و دیگر سران آن کشور قرارگرفتند. در پایان این سفر رسمی، شاهنشاه و پرزیدنت ترومن اعلامیه مشترکی را به آگاهی همگان رساندند که در آن پرزیدنت ترومن استقلال و تمامیت ارضی ایران همانگونه که در پیمان سه دولت به امضای وی رسیده بود را تضمین و برای بازسازی ایران پس از ویرانیهای جنگ جهانی دوم، در چهارچوب اصل چهار ترومن کمکهای مالی و فنی را نیز گارانتی میکند.
سرانجام سفر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی همکاری نزدیک سیاسی و اقتصادی با کشورهای اروپایی و امریکا بود. این کشورها کمکهای مالی و کارشناسان فنی برای بازسازی ایران در چهارچوب برنامه عمرانی اول را آماده ساختند. گرچه کشورهای اروپایی خود به سبب درگیری در جنگ جهانی دوم به ویژه از دیدگاه اقتصادی در تنگنا قرارداشتند ولی برایشان روشن بود که ایران زمانی کشور آزادی از تهدیدهای کمونیستی خواهد شد که اقتصاد آن کشور شکوفا شود و مردم در رفاه و آسایش زندگی کنند. برای نخستین بار با یاری کارشناسان غربی در تاریخ نوین ایران، پروژه عمرانی برنامهریزی شد که عمران سراسر کشور را در برمی گرفت. از آنجا که مجلس شورای ملی تصویب کرد که بیشتر درآمد نفت برای برنامه عمرانی اول کنارگذاشته شود، محمد ساعد نخستوزیر، عباسقلی گلشائیان وزیر دارایی کابینه خود را برای گفتگو با مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران فرستاد تا قرارداد بهتری برای تامین بودجه عمران کشور به امضا رساند.
عبدالحسین هژیر روز هشتم تیرماه ۱۳۲۷ از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت. بند دوازدهم برنامه دولت هژیر اجرای کلیه قوانین بالاخص قانون ۲۹ مهر ماه ۱۳۲۶ بود که به موجب آن دولت میبایستی حقوق ملت ایران را از شرکت نفت جنوب بگیرد.[۱۸] دولت هژیر بیدرنگ درباره نفت اقدام کرد که از آن جمله موافقت مجلس شورای ملی برای استخدام سه تن کارشناس عالیمقام از کشورهای اروپایی بیطرف در نفت ایران بود سپس هژیر گفتگو را با گس [۱۹] یکی از مدیران شرکت نفت انگلیس[۲۰] که در مهر ۱۳۲۷ به ایران آمده بود آغاز کرد. هژیر از مستر گس خواست که قراردادی همانند ونزوئلا که ۵۰٪ به ۵۰٪ را نیز با ایران ببندند. مستر گس در پاسخ هژیر گفت : قرارداد ونزوئلا برای ایران مناسب نیست زیرا که سود شرکت نفت انگلیس و ایران دربرگیرنده عملیات شرکت در داخل ایران و خارج از ایران است. شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت سهامی است که ۴۷ شرکت تابعه دارد که ایران در همه آنها سهامدار است و ایران در سود همه شرکت های تابعه نیز شریک است. شرکت نفت انگلیس و ایران تنها از نفت ایران بهرهبرداری نمی کند، بلکه در دیگر کشورها مانند عراق و کویت و ایران در سود بهرهبرداری از نفت این کشورها سهیم است. شرکت سرمایهگذاری هایی در ساختن پالایشگاه، نفتکش ، لولههای نفتی، شبکه خدمات پمپ بنزین و ایران در همه این سرمایهگذاری ها شریک است. قرارداد و ملی شدن نفت ونزوئلا تنها به ونزوئلا پیوند دارد ولی ایران یکی از سهامداران شرکت نفت انگلیس و ایران با همه سرمایهکذاریها در سراسر گیتی است.
دولت هژیر در تاریخ ۱۵ آبان ۱۳۲۷ به سبب اینکه بودجه برنامه خود و برنامه هفت ساله اول را نتوانست در مجلس به تصویب برساند از نخستوزیری کناره گرفت و دولت ساعد ۱۷ آذر ماه ۱۳۲۷ کابینه و برنامه خود را به تصویب مجلس شورای ملی رسانید[۲۱].
نخستوزیر ساعد
۲۱ دی ۱۳۲۷ مستر گس نامه ای به گلشائیان وزیر دارایی ساعد نوشت که وی برای دنباله گفتگوها به تهران خواهد آمد. پیش از اینکه مستر گس رهسپار تهران شود در وزارت خارجه انگلیس نشستی با بوین [۲۲] وزیر خارجه داشت. مستر گس ابراز داشت که شرکت می خواهد که با ایران مسله را به فرجام برساند. بوین گفت که ما در این مسله دخالتی نمی کنیم و دست شما در اختیار هرگونه راه حلی باز است.
عباس اسکندری و ملی کردن نفت
در نشست ۵ بهمن ۱۳۲۷ عباس اسکندری در سخنان خود در مجلس شورای ملی گفت که دولت نفت ایران را باید دولت کند و قرارداد با شرکت نفت انگلیس و ایران را لغو نماید. وی سند یک میلیون تومان برای محمد مصدق، آیتالله کاشانی و بهاءالملک را به عنوان جایزه به هر کسی که نفت ایران را ملی کند در مجلس اعلام کرد.
- دولت ایران بلافاصله بایستی صنعت نفت را ملی کند و البته خساراتی هم اگر دولت انگلیس و کمپانی نفت جنوب دارد در این موضوع داخل مذاکره بشوند و حل بکنند من میدانم که هر کسی خانهای دارد قرضی دارد زندگی دارد اینها را تمام من میفهمم ولی باید برای خاطر کشور از همه آنها بگذرد دو موضوعی را که از اول مجلس گفتم و تعقیب کردم و حالا هم تعقیب میکنم یکی موضوع بحرین بود و یکی موضوع نفت جنوب من تقریبا آنچه داشتم یعنی آنچه که دارائی من و بچههای من هست او را دو تا پانصد هزار تومان تعیین کردم جایزه برای کسانی که این قدم را بردارند و آن قسمت را بایران بازگشت بدهند و این ننگ را هم از سر ملت ایران بردارند. (باتمانقلیج - چکش را مرقوم بفرمایید) و برای این قسمت هم سند رسمی تهیه کردهام آقای دکتر مصدق السلطنه و آقای بهاءالملک که مرد نامی و آقای سیدابوالقاسم کاشانی هم وکالت تام الاختیار دارند کسانی که طبق ورقه منتشره در روزنامهها این کار را میکنند بآنها این پول را بدهند من عقیدهام این است که این آقایان اگر تصور میکنند مورد تعقیب میشوند مورد بیمهری میشوند دچار زندگی بد میشوند این را تامین میکنم در حدودی که من میتوانم بیش ازاین نمیتوانم این کار را من کردم باکمال میل هم میکنم برای نیکنامی خودمان اینقدر دیگر راه کج و کوله نروید (باتمانقلیج - سندش کجاست) اینجا که بشما میگویم دیگر هیچ جائی بالاتر از این نیست این سند است که داده شدهاست هیچ جائی بالاتر از این نیست که در مجلس شورای ملی میگویم این سه نفر هم وکالت تام الاختیار دارند که آن کسی که این کار را میکند باو بدهند بیشتر از این نداشتم
سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی
اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در روز ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ در برابر دانشکده حقوق دانشگاه تهران به وسیله یکی از عوامل حزب توده مورد سوءقصد قرارگرفتند. ناصر میرفخرایی چهار گلوله به سوی شاهنشاه شلیک کرد که به کلاه و لب بالای شاهنشاه اصابت کرد. شاهنشاه به همراهی دکتر اقبال به بیمارستان شماره دو ارتش رفتند و پس از بهبودی پیامی رادیویی برای آگاه ساختن ملت ایران از تندرستی خویش فرستادند. عباس اسکندری رهبر حزب توده و نماینده مجلس شورای ملی فراکسیون حزب توده بیدرنگ پس از سوءقصد نافرجام به جان شاهنشاه از ایران فرار کرد و به سوئیس رفت و تا تیر ماه سال ۱۳۳۱ در سوئیس و فرانسه زندگی کرد و با نخستوزیری مصدق به ایران بازگشت.
گفتگو با مستر گس عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران
گلشائیان وزیر دارایی دو مسله را با مستر گس در میان گذاشت نخست درخواست بستن قراردادی برپایه ۵۰٪ و ۵۰٪ و دیگر مالیات دولت انگلیس بر روی سود بدست آمده شرکت بود. درباره مالیات مسترگس گفت که دولت ایران با دولت انگلیس در این باره می بایستی که مستقیم گفتگو کند. درباره بستن قرارداد نفتی همانند ونزوئلا، مستر گس ابراز داشت که می توان کمپانی دیگری بنیاد نهاد که تنها با نفت ایران داد و ستد کند سپس می توانیم که قراردادی بر پایه پنجاه/پنجاه درصد سود با دولت ایران ببندیم. مسترگس ۲۹ اسفند ۱۳۲۷ از تهران رهسپار لندن شد.
سفیر ایران در انگلستان، محسن رئیس در نشستی با بوین درخواست کرد که دولت انگلیس، شرکت نفت انگلیس و ایران را زیر فشار بگذارد تا قرارداد نوینی بسته شود و همچنین مالیات دولت انگلیس برروی سود بدست آمده از معاملات شرکت برای دولت ایران کاهش یابد. نشست دیگری در ۱۷ فروردین ۱۳۲۸ میان مسترگس، نماینده وزارت خارجه و نماینده وزارت دارایی انگلستان برگزار شد که در آن نماینده وزارت دارایی انگلیس اعلام داشت که آنها هیچ استثنایی برای شرکت نفت انگلیس و ایران قایل نخواهند شد. ۲۵ فروردین ۱۳۲۸ مستر گس دوباره به تهران پرواز کرد و ۹ اردیبهشت ۱۳۲۸ رئیس هیات مدیره شرکت ویلیام فریزر [۲۳] نیز به تهران آمد و در پایان گفتگوها سرانجام در ۱۳ اردیبهشت ۱۳۲۸ پیشنهاد قرارداد الحاقی به گلشائیان داده شد. کابینه ساعد از ۱۹ اردیبهشت به درازای سه روز درباره پیشنهاد قرارداد الحاقی به گفتگو پرداخت. ساعد به آگاهی فریزر رساند که وی به زمان بیشتری نیازمند است. فریزر و مستر گس رهسپار لندن شدند.
۲۹ اردیبهشت ۱۳۲۸ فریزر و مستر گس به وزارت خارجه انگلیس فراخوانده شدند و به آگاهی آنان رسانده شد که سفیر کبیر انگلستان در تهران لو روژتل [۲۴] تلگرافی فرستاده است که درونمایه آن چنین است که هژیر وزیر دربار با وی گفتگویی داشته است و موافقت دولت را با پیشنهاد قرارداد الحاقی اعلام داشته است اگر سود سهام سالانه ایران با مینیمم ۳،۵۰۰،۰۰۰ میلیون پوند تضمین بشود. این شرط دولت ایران از سوی شرکت نفت انگلیس و ایران رد شد. ۲۸ خرداد لو روژتل تلگرام دیگری از تهران فرستاد که دولت ایران مینیمم سود سالانه را به ۴،۰۰۰،۰۰۰ میلیون پوند افزایش داده است. بوین به مدیران شرکت نفت گفت اکنون می باید این مسله را به انجام رسانید و سازشی باید پیدا کرد. مستر گس دوباره ۱۰ تیر به سوی تهران پرواز کرد و روز پسین در نشستی با گلشائیان گفت که شرکت نفت انگلیس و ایران درخواست سود سهام چهار میلیون پوند را خواهد پذیرفت اگر پیشنهاد قرارداد الحاقی دیگر به همانگونه بماند و دگرگونی در آن داده نشود. گلشائیان پذیرفت و قول داد که پیشنهاد و سود سهام را در مجلس به آگاهی نمایندگان برای تصویب خواهد رسانید.[۲۵]
۱۷ تیر ۱۳۲۸ مستر گس و گلشائیان نشستی با یکدیگر داشتند که در آن گلشائیان درخواستهای دیگری را به آگاهی مستر گس رسانید. نخست اینکه صادرات نفت خام نمی باید بیش از ۲۵٪ از میزان بهرهبرداری شده باشد و دیگر اینکه نرخ تبدیل ارز بایستی تغییر یابد و چندین مورد دیگر. در پایان مستر گس بدان اندیشه بود که دولت ایران گرایشی به پیدا کردن راه حل و سازش ندارد. بهر روی پس از رفت و آمدهای بسیار و گفتگوهای دراز ، لایحه قرارداد الحاقی میان گلشائیان و گس به امضا رسید.[۲۶]
برپایه این لایحه دگرسازیهایی که به سود ایران بود تا پایان قرارداد در سال ۱۳۶۱ بدین قراربود:
- دریافت حداقل ۴،۰۰۰،۰۰۰ میلیون پوند در سال از سود سهام شرکت نفت انگلیس و ایران به کشور ایران: به معنای افزایش سود سهام از ۷۵۰،۰۰۰ پوند به حداقل ۴ میلیون پوند
- افزایش حقالامتیاز از چهار شلینگ به شش شلینگ: اگر بیش از شش میلیون تن نفت بهرهبرداری شود به جای رقم قبلی ۴ شلینگ و ۹ پنس، ۷ شلینگ برای هر تن
- معافیت درآمد دولت ایران از پرداخت مالیات به دولت انگلستان
- ارزان کردن بهای نفت برای مصرف داخلی ایران
- ۲۰٪ از مبلغ کل ذخیره شده کمپانی نفت انگلیس و ایران محدود از محل وجوهی که به حساب ذخیره عمومی[۲۷] میگذارند برای هر دوره مالی که حسابهای کمپانی برای آن دوره تنظیم میگردد (شروع آن دوره مالی خواهد بود که به ۳۱ دسامبر ۱۹۴۸ ختم گردید) مبلغی معادل ۲۰ درصد به دولت ایران خواهد پرداخت که برای سال ۱۹۴۷ مبلغ ۵،۰۹۰،۹۰۹ پوند پرداخته می شود.
- درآمد ایران از نفت ۹،۱۷۲،۲۴۵ میلیون پوند در سال می بود بر اساس لایحه الحاقی گس - گلشائیان در سال ۱۹۴۸ به ۱۸،۶۶۷،۷۸۶ میلیون پوند و در سال ۱۹۴۹ از ۱۳،۴۸۹،۲۷۱ میلیون پوند به ۲۲،۸۹۰،۲۶۱ میلیون پوند افزایش می یافت.
نخستوزیر ساعد و وزیر دارایی در روز ۲۸ تیر ۱۳۲۸ سرانجام گفتگوها با شرکت نفت انگلیس و ایران برای استیفای حقوق ملت ایران از نفت جنوب به آگاهی مجلس رساندند. گلشائیان وزیر دارایی قرارداد الحاقی دربرگیرنده یازده ماده را با یک فوریت به مجلس شورای ملی تقدیم داشت.[۲۸]
- مجلس شورای ملی – در اجرای قانون ۳۰ مهر ماه ۱۳۲۶ [۲۹]در نتیجه مذاکرات مفصلی که در ظرف هشت ماه اخیر بین دولت شاهنشاهی و شرکت نفت انگلیس و ایران بعمل آمده موافقتهائی نسبت به تغییرات بعضی از مواد امتیازنامه بین دولت شاهنشاهی و شرکت مزبور حاصل گردیده و اینک متن موافقتنامه که بصورت قرارداد الحاقی ضمیمه قرارداد اصلی خواهد بود بضمیمه ماده واحده زیر بقید یک فوریت برای تصویب تقدیم مجلس شورای ملی میگردد. [۳۰]
- ماده واحده – مجلس شورای ملی قرارداد الحاقی را که مشتمل بر یازده مادهاست و جزء قانون اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت ایران و انگلیس محدود میباشد تصویب و بدولت اجازه مبادله آنرا میدهد. ساعد نخست وزیر، گلشائیان وزیر دارائی
گلشائیان در سخنان خود در روز ۳ امرداد ۱۳۲۸ تاریخچه لایحه پیشنهادی قرارداد الحاقی را به جزییات برای نمایندگان مجلس شورای ملی توضیح داد، وی ۲۵ مادهای که در زمان کابینه هژیر پایه گفتگوها با نمایندگان شرکت انگلیس و ایران بود را خواند و یک یک را بررسی کرد، و درآمد ایران را در صورت بسته شدن قرارداد الحاقی که دربرگیرنده شرایطی بهتری از هر تن فروش نفت، از سود سهام و شرکت های وابسته و از ذخیره عمومی (تنها به سهامداران) شرکت با پرداخت سالیانه بیست درصد، مالیات ها، تغییر در اساسنامه و ذخایر شرکت بود را به ریزگان (جزییات) روشن کرد. [۳۱]
مجلس پانزدهم در روز ۶ امرداد ۱۳۲۸ به پایان رسید. محمد مصدق گفت: "موقع بدست آمد که عدهای از نمایندگان اقلیت آن مجلس منجمله آقایان اسکندری و مهندس رضوی و رحیمیان و حائریزاده و دکتر بقائی و بعضی دیگر از نمایندگان اکثریت من جمله آقایان امیرتیمور کلالی و مسعود ثابتی توضیحات بیشتری در اطراف آن ورق پاره [قرارداد الحاقی ] بدهند و در آخر دوره که قرارداد ساعد و گس از نظر استیفای حقوق ملت ایران تنظیم شده و در حقیقت حقوق ملت ایران استیفا نشده بود مطرح شود و آقای حسین مکی عضو کنونی جبهه ملی و همکار عزیز من از اطلاعات مهندسین وطنپرست مملکت من جمله آقای مهندس حسیبی استفاده نموده و با توضیحات بیشتری جلسه ما قبل آخر مجلس به واسطه احساسات شورانگیز آقای دکتر معظمی متشنج شود و آقای مکی آنقدر ایستادگی کنند تا دوره ۱۵ منقضی شده و قرارداد تصویب نشود."[۳۲]
مجلس شانزدهم دولت ساعد، دولت علی منصور و دولت سپهبد رزمآرا
ماه مهر ۱۳۲۸ انتخابات مجلس شانزدهم آغاز شد و محمد مصدق خود را کاندید انتخابات از تهران کرد و دریافت که وی همانند انتخابات دوره پانزدهم انتخاب نمی شود. کاندیداتوری مصدق به سبب سن وی که بالای هفتاد بود نیز زیر پرسش برده شد و محمد مصدق اینکه ملیت سویسی دارد و براساس قانون مدنی نمی تواند نماینده مجلس و یا نخستوزیر بشود[۳۳] را دوباره پنهان کرد. مصدق ادعا کرد که سن او در شناسنامهاش به اشتباه نوشته شده، شناسنامهایی که در سال ۱۳۰۴ صادر شده بود.[۳۴] با این که نزدیک به یک چهارم قرن پیشتر این شناسنامه صادر شده و وی مقام دولتی و فرمانداری و نمایندگی مجلس در سه دوره را داشته و دارای پاسپورت نیز بوده، در این زمان مصدق مدعی شد که وی ۳ سال جوانتر از سن شناسنامهای خود است. با اینکه مصدق پروانه کاندیدا شدن را نداشت، ۲۱ مهر ۱۳۲۸ مصدق با ۱۸ تن از رفقا در دربار شاهنشاهی بست نشست و شاهنشاه به وسیله وزیر دربار عبدالحسین هژیر به آگاهی محمد مصدق رساندند که برای اعتراض به انتخابات میباید به کمیسیون انتخابات مجلس شورای ملی و به دولت شکایت ببرد. ۲۲ مهر رایگیری انتخابات برای کوتاهی یازایستاد و مصدق و رفقایش در دربار اعتصاب غذا کردند. ۲۵ مهر رایگیری از سر گرفته شد. هژیر وزیر دربار شاهنشاهی که زمان درازی در فراهم آوردن قرارداد الحاقی زمانی که وزیر دارایی و نخستوزیر کوشش کرده بود در مسجد سپسهالار به گلوله بسته شد و روز پسین درگذشت. از آن جا که حزب توده پشتیبان مصدق یک روز پس از سوءقصد به جان شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی در دانشگاه تهران روز ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ منحل اعلام شده بود [۳۵] ، بالاخره محمد مصدق در ۲۶ مهر ۱۳۲۸ جبهه ملی را بنیان کرد [۳۶] که جایگزین جای خالی حزب توده در انتخابات وی شود.
۱۸ آبان اعلامیه انجمن نظارت مرکزی انتخابات تهران را باطل اعلام کرد. محمد مصدق نخست ترتیبی داد که رئیس انجمن نظارت انتخابات تهران تعییر یابد و دکتر ادهم از دوستان نزدیک وی جانشین او بشود و وی مصدق را که بالای هفتاد سال داشت را به عنوان کاندیدای تهران تایید کرد. ۱۹ بهمن ۱۳۲۸ انتخابات تهران دوباره آغاز شد. انتخابات حوزه لواسان و سر قبر آقا با تقلبهای جبهه ملی باطل اعلام شد و با دستکاریهایی که در صندوقها و حوزهها شده بود محمد مصدق ـ حائریزاده ـ دکتر شایگان (رئیس حوزه انتخاباتی) ـ آزاد ـ نریمان (رئیس حوزه انتخاباتی) ـ دکتر بقائی ـ مکی به مجلس شانزدهم راه یافتند و اعتبارنامههاشان را پس از ماهها که از آغاز مجلس شانزدهم می گذشت در یازده خرداد ۱۳۲۹ گرفتند.[۳۷]
۲۰ بهمن ۱۳۲۸ مجلس شورای ملی دوره شانزدهم با سخنان محمدرضا شاه پهلوی گشوده شد.[۳۸] ساعد در روز ۹ اسفند ۱۳۲۸ کابینه و برنامه دولت خود را به محلس شناساند.[۳۹] در نشستهای دیگر مجلس برنامه دولت ساعد مورد انتقاد نمایندگان واقع شد[۴۰] و ساعد کنارهگیری کرد. شاهنشاه ۱۰ اسفند برای یک دیدار رسمی وارد پاکستان شدند و تا ۲۵ اسفند سفرمعظمله به درازا کشید. ۲ فروردین ۱۳۲۹ شاهنشاه، علی منصور رئیس شورای عالی سازمان برنامه را به سلطنتی فراخواندند و وی را مامور سازمان دادن کابینه کردند[۴۱]. در برنامه هر دو دولت ساعد و علی منصور اجرای برنامه عمرانی اول گنجانیده شده بود که وابسته به درآمد نفتی بیشتر از شرکت نفت انگلیس و ایران بود. علی منصور با ۸۵ رای موافق از ۸۵ تن نمایندهایی که در مجلس بودند رای اعتماد گرفت.[۴۲] شاهنشاه در گفتگویی با خبرنگاران نیویورک تایمز در ۲۹ فروردین ۱۳۲۹ فرمودند که "ایران دیگر به کشورهای خارجی امتیاز استخراج نفت نخواهد داد."
۶ خرداد ۱۳۲۹ احمد دهقان نماینده مجلس شورای ملی و مدیر مجله تهران مصور و مدیر تاتر و تماشاخانه تهران، در زمانی که فعالیتهای ضد کمونیستی و دشمنی اش با شوروی به اوج خود رسیده بود، در دفتر کار خود از سوی یکی از اعضای حزب منحله توده به نام حسن جعفری مورد شلیک گلولههای اسلحه کمری وی شد و در بیمارستان شماره دو ارتش درگذشت.[۴۳][۴۴]
علی منصور در ۲۳ خرداد ۱۳۲۹ از مجلس درخواست کرد که کمیسیونی از اعضای شش شعبه مجلس تشکیل شود و به مسله نفت رسیدگی کند [۴۵] سرانجام مجلس تشکیل کمیسیون ۱۸ نفره برای رسیدگی به قرارداد الحاقی را در ۳۰ خرداد ۱۳۲۹ تصویب کرد.[۴۶] از هشت نماینده جبهه ملی که به مجلس راه یافتند، پنج تن آنان در کمیسیون نفت نشستند. محمد مصدق علی منصور را به باد انتقاد گرفت که چرا لایحه الحاقی نفت را به مجلس آورده است و بر سر فریاد کشید که"...سر منصور را هم من خواهم برید و واقعاً اگر از عهدهاش برآیم با اینکه ناخوش هستم در مورد اقتضا سر او را مثل سر جوجهای خواهم برید این لایحه، لایحه دولت است باید دولت امضا کند دولت سابق یک لایحه آوردهاست بمجلس این لایحه مردود مجلس است..."[۴۷] عبدالقدیر آزاد نیز در لایحه الحاقی نفت سخنها راند و درخواست لغو امتیاز نفت با شرکت نفت انگلیس و ایران را کرد.[۴۸] با جنجالهایی که محمد مصدق و رفقای وی در مجلس به راه انداختند علی منصور ناگزیر شد که از سمت خود کنارهگیری کند و در ۵ تیر آن را به آگاهی شاهنشاه در کاخ سعدآباد رسانید و شاهنشاه کنارهگیری وی را پذیرفتند. همان روز به فرمان شاهنشاه سپهبد علی رزمآرا به نخستوزیری منصوب شد و روز پسین کابینه خود را به پیشگاه شاهنشاه شناساند. در هشتم تیر که روز گفتگو درباره کابینه و برنامه سپهبد رزمآرا بود محمد مصدق عربدهکشان میز را شکست و رزمآرا را تهدید به قتل کرد وی گفت :"خدا شاهد است اگر ما را بکشند. پارچه پارچه بکنند، زیربار حکومت این جور اشخاص نمیرویم وحدانیت نیت حق خون میکنیم، خون میکنیم، میریزیم، و کشته میشویم (باعصبانیت) اگر شما نظامی هستید من از شما نظامیترم میکشم همینجا شما را میکشم." [۴۹]سپهبد رزمآرا با کابینه خود وارد مجلس شورای ملی شد و با جنجال نمایندگان روبرو شد. با وجود این اوضاع سپهبد رزمآرا کابینه خود را به مجلس شناساند و برنامه خود را نیز به مجلس داد و ۱۳ تیر رای اعتماد با ۹۵ رای موافق از ۱۰۵ رای را بدست آورد.[۵۰] نشستهای مجلس بیشتر با حمله نمایندگان جبهه ملی به نخستوزیر رزمآرا برگزار می شد، با توهین های بسیار مصدق به نخستوزیر وی گفت:"..اولا ایشان اینطور فرمودند که بنده نمایندگی از خارجیها دارم که برای مملکت کار کنم بنده خودم وطن پرستی خودم را نشان دادهام جناب آقای دکتر شما که ملیون هستید دهات بسیار دارید قراء و قصبات فراوان دارید چکار کردید شما وطن پرست هستید یا من؟ من آدمی هستیم که ۳۰ سال در این مملکت سابقه خدمت دارم..."[۵۱] محمد مصدق خود و نمایندگان اقلیت را تنها نمایندگان اکثریت ملت ایران نامید و از دولت شوروی و سیاست خارجی آنها ستایش کرد و پافشاری نمود که دولت نباید این لایحه را به مجلس بیاورد مگر اینکه هر امتیازی که به دولت انگلیس داده شود همانند آن نیز به دولت شوروی بایستی داده شود تا موازنه برقرار شود. [۵۲]
وزیر دارایی در سخنان خود گفت: "...گزارش کمیسیون نفت است که در تاریخ ۱۳۲۹/۹/۱۹ تدوین و به مجلس شورای ملی تقدیم شدهاست که کمیسیون مخصوص نفت که از طرف مجلس شورای ملی در اواخر خرداد ماه برای رسیدگی به لایحه دولت تشکیل شده بود پس از مذاکرات و مطالعات به این نتیجه رسیده که قرارداد الحاقی ساعد ـ گس کافی برای استیفای حقوق ایران نیست لذا مخالفت خود را با آن اظهار میدارد. دستور مجلس رسیدگی به این گزارش و این نتیجه بودهاست و بنده هر قدر در ظرف این چند روز دقت کردم و توجه کردم که بفهمم نسبت به این گزارش از طرف آقایان محترمی که در آنجا نطق فرمودند چه نظری اتخاذ شدهاست متأسفانه هیچ چیز در بیانات ایشان گفته و شنیده نشد جز این مطلب چیزی که بیشتر مورد تعجب بود این بود که آقایان پیشنهادی راجع به ملی شدن صنایع نفت داده بودند و مطابق مرسوم و معمول اگر اظهاراتی راجع به پیشنهاد خود داشتند میبایستی موقعی که پیشنهاد طرح و بحث میشد اظهار میداشتند نه اینکه گزارش کمیسیون را که در دستور مجلس قرار گرفته اصولاً مورد توجه قرار نداده و اظهارات خارج از موضوع راجع به آن بنمایند با توجه به این مقدمه که کلیه اظهاراتی که از طرف ناطقین در اینجا شد اصلاً مربوط به دستور نبود و خارج از دستور و موضوع بود..."[۵۳]
با آنکه دولت انگلستان پیوسته به مقامات ایرانی یادآور می شد که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت سهامی خصوصی است و ربطی به دولت انگلیس ندارد، باز هم دولت ایران از دولت انگلستان درخواست کرد که پادرمیانی کند و وضع بحرانی بوجود آمده پایان یابد. آخرین پیشنهاد شرکت نفت انگلیس و ایران پیش از ملی کردن نفت [۵۴]بدین قرار بود: شرکت ۲۵ میلیون پوتد حق سهام بیدرنگ به ایران می پردازد، پشتیبانی از برنامه عمرانی اول و رفاه مردم ایران تا نیروهای کمونیست بیش از این در ایران رخنه نکنند، و سود بدست آمده برپایه پنجاه / پنجاه تقسیم شود. اعضای جبهه ملی و محمد مصدق سخنرانان علیه قرارداد الحاقی نفت سرانجام کار خود را به انجام رساندند.
سپهبد علی رزمآرا نخستوزیر دوره شانزدهم قانونگذاری در روز ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ هنگامی که برای شرکت در مجلس ختم آیتالله فیض وارد مسجد شاه میشد، در مسجد با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی عضو سازمان فداییان اسلام هدف گلوله قرار گرفت و در دم جان سپرد.[۵۵] قاتل سپهبد رزمآرا در زمان نخستوزیری محمد مصدق به عنوان بیگناه و قهرمان ملی شناخته شد و از زندان آزاد شد. محمد مصدق خود به دیدار وی در زندان رفت و برای خلیل طهماسبی مقرری مادامالعمر نیز تعیین شد.[۵۶]
۲۲ اسفند ۱۳۲۹ پیشنهاد ملی شدن نفت که در گزارش کمیسیون مخصوص نفت به مجلس مقدس شورای ملی که برپایه تصمیم قانونی در نشست پنج شنبه ۲۱ دی ۱۳۲۹ از سوی مجلس شورای ملی گرفته شده بود با دو فوریت تصویب شد[۵۷]:
مجلس شورای ملی با تایید و تصویب گزارش کمیسیون نفت دایر بر اینکه ساعد – گس کافی برای استیفای حقوق ایران نیست بمنظور اجرای قانون مهرماه ۱۳۲۶ به آن کمیسیون ماموریت میدهد که با توجه بپیشنهادات آقایان نمایندگان در ظرف دو ماه گزارشی مبنی بر تعیین وظیفه و رویه دولت تهیه و برای تصویب به مجلس شورای ملی تقدیم نماید. آقایان نمایندگان میتوانند در ظرف دو هفته هر گونه پیشنهادی که دارند بکمیسیون نفت تقدیم نمایند از تاریخ نهم بهمن ماه ۱۳۲۹ الی تاریخ پنج شنبه ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ دوازده جلسه تشکیل داده غالب جلسات طولانی و در جلسه چند ساعت مشغول مطالعه جوانب و اطراف موضوع بوده و از لحاظ سیاسی و اقتصادی و قضایی و غیره مداخله کامل بعمل آورده که عیناًچگونگی مذاکرات در صورت جلسات کمیسیون منعکس است بالاخره در روز پنجشنبه ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون باتفاق آرا تصمیم ذیل را اتخاذ و اینک گزارش آن تقدیم مجلس شورای ملی میگردد. مجلس شورای ملی نظر به اینکه ضمن پیشنهادات واصله بکمیسیون نفت پیشنهاد ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور مورد توجه و قبول کمیسیون قرار گرفته و از آنجایی که وقت کافی برای مطالعه در اطراف اجرای این اصل باقی نیست کمیسیون مخصوص نفت از مجلس شورای ملی تقاضای دو ماه تمدید مینماید - دکتر محمد مصدق. جمال امامی - دکتر شایگان – صالح بهبهانی. حائریزاده. گنجهء. حسین مکی. سرتیپزاده. پالیزی. دکتر علوی قشقائی. ناصر ذوالفقاری. دکتر کاسمی. دکتر هدایتی فقیهزاده. عامری. فرامرزی
۲۴ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
ماده واحده - مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می نماید.
- تبصره ۱ - کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قراردهد.
- تبصره ۲ - آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، پیشنهادات و نظریات خود را به کمیسیون داده و برای توضیحات در کمیسیون حق حضور داشته باشند.
دیگر مخالف ملی شدن دکتر عبدالحمید زنگنه وزیر فرهنگ در کابینه رزمآرا و رئیس دانشکده حقوق دانشگاه تهران در ۴۶ سالگی در روز ۲۸ اسفند ۱۳۲۹ چند روز پس از ترور سپهبد رزمآرا در پهنه دانشگاه تهران توسط نصرت الله قمى با گلولههای شلیک شده از تپانچه یک دانشجو کشته شد. قاتل در پاسخ به اینکه چرا دکتر زنگنه را کشته است پاسخ داد که به دو دلیل دکتر زنگنه را کشته است: نخست، پس از اینکه دکتر زنگنه وزیر فرهنگ اعلام کرد که پروپاگاند برای حزب توده در مدرسهها و دانشگاه ممنوع است و دوم مخالفت دکتر زنگنه با ملی شدن نفت. بدین روش مخالفی که دیدگاههای وی وزنه ارزندهای در سیاست ایران به شمار میرفت نیز از میان برداشته شد.
۲۹ اسفند ۱۳۲۹ مجلس سنا، قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور را تصویب کرد و این قانون به وسیله نخست وزیر حسین علاء برای توشیح به محمدرضا شاه پهلوی تقدیم شد. ۲۹ اسفند به نام روز نفت نامگذاری شد.[۵۸]
ملی کردن نفت
هیات مختلط نفت از نمایندگان محلس شورای ملی و مجلس سنا و همچنین هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران تشکیل شد. دولت محمد مصدق میانگاشت که با همکاری شرکت نفت انگلیس و ایران میتواند ملی کردن نفت را به انجام برساند. ولی همه این پندارها برآب شد زیرا که تاسیسات و ساختمانهای شرکت نفت انگلیس و ایران به وسیله هیات خلع ید مصادره شد و صادر کردن نفت ایران بازایستاد و درآمد نفت دیگر به خزانه کشور ریخته نشد. سه سال و دو ماه به درازا کشید تا قرارداد نفتی با کنسرسیوم شرکتهای کلان نفتی بسته شد و نخستین تانکر نفت در روز ۷ آبان ۱۳۳۳ با تصویب قانون قرارداد نفت با کنسرسیوم با نفت ایران بندر آبادان را پشت سرگذاشت. بیست و یک سال به درازا کشید تا اینکه با اراده شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی قرارداد کنسرسیوم ملغی شد و ایران کنترل صنعت نفت خود را بدست گرفت و سرانجام، ملی کردن صنعت نفت ایران به حقیقت پیوست و در روز ۲ امرداد ۱۳۵۲ به تصویب مجلس شورای ملی و ۸ امرداد ۱۳۵۲ به تصویب مجلس سنا رسید. شاهنشاه در ۹ امرداد ۱۳۵۲ به هنگام توشیح این قانون گقتند" بالاخره نفت ایران در سال ۱۳۵۲ ملی شد". [۵۹]
ملی کردن صنعت نفت ایران یکی از مهمترین گامهای اقتصادی در تاریخ نوین ایران بود. گفتگوها درباره ملی کردن نفت بیشتر با احساسات همراه بود به جای اینکه برپایه تکنیک و خرد و دانش استوار باشد. آغاز این گفتگوها احساس بسیاری از مردم ایران بود که منابع نفت به وسیله خارجیان چپاول میشوند و سهمیهای که حق ملت ایران است، پایمال میشود. احساسات مردم که حقوق ملت ایران پایمال میشود را گروهی به سرکردگی محمد مصدق از آن سواستفاده کردند تا به هدفهای سیاسی خود برسند. محمد مصدق که در هنگام اشغال ایران به وسیله ارتش بریتانیا و شوروی پشتیبان دادن امتیاز نفت به شوروی بود[۶۰] پس از رد شدن آن به وسیله مجلس شورای ملی، موازنه منفی را پیش کشید. موازنه منفی بدین معنا است اگر ایران به شوروی امتیاز نفت شمال نمیدهد بنابراین امتیاز نفت جنوب از انگلیسیها باید گرفته شود تا موازنه برقرارگردد. این سیاست موازنه برپایه ایده از زمان قاجار بود که بهترین برای ایران آن است که میان رخنه سیاسی روسیه و انگلیس موازنه برقرار باشد. این اندیشه سیاسی زمان قاجار با روند و اندیشه سیاسی محمدرضا شاه پهلوی ناسازگار بود. پس از آنکه شوروی جنبشهای جداییخواهی در استانهای شمالی ایران و آذربایجان براه انداخت و خروج ارتش سرخ شوروی از ایران پس از پایان جنگ جهانی دوم با یاری ایالات متحده امریکا انجام پذیرفت، برای شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آشکار بود که همکاری با دنیای غرب، حاکمیت ارضی و استقلال ایران را تضمین خواهد کرد. براین پایه گفتگوها با شرکت نفت انگلیس و ایران در آغاز برای بدست آوردن درآمد بیشتر از نفت و ویژه ساختن آن برای برنامه عمرانی اول[۶۱] تا یک برنامه عمرانی برای رفاه مردم جنگزده و بازسازی کشور ویران شده برنامهریزی شود. گفتگوها با شرکت نفت انگلیس و ایران به لایحه گس - گلشاییان انجامید که درآمد ایران از نفت را دوبرابر میساخت. برای اینکه لایحه گس - گلشاییان تصویب نشود، محمد مصدق و اعضای اقلیت و سپس جبهه ملی با همکاری حزب توده، سبب کنارهگیری چهار نخستوزیر و کشتن نخستوزیر علی رزمآرا شدند. کسانی که برای ملی کردن یا ناسیونالیزه کردن نفت پروپاگاند میکردند بدون اینکه شمایی از معنای ناسیونالیزه کردن داشته باشند، لایحه ملی کردن نفت [۶۲] را به تصویب مجلس شورای ملی رساندند.
گروهی به نام هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران مانند کودکانی به دفتر شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان رفتند، گوسفندی را سربریدند، پرچم ایران را به اهتزاز درآوردند، سرود شاهنشاهی را نواختند و به آگاهی کارمندان و کارگران رساندند که صنعت نفت ایران ملی شده است و آنها از هماکنون کارمندان و کارگران شرکت ملی نفت ایران هستند. هیچکس برای ایرانیان روشن نکرد که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت سهامی خصوصی است که مرکز آن در لندن است و در سراسر گیتی امتیاز نفت و پالایشگاه و نفتکش و دیگر ابزارهای تولید و فروش را دارد. هیچکس برای ایرانیان روشن نکرد که با اشغال ساختمان اداره شرکت در آبادان، شرکت نفت انگلیس و ایران به پایان نمیرسد، و قرارداد کاری کارمندان و کارگران با شرکت نفت انگلیس و ایران باقی خواهد ماند. هیچکس برای ایرانیان روشن نکرد که قراردادهای خرید نفت ایران کماکان میان خریداران نفت و شرکت نفت انگلیس و ایران باقی خواهد ماند. محمد مصدق همواره از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران در سخنانش نام برد و ملت را در این باور نگاه داشت که شرکت نفت انگلیس و ایران دیگر وجود ندارد. نخست نمایندگان شرکت نفت انگلیس و ایران به تهران آمده تا مسلههای بوجود آمده را از میان بردارند ولی محمد مصدق پای نمایندگان دولت انگلیس را به میان کشید تا در این گفتمانها یاری کنند. پس از آنکه محمد مصدق پیشنهادهای نمایندگان شرکت و دولت انگلیس را رد کرد، دوباره برای ملت ایران این پنداشت را بوجود آورد که جنگی میان استعمار و ایرانیان آزادیخواه در شرف روی داد است. در برابر دادگاه لاهه و شورای امنیت سازمان ملل متحد که بدانها دولت انگیس دادخواست علیه ایران داده بود، محمد مصدق گفت که این دادخواست به دولت ایران و یک شرکت خصوصی مربوط است که نشان میدهد که به درستی از شرایط حقوقی این دعوی آگاهی داشته است و مردم بخت برگشته ایران را در تاریکی و ندانم نگاهداشتهاست.
محمد مصدق در سفرش به امریکا دیداری با پرزیدنت ترومن داشت و از ترومن درخواست پشتیبانی کرد. دولت ترومن که پنداشت محمد مصدق مبارزی علیه کمونیسم در ایران است، ۲۳،۴ میلیون دلار در چهارچوب برنامه اصل چهار به دولت مصدق داد و همچنین در پیداکردن راهی برای بیرون آمدن از بنبست نفت، پیشنهاد مشترک ترومن چرچیل را نیز به تهران فرستاد. پیشنهاد بانک بینالمللی بازسازی و توسعه به عنوان سازمان بیطرف که برای دو سال مدیریت نفت ایران را برعهده گیرد تا کشور ایران درآمد نفت داشته باشد و دیگر پیشنهادهای ارزنده که نگهدار منافع ایران بود را محمد مصدق رد کرد. به جای اینکه به توافقی در مسله نفت بیابد، محمد مصدق با اختیارات تامی که از مجلس شورای ملی گرفت تا ایران را با فرمان اداره کند، مجلس سنا را منحل کرد، سازمان پلیس مخفی به نام امنیت اجتماعی برپا کرد و با رفراندوم غیرقانونی مجلس شورای ملی را منحل کرد تا بدون امنیت سیاسی نکاهبان نمایندگان مجلس، به آسودگی بتواند مخالفان سیاسی خود را از میان بردارد. این سیاست در روز ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ به سقوط محمد مصدق انجامید.
دنباله گفتگوها با نمایندگان شرکت نفت انگلیس و ایران و دیگر شرکتهای کلان نفتی گیتی نشان داد که ایران از دیدگاه فنی و پرسنل در جایگاهی نبود که بتواند صنعت نفت ایران را سازمان دهد و اداره کند. کنسرسیوم نفتی بنیان شد که از سوی شرکت ملی نفت ایران، مدیریت حوضههای نفتی جنوب و پالایشگاه آبادان را در دست گرفتند. شرکت ملی نفت ایران، مدیریت نفت شاه و پالایشگاه کرمانشاه و شبکه پخش نفت و بنزین در داخل کشور را عهدهدار شد. شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی شرکت ملی نفت ایران را برای کاوش نفت در منطقههای دیگر کشور که در قرارداد کنسرسیوم نبودند گماردند، برپایه این نوآوری خردمندانه شاهنشاه یک صنعت نفت جدا از کنسرسیوم در ایران ایجاد شد. در دهمین سالروز انقلاب شاه و مردم شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی اعلام داشتند که روش مدیریت کنسرسیوم علیه منافع ایران بودهاست. پس از این سخنرانی، گفتمانها با اعضای کنسرسیوم، به برچیده شدن کنسرسیوم انجامید. شرکت ملی نفت ایران مدیریت نفت جنوب و پالایشگاه آبادان را برعهده گرفت. کمپانیهای کنسرسیوم از این تاریخ یکراست از شرکت ملی نفت ایران، نفت خریداری کردند. بیست و دو سال پس از تصویب قانون ملی شدن نفت، ایران به کنترل کامل برروی صنعت نفت خود دست یافت.
شرکت نفت انگلیس و ایران
|
|
آیا مشکلی با شنیدن این پرونده دارید؟ راهنمای رسانه را ببینید. |
شرکت نفت انگلیس و ایران، شرکت خصوصی سهامی است که اداره مرکزی آن در لندن است و هر کسی می تواند سهام این شرکت را خریداری نماید. این شرکت ویژه بهرهبرداری نفت در کشورهای نفتی گیتی است. داراییهای شرکت نفت انگلیس و ایران دربرگیرنده امتیاز بهرهبرداری از نفت، پالایشگاهها، شرکتهای نفتی تابعه، نفتکشها، شبکه پمپ بنزینها، شبکه لولههای نفتی و غیره در سراسر گیتی است. نخستین امتیاز نفتی این شرکت امتیازنامه دارسی بود که در این امتیازنامه نوشته شده بود که شانزده درصد سودهای شرکت از آن دولت ایران است. این شانزده در صد دربرگیرنده نه تنها از بهرهبرداری، پالایش و فروش نفت ایران بود بلکه از فعالیتهای بهرهبرداری، پالایش و فروش نفت در سراسر گیتی می شد. به هنگام ملی کردن نفت ایران، شرکت نفت انگلیس و ایران بیش از ۴۷ شرکت تابعه داشت که ۱۶ درصد از سود این شرکت های تابعه به ایران تعلق داشت. برپایه از امتیازنامه ۱۹۳۳ در موقع ختم امتیاز خواه این ختم به واسطه انقضای عادی مدت و یا به هر نحو دیگری پیشامد کرده باشد تمام دارایی کمپانی در ایران بهطور سالم و قابل استفاده بدون هیچ مخارج و قیدی متعلق به دولت ایران میگردد و هم چنین جمله (تمام دارایی) مشتمل است بر تمام اراضی و ابنیه و کارخانهها و ساختمانها و چاهها و سدهای دریایی و راهها و لولههای حمل نفت وپلها و رشته نقبهای فاضلاب و وسایل توزیع آب و ماشینها و مؤسسات و تجهیزات (از آن جمله آلات و ادوات) از هر قبیل و تمام وسایط نقلیه (مثلاً از قبیل اتومبیل و گاری و آئروپلان) و تمام اجناس انبار شده و سایر اشیایی که کمپانی در ایران برای اجرای این امتیاز از آن استفاده مینماید. [۶۳]
فروهر وزیر دارایی دولت رزمآرا در سخنانش در مجلس شورای ملی روز ۵ دی ۱۳۲۹ چنین گفت:
- ...مسئله دیگری را که لازم میداند که به آن اشاره کند که لفظ ملی شدن شاید زیاد دلچسب باشد اما معلوم نیست نتایج آن چه خواهد بود (دکتر شایگان ـ شما دیگر وزیر نخواهید بود) زیرا تجربه به ما نشان دادهاست جایی که مبادرت به ملی کردن نفت نمودهاست جز خسران و زیان ندامت و پشیمانی چیزی ندیده و بدست نیامده وآن مملکت مکزیک است که در سال ۱۹۳۸ تأسیسات نفتی را جبراً از دست صاحب امتیاز منتزع ساخته و از آن تاریخ خود به استخراج آن اقدام نمود دولت مکزیک تصور میکرد که این ترتیب فواید اقتصادی زیادی برای آن کشور در بر خواهد داشت و حال آنکه نتایجی که بدست آمد برعکس چیزی بود که امیدوار بودند زیرا بازارهای آن کشور از دست رفته و فروش نفت قابل صدور این کشور در بازارهای خارجی یکی از مشکلترین مسائل دولت مکزیک را تشکیل داد...[۶۴]
۲۹ اسفند ۱۳۲۹ قانون ملی کردن نفت به تصویب مجلس سنا و توشیح شاهنشاه رسید. قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور ۸ اردیبهشت ۱۳۳۰ تصویب شد. ۲۹ خرداد پالایشگاه کرمانشاه و ۹ امرداد پالایشگاه آبادان بسته شد. از روز ۱۹ خرداد ۱۳۳۰ نفت ایران دیگر به نفتکشها ریخته نشد و ایران درآمدی از نفت دیگر نداشت. روشی که محمد مصدق برگزید را همانگونه که فروهر در ملی کردن نفت پیشبینی کرده بود به حقیقت پیوست و استوکس مهردار سلطنتی دولت انگلستان نیز درباره ملی کردن نفت به روش مصدق چنین گفت :"...که جای نهایت تأسف است که با وجود این مخاطرات دولت ایران بر حسب ظاهر تصمیم گرفتهاست که از نقطه نظر اقتصادی مرتکب خودکشی بشود که ممکنست منجر بانقلاب و کمونیسم بشود بعقیده ایشان بموجب ضرب المثل فارسی که از روزهای طفولیت بیاد دارد و غالبا در انگلستان و در زبانها میباشد (اول چاه را بکن بعد چشمت را باز کن و سپس منار را بدزد) این اقدام دولت ایران مورد شگفتی بیشتری میشود شاید اشکال کار در اینجا بودهاست که در سنجش اولیه آتیه دور را در نظر نگرفته باشند...". بحران اقتصادی که سیاست ملی کردن مصدق ببار آورد گسترش یافت و به بحران کشوری تغییر یافت. بحران کشور سبب شد که محمد مصدق با اختیارات تامی که در مجلس هفدهم گرفت، دیکتاتوری مطلق در ایران برپا سازد. با قیام ملت ایران با رهبری نمایندگان مجلس شورای ملی مانند حائریزاده، بقائی، آیتالله کاشانی، میراشرافی، زهری، دکتر معظمی و بسیاری دیگر در روز ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ که به سقوط مصدق منجر شد این بحران سرانجام در ایران به پایان رسانید.
قانون ملی کردن نفت
تصمیم قانونی دایر به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور و دو ماه تمدید به کمیسیون نفت جهت مصالعه در اطراف اجرای این اصل - مصوب ۲۴ اسفند ۱۳۲۹ مجلس شورای ملی و ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ مجلس سنا. قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور در تاریخ دهم اردیبهشت ۱۳۳۰ به وسیله نخست وزیر حسین علا برای توشیح به محمدرضا شاه پهلوی تقدیم شد. ۲۹ اسفند به نام روز نفت نامگذاری شد.[۶۵]
ماده واحده - مجلس شورای ملی تصمیم مورخ ۱۷ اسفند ماه ۱۳۲۹ کمیسیون مخصوص نفت را تایید و با تمدید مدت موافقت می نماید.
- تبصره ۱ - کمیسیون نفت مجاز است از کارشناسان داخلی و خارجی در صورت لزوم دعوت نماید و مورد استفاده قراردهد.
- تبصره ۲ - آقایان نمایندگان حق دارند تا پانزده روز بعد از تشکیل کمیسیون، پیشنهادات و نظریات خود را به کمیسیون داده و برای توضیحات در کمیسیون حق حضور داشته باشند.
شرکت نفت انگلیس و ایران، شرکت خصوصی سهامی است که اداره مرکزی آن در لندن است هر کسی می توانست سهام این شرکت را خریداری نماید. این شرکت ویژه بهرهبرداری نفت در کشورهای نفتی گیتی است. داراییهای شرکت نفت انگلیس و ایران دربرگیرنده امتیاز بهرهبرداری از نفت، پالایشگاهها، شرکتهای نفتی تابعه، نفتکشها، شبکه پمپ بنزینها، شبکه لولههای نفتی و غیره در سراسر گیتی است. نخستین امتیاز نفتی این شرکت امتیازنامه دارسی بود که در این امتیازنامه نوشته شده بود که شانزده درصد سودهای شرکت از آن دولت ایران است. این شانزده در صد دربرگیرنده نه تنها از بهرهبرداری، پالایش و فروش نفت ایران بود بلکه از فعالیتهای بهرهبرداری، پالایش و فروش نفت در سراسر گیتی می شد. به هنگام ملی کردن نفت ایران، شرکت نفت انگلیس و ایران بیش از ۴۷ شرکت تابعه داشت که ۱۶ درصد از سود این شرکت های تابعه به ایران تعلق داشت. برپایه از امتیازنامه ۱۹۳۳ در موقع ختم امتیاز خواه این ختم به واسطه انقضای عادی مدت و یا به هر نحو دیگری پیشامد کرده باشد تمام دارایی کمپانی در ایران بهطور سالم و قابل استفاده بدون هیچ مخارج و قیدی متعلق به دولت ایران میگردد و هم چنین جمله (تمام دارایی) مشتمل است بر تمام اراضی و ابنیه و کارخانهها و ساختمانها و چاهها و سدهای دریایی و راهها و لولههای حمل نفت وپلها و رشته نقبهای فاضلاب و وسایل توزیع آب و ماشینها و مؤسسات و تجهیزات (از آن جمله آلات و ادوات) از هر قبیل و تمام وسایط نقلیه (مثلاً از قبیل اتومبیل و گاری و آئروپلان) و تمام اجناس انبار شده و سایر اشیایی که کمپانی در ایران برای اجرای این امتیاز از آن استفاده مینماید. [۶۶]
قانون روش اجرای ملی شدن نفت در ایران
قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور - مصوب شب ۸ اردیبهشت ماه ۱۳۳۰ مجلس شورای ملی و ۹ اردیبهشت ۱۳۳۰ مجلس سنا [۶۷]
- ماده ۱ - به منظور ترتیب اجرای قانون مورخ ۲۴ و ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ راجع به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور هیأت مختلطی مرکب از پنج نفر از نمایندگان مجلس سنا و پنج نفر از نمایندگان مجلس شورای ملی به انتخاب هر یک از مجلسین و وزیر دارایی وقت یا قائممقام او تشکیلمیشود.
- ماده ۲ - دولت مکلف است با نظارت هیات مختلط بلافاصله از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران خلع ید کند و چنانچه شرکت برای تحویل فوری به عذر وجود ادعایی بر دولت متعذر شود دولت میتواند تا میزان بیست و پنج درصد از عایدات جاری نفت را پس از وضع مخارج بهرهبرداری برایتأمین مدعابه احتمالی شرکت در بانک ملی ایران یا بانک مرضیالطرفین دیگر ودیعه گذارد.
- ماده ۳ - دولت مکلف است با نظارت هیأت مختلط به مطالبات و دعاوی حقه دولت و همچنین به دعاوی حقه شرکت رسیدگی نموده نظریاتخود را به مجلسین گزارش دهد که پس از تصویب مجلسین به موقع اجرا گذاشته شود.
- ماده ۴ - چون از تاریخ ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ که ملی شدن صنعت نفت به تصویب مجلس سنا نیز رسیده است کلیه درآمد نفت و محصولات نفتی حق مسلم ملت ایران است دولت مکلف است با نظارت هیأت مختلط به حساب شرکت رسیدگی کند و نیز هیأت مختلط باید از تاریخ اجرای این قانونتا تعیین هیأت عامله در امور بهرهبرداری دقیقاً نظارت نماید.
- ماده ۵ - هیأت مختلط باید هر چه زودتر اساسنامه شرکت ملی نفت را که در آن هیأت عامله و هیأت نظارتی از متخصصین پیشبینی شده باشد تهیهو برای تصویب به مجلسین پیشنهاد کند.
- ماده ۶ - برای تبدیل تدریجی متخصصین خارجی به متخصصین ایرانی هیأت مختلط مکلف است آییننامه فرستادن عدهای محصل بطریق مسابقهدر هر سال برای فراگرفتن رشتههای مختلف معلومات و تجربیات مربوط به صنایع نفت به کشورهای خارج را تدوین و پس از تصویب هیأت وزیران بهوسیله وزارت فرهنگ به موقع اجرا گذارد - مخارج تحصیل این محصلین از عواید نفت پرداخته خواهد شد.
- ماده ۷ - کلیه خریداران محصولات معادن انتزاعی از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران هر مقدار نفتی را که از اول سال مسیحی ۱۹۴۸ تا تاریخ ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ (۲۰ مارس ۱۹۵۱) از آن شرکت سالیانه خریداری کردهاند میتوانند از این به بعد به نرخ عادله بینالمللی همان مقدار را سالیانهخریداری نمایند و برای مازاد آن مقادیر در صورت تساوی شرایط در خرید حق تقدم خواهند داشت.
- ماده ۸ - کلیه پیشنهادهای هیأت مختلط که برای تصویب مجلس شورای ملی تهیه و تقدیم مجلس خواهد شد به کمیسیون نفت ارجاع میگردد.
- ماده ۹ - هیأت مختلط باید در ظرف سه ماه از تاریخ تصویب این قانون به کار خود خاتمه دهد و گزارش عملیات خود را طبق ماده ۸ به مجلستقدیم کند و در صورتی که احتیاج به تمدید مدت باشد با ذکر دلائل موجه درخواست تمدید نماید و تا زمانی که تمدید مدت به هر جهتی از جهات از تصویب مجلسین نگذشته است هیأت مختلط میتواند به کار خود ادامه دهد.
۷ اردیبهشت ۱۳۳۰ طرح سه فوریت زیر به وسیله مغزهای متفکر ملی شدن نفت یعنی آقایان ناصر ذوالفقاری. الهیار صالح. دکتر شایگان. کشاورز صدر. خسرو قشقائی. دکتر هدایتی. حائریزاده. سرتیپزاده. دکتر بقائی. دکتر مصدق. گنجه. اسلامی. فرامرزی. شیبانی. دکتر کاسمی. فقیهزاده. به مجلس شورای ملی داده شد
نظر باینکه در تصویب قانون اجرای ملی شدن صنعت نفت هر قدر تاخیر شود ملت بیشتر متضرر میشود. نظر باینکه دخالت شرکت سابق نفت انگلیس وایران در امور سیاسی واقتصادی ما سبب شده که مردم دچار فقر وبدبختی واز هستی ساقط شوند و ملی شدن صنعت نفت موجب خواهد شد که عوایدی قریب دو برابر تمام مالیاتها بر بودجه کشور افزوده گردد و بالنتیجه سطح زندگی مردم این مملکت بالا رفته وضعیت طبقات فقیر وناتوان بهتر شود نظر باینکه بهبودی طبقات ناتوان سبب خواهد شد عدم رضایتی که اکنون در تمام مملکت حکمفرما است از بین برود و ایادی مرموز از عدم رضایت مردم بیش از این سوء استفاده ننمایند و تحریکات نکنند و در نتیجه به امنیت داخلی ایران و به صلح جهانی کمک بشود، لذا امضاءکنندگان مواد نه گانه ذیل را باقید سه فوریت پیشنهاد و درخواست میکنیم که در همین جلسه تصویت شود
آشتیانیزاده نماینده مجلس شورای ملی گفت: ملی شدن صنعت نفت عبارت از این است که ارتش ایران برود مؤسسات کمپانی را متصرف شود و دولت اعلان مزایده بگذارد هر کسی بیشتر خرید باو بفروشد غیر از این کلاه سرملت ایران میرود واز آن گذشته در اینجا شما مدت قائل نشدهاید الیالابد محصوت نفت ایران را میفروشید، به همان اشخاصی که کمپانی قرارداد با آنها دارد بنده این عرایضی راکه اینجا کردم تندنویسی هم مینویسد در صورت جلسه هم ثبت میشود بحث مفصلتری هم داشتم دلایل متقنتری دارم بایستی که مطالعه بشود بنده ثابت خواهم کرد که این موضوع آن طوری که خیال میکنید نیست ثابت خواهم کرد که این نفت با این وضع ملی نمیشود و اگر آقای دکتر مصدق تضمین بکنند که روزی سیصد هزار لیره الان هم که دارند دولت را تشکیل میدهند تمام مجلس هم به اتفاق بایشان رأی دادند و بنده هم از ایشان پشتیبانی میکنم ولی این روزی سیصد هزار لیره را باید به صندوق مملکت و بیت المال بدهند اگر اینطور شد و تضمین کردند که سوسهای نیست بنده رأی میدهم والا من این را برای ملی شدن نفت کافی نمیدانم میترسم باز دست مهتر نسیم عیار در کار باشد.
کمیسیون مختلط نفت از پنج تن از نمایندگان مجلس شورای ملی [۶۸] و پنج تن از نمایندگان مجلس سنا ناظر بر پیاده کردن ماده ۹ قانون ملی کردن نفت و خلع ید از شرکت سابق نفت انگلیس و ایران تشکیل شد. دکتر شایگان - دکتر عبدالله معظمی - حسین مکی - ناصرقلی اردلان - اللهیار صالح از مجلس شورای ملی و متیندفتری - از مجلس سنا
۸ خرداد ۱۳۳۰ وزیر دارایی محمدعلی وارسته دیداری با نورمن سدون [۶۹] داشت و نامهای به وی داد که در آن دولت ایران ابراز کرده بود: "دولت شاهنشاهی ایران مایل است از تجارب و اطلاعات شرکت استفاده نماید و حاضر است پیشنهادی را که شرکت تقدیم کند مورد توجه قرار دهد مشروط بر اینکه منافی با اصل ملی شدن نفت نباشد"[۷۰]
شرکت نفت انگلیس و ایران فراخوانده شده بود که پیشنهادهای خود را برای گامهای ملی کردن نفت به دولت بدهد. سدون پاسخ داد که شرکت نفت انگلیس و ایران نمایندگانی از لندن به تهران خواهد فرستاد. پس از چند روز در پانزدهم خرداد، شرکت نفت انگلیس و ایران به آگاهی رساند که بازیل جکسون[۷۱] معاون رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران، سر توماس گاردینر[۷۲] نماینده دولت انگلستان، ادوارد الکینگتون[۷۳] عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران و نویل گس [۷۴] عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس به تهران خواهند آمد.[۷۵]
۱۲ خرداد ۱۳۳۰ فرماندار نوینی برای خوزستان گمارده شد. امیر علائی به فرمانداری خوزستان برگزیده شد. در همین روز کمیسیون مختلط هیات مدیره شرکت نفت را تعیین کرد. کاظم حسیبی، مرتضی بیات، عبدالحسین علیآبادی. مهدی بازرگان پس از جندی جای حسیبی را گرفت.
مصادره ساختمانها و تاسیسات نفتی شرکت نفت انگلیس و ایران یا خلع ید
۱۵ خرداد امیر علائی فرماندار خوزستان به آگاهی اریک دریک [۷۶] مدیر شرکت نفت انگلیس و ایران در اهواز رسانید که هیاتی بیست و پنج نفری از کمیسیون مختلط برای گفتگو با وی وارد خوزستان خواهند شد. این هیات نظارت خلع ید ۱۹ خرداد وارد اهواز شد و اریک دریک آنها را به عنوان میهمانان شرکت نفت انگلیس و ایران پذیرفت و همگی به سوی ساختمان اصلی اداری شرکت رفتند، سر گوسفندی بریده شد و علائی پرچم ایران را بر بام ساختمان شرکت به اهتزاز درآورد و ارکستر ارتش سرود شاهنشاهی را نواخت و علائی در سخنرانی خود به کارگرانی که در برابر ساختمان گردآمده بودند گفت: "نفت اکنون ملی شده است" و ادامه داد که این ساختمان اکنون جای هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران است که برای ملی کردن نفت آمدهاند سپس رو به اریک دریک کرد و گفت شما و دیگر همکارانتان کارمندان دولت ایران هستید و اگر همکاری نکنید غیرقانونی است. اریک دریک گفت که وی کارمند دولت ایران نیست و رئیسهای وی هیات مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران در لندن هستند و او پروانه ندارد که دستور هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران را بپذیرد. متیندفتری به دریک پاسخ داد که اگر وی همکاری نکند وی به آگاهی دولت ایران خواهد رساند و دولت ایران به شرکت نفت انگلیس و ایران دستور خواهد داد که از صادر کردن نفت جلوگیری کند.
هیات مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران به ریاست بازیل جکسون
۲۳ خرداد ۱۳۳۰ بازیل جکسون[۷۷] معاون رئیس شرکت نفت انگلیس و ایران، سر توماس گاردینر[۷۸] نماینده دولت انگلستان، ادوارد الکینگتون[۷۹] عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران و نویل گس [۸۰] عضو هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران در تهران با وزیر دارایی ایران وارسته دیدار و گفتگو کردند. وارسته به این گروه گفت که اگر آنها برای رسیدگی و پیدا کردن راه حل آمدهاند می باید در چهارچوب قانون ۹ مادهایی روش اجرای ملی شدن صنعت نفت در ایران[۸۱] باشد و این بدین معنا است که آنها می باید ملی شدن نفت ایران را بپذیرند و از دستورات هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران پیروی کنند و همه درآمدها و سود خالص شرکت نفت انگلیس و ایران از ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ می باید رو شود و به حساب شرکت ملی نفت ایران ریخته شود. ۲۵٪ از این مبلغ را دولت ایران به حسابی که با توافق در یک بانک مورد اطمینان باز شود خواهد ریخت و از این مبلغ غرامت شرکت به سبب ملی شدن نفت ایران پرداخته خواهد شد. جکسون در پاسخ گفت که ما آماده هستیم که قانون ملی شدن نفت و ۹ ماده روش ملی شدن را بیذیریم. جکسون از وارسته پرسید که ایران چگونه می خواهد بازار برای نفت ایران پیدا کند در جایی که ایران هیچ نفتکشی ندارد. وارسته گفت اینها جزییات کوچکی هستند که کارشناسان در کمیسیونهای ویژه پاسخ آنرا خواهند داد. جکسون گفت اگر چنین می اندیشید یعنی شما گاری را جلوی اسب می بندید [۸۲] در این هنگام وارسته گفت نیازی دیگر به گفتگو نیست و نشست را به پایان رسانید. جکسون گفت که نگذارید که ما این طور از هم جدا بشویم پروانه دهید که سه روز دیگر نشستی دیگری داشته باشیم.
۲۶ خرداد ۱۳۳۰ گروه مدیران انگلیسی شرکت با مقامات ایرانی دوباره دیدار کردند و الکینگتون کوشش کرد برای کاظم حسیبی روشن سازد که شرکت نفت انگلیس و ایران یک شرکت بسیار عظیم و پیچیدهای است. حسیبی بی تفاوت به وی نگاه کرد. حسیبی اطمینان داشت که ایران دشواری در فروش نفت خود نخواهد داشت و پس از ملی شدن نفت، درآمد ایران از فروش نفت افزایش خواهد یافت. گفتگوها بدون پیامدی پایان یافت.
۲۷ خرداد ۱۳۳۰ محمد مصدق نخستوزیر مصطفی فاتح کارمند ارشد ایرانی شرکت نفت انگلیس و ایران را به خانه خود دعوت کرد و به وی گفت: "صبر من دیگر به پایان رسیده است و من هیچ علاقهای به جنبه بینالمللی ملی شدن نفت ندارم و ۲۹ خرداد شرکت مصادره[۸۳] خواهد شد. پس از این سخنان محمد مصدق روشن شد که دو گروه با هم نشستند که در دو سطح متفاوت با یکدیگر گفتگو کردند، یعنی سیاستمداران ایران و دیگر مدیران نفتی یک شرکت سهامی خصوصی. محمد مصدق و رفقایش نفهمیدند که شرکت نفت انگلیس و ایران، به تاسیسات نفتی و لولههای نفت در خوزستان و کرمانشاه خلاصه نمی شود و ملی شدن نفت ایران پایان شرکت نفت انگلیس و ایران نیست. شرکت نفت انگلیس و ایران، یک شرکت سهامی خصوصی و یک شخصیت حقوقی است که در لندن به ثبت رسیده است و کشور ایران در سود سهام کشور سهیم است. همه مشتریان نفت با این شرکت که در لندن است قرارداد بسنهاند، اگر ساختمانها و تاسیسات شرکت در ایران مصادره شوند، شرکت نفت انگلیس و ایران از دیگر منبعهای نفتی در دیگر کشورها که امتیاز بهرهبرداری نفت آن کشور را دارد می تواند به مشتریان خود نفت تحویل دهد و برعکس شرکت ملی نفت ایران مشتری ندارد، حتی اگر مشتری بخواهد با شرکت ملی نفت ایران معامله کند، ایران نمی تواند نفت را به مشتری برساند زیرا که نفتکش ندارد. پرسش جکسون درباره اینکه چگونه ایران می خواهد نفت خود را بفروشد جزییات پیش پاافتاده نبود. جنبه دیگر مسله کارمندان و کارگرانی بود که در ساختمانها و تاسیسات شرکت کار میکردند، تنها بیش از هفتاد هزار کارمند و کارگر ایرانی در شرکت نفت انگلیس و ایران کار میکردند. همه اینها قرارداد کاری با شرکت نفت انگلیس و ایران داشتند، مصادره کردن ساختمانها و تاسیسات پالایشگاهها تغییری در قراردادهای کاری امضا شده با شرکت نمی داد. اظهارات بیات، علیآبادی و حسیبی که با مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ایران، کارمندان و کارگران هم به شرکت ملی نفت ایران تعلق خواهند داشت را تنها دیوانگی و نادانی میتوان خواند. تا چه اندازه محمد مصدق نابخردانه مسله ملی کردن نفت را در دست گرفته بود از اعلامیهای که در روز ششم خرداد ۱۳۳۰ برای روزنامهها و رادیوها داد نشان میدهد: "ملی کردن نفت ایران بر پایه حق بیچون و چرای ملت ایران است... اگر زمانی دولتی برای رسیدن به حق مسلم خود گامهایی بردارد که سبب خسارت به یک شرکت خصوصی شود تنها راه چاره برای آن شرکت این است که غرامت خود را از آن دولت بگیرد. این غرامت به وسیله قانون [اجرای ملی شدن نفت] پیشبینی شدهاست. [۸۴]
با نگرش به برخورد دو جریان گوناگون فکری در دو سطح گوناگون روشن بود که پیشنهاد جکسون رد خواهد شد. جکسون پیشنهاد کرد که الف) همه ساختمانها و تاسیسات شرکت به ایران تحویل داده شود ب) شرکت نفت انگلیس و ایران کمپانی نوینی با مدیریت ایرانی بنیان کنند و این کمپانی از دارایی شرکت استفاده کند و صنعت نفت ایران را بکار بیاندازند ج) پخش نفت در ایران که در دست شرکت است به یک کمپانی ایرانی سومی با مدیریت ایرانی داده شود د) تا همه جزییات به عمل درآیند شرکت نفت انگلیس و ایران به ایران یک بار ۱۰ میلیون پوند و سپس هر ماه ۳ میلیون پوند خواهد پرداخت. پس از آنکه هیات ایرانی این پیشنهاد را نپذیرفتند، سفیر کبیر امریکا در ایران گریدی از دولت ایران درخواست و خواهش کرد که این پیشنهاد را بپذیرند. محمد مصدق پاسخ داد خشک شدن چاههای نفت ما بهتر است از پذیرفتن این پیشنهاد.
۲۹ خرداد ۱۳۳۰ پالایشگاه کرمانشاه بسته شد و مدیر عامل انگلیسی به بازداشت در خانه وادار شد. محمد مصدق در پیامی رادیوی گفت:... امروز پایان پنجاه سال شرکت نفت انگلیس و ایران و امپریالیسم در ایران است. ماموریت جکسون سرانجامی نداشت و آنها نپذیرفتند که با قانون اجرای ملی شدن نفت همراهی کنند.... وزیر خارجه انگلیس در پارلمان به دولت ایران هشدار داد که اگر جان اتباع انگلیس در ایران به خطر بیافتند دولت انگلیس این را نخواهد پذیرفت. وزارت امور خارجه امریکا از دولت انگلیس درخواست کرد که درهای گفتگو را نبندند و از زور و تحریم بپرهیزند. دولت انگلیس اعلام داشت که محمد مصدق تنها درباره برچیدن و نابودی شرکت آماده گفتگو است.
روز پسین نیروهای پلیس دفتر شرکت نفت انگلیس و ایران را در تهران دوره کردند و به کارکنان گفتند که شرکت بسته میشود و هیچ سند و مدرکی از آنجا نباید بیرون رود. مردم نیز به نیروهای پلیس پیوستند و تابلوی شرکت نفت انگلیس و ایران را پایین کشیدند. در خرمشهر نیز مردم گردآمده و تابلوی شرکت را پایین آوردند. در مجلس شورای ملی نیز وزیر دادگستری لایحهای درباره خرابکار و سبوتاژ در صنایع نفت داد که سبب نگرانیهایی برای شرکت نفت انگلیس و ایران شد.[۸۵] ۳۱ خرداد هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دریک دستور داد که همه مدارک فروش نفت ایران را به نماینده وزارت دارایی ایران بدهد و همچنین از دریک خواستند که بنویسد که آیا آماده است برای شرکت ملی نفت ایران کار بکند یا نه. هیات مدیره موقت اعلامیهای به کارمندان و کارگران شرکت نفت انگلیس و ایران داد که شما از هم اکنون کارمندان و کارگران شرکت ملی نفت ایران هستید و حقوق و دستمزدشان تغییری نخواهد کرد. نادانی گروه مصادره زمانی به اوج خود رسید که مکی رسیدهایی به کاپیتان نفتکشها برای امضا داد که آنها نفت را از شرکت ملی نفت ایران خریداری کردهاند و نه از شرکت نفت انگلیس و ایران.
۱ تیر ۱۳۳۰ هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دریک نامهای نوشت که در آن بر اساس قانون خرابکاری دریک در کار شرکت ملی نفت سبوتاژ کرده، زیرا وی از صادر کردن رسید نفت بارگیری شده به نفتکشها به نام شرکت ملی نفت ایران جلوگیری کرده است. دریک و کنسول انگلیس کپر [۸۶] دست به دامان هیات مختلط نفت شدند که این نامه پس گرفته شود ولی هیات مختلط نفت این درخواست را رد کرد و سبب شد که دریک به بصره برود. ۵ تیر کارمندان انگلیسی کار کردن برای شرکت ملی نفت ایران را رد کردند. روز پسین ساعت ۹ صبح، هیات مختلط نفت و هیات مدیره موقت شرکت ملی نفت ایران به دفتر دریک رفتند و به میسن [۸۷] گفتند همه کارکنان از ساختمان و پهنه شرکت بیرون روند. در این هنگام ۶ تیر ۱۳۳۰ به ساعت ۹ و ۲۰ دقیقه ساختمانها و تاسیسات پالایشگاهها و دیگر سرمایهگذاریهای شرکت نفت انگلیس و ایران در ایران مصادره و به دست این گروه داده شد.
در چهارم خرداد ۱۳۳۰ دولت انگلیس به دادگاه لاهه دادخواست داوری داد. ۳۱ خرداد پس از آنکه جکسون نتوانست با هیات ایران به توافق برسد دولت انگلیس به دادگاه لاهه نوشت که تا سرانجام دادخواست روشن شود، یک راه حل میانی برای سرو سامان دادن به وضع شرکت پیدا شود. دادگاه لاهه برای هشتم تیر زمانی برای شنیدن دادخواست تعیین کرد ولی دولت ایران نپذیرفت که در این نشست دادگاه لاهه حاضر شود زیرا که دادخواست از سوی دولت انگلیس داده شده بود نه شرکت نفت انگلیس و ایران. سرانجام در ۳۰ تیر دادگاه لاهه تصمیم خود را اعلام کرد که هیچ کاری نباید انجام یابد که به کارهای بازرگانی و پالایش و بارگیری و ترابر نفت آسیب وارد شود. اداره شرکت همانگونه که در ۱۰ اردیبهشت بود می باید ادامه یابد. کمیسیونی از دو نماینده دولت انگلستان و دو نماینده از ایران و یک نماینده از یک کشور سوم می باید بنیان شود که سرپرستی مدیریت شرکت را به عهده بگیرد. دولت انگلستان این پیشنهاد را پذیرفت ولی دولت ایران آن را نپذیرفت.
هریمن رایزن پرزیدنت ترومن میانجی دولت ایران و انگلیس
۱۷ تیر ۱۳۳۰ پرزیدنت ترومن نامهای به محمد مصدق نوشت که در آن به مصدق یادآور شد که درباره تصمیم دیوان بینالمللی لاهه دوباره بیاندیشد و اگر او گرایش داشته باشد پرزیدنت ترومن، هریمن [۸۸] فرستاده ویژه خود را برای گفتگو در حل اختلافهای نفت به ایران روانه خواهد کرد. مصدق پاسخ داد که تصمیم دیوان لاهه را رد کرده است و برای ورود مستر هریمن به ایران خوشآمد گفت. [۸۹]۲۲ تیر شرکت ملی نفت ایران اعلامیهای بیرون داد که هر کسی که نفت میخواهد در بندر آبادان بر پایه معامله فروش با پول نقد و خرید با نفتکش خود [۹۰] نفت خریداری کند. روز پسین تظاهرات گسترده ضد امریکایی حزب توده و جبهه ملی در تهران براه افتاد که به زد و خورد با ماموران انتظامی و کشته و زخمی شدن شماری از هر دو طرف شد.
۳۱ تیر ۱۳۳۰ هیئت وزیران و هیئت مختلط نفت فرمولی که به آن فرمول هریمن نام نهادند را تصویب کردند الف– در صورتیکه دولت انگلیس بوکالت از طرف شرکت سابق نفت انگلیس و ایران اصل ملی شدن صنعت نفت در ایران را بشناسد دولت ایران حاضر است با نمایندگان دولت انگلیس بوکالت از طرف شرکت سابق وارد مذاکره شود ب – دولت انگلستان قبل از اعزام نمایندگان بطهران موافق خود را بوکالت از طرف شرکت سابق با اصل ملی شدن صنعت نفت رسما اعلام نماید ج– مقصود از اصل ملی شدن صنعت نفت پیشنهادی است که در کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورایملی تصویب شده و در قانون مورخه ۲۹ اسفند ماه ۱۳۲۹ تأیید گردیدهاست ...که صنعت نفت ایران در تمام مناطق کشور بدون استثناء ملی اعلام شود یعنی تمام عملیات اکتشاف استخراج و بهره برداری در دست دولت قرار گیرد. برای مزید استخضار آقای هریمن یک نسخه از یادداشتی را که نمایندگان شرکت سابق نفت راجع بطرز قبول اصل ملی شدن صنعت نفت بدولت ایران دادهاند و مورد قبول واقع نشده باطلاع ایشان برسد. د- دولت ایران حاضر است راجع بطریقه اجرای قانون تا آنجا که مربوط بمنافع انگلیس است وارد مذاکره شود.
۹ امرداد ۱۳۳۰ از آنجا که دیگر نفت بارگیری نشده بود و مخزنهای نفت پر شده بودند در پالایشگاه آبادان وادار به خاموش کردن دستگاههای پالایش شدند و پالایشگاه را از کار انداختند.
هیات نمایندگی انگلستان به ریاست استوکس
هیات نمایندگی انگلستان به ریاست استوکس مُهردار سلطنتی در تاریخ ۱۲ مرداد وارد تهران شد و از ۱۴ امرداد تا ۱ شهریور گفتگوها ادامه داشت. محمد مصدق در برابر همه پیشنهادها گفت که تنها چیزی که می شود درباره آن گفتگو کرد این سه نکته است نخست چگونه و چه مقدار نفت دولت انگلستان از ایران خریداری خواهد کرد دوم آیا کارمندان انگلیسی در ایران خواهند ماند و برای شرکت ملی نفت ایران کار خواهند کرد و سوم اینکه ایران چه مقدار غرامت برای مصادره اموال شرکت نفت انگلیس و ایران بایستی بپردازد.
پس از گفتگوهای بیفرجام با استوکس و هریمن، تنها هدف که درآمد بیشتری از نفت ایران بدست آید به دست فراموشی سپرده شد. رخدادها نشان دادند که آنچه را که فروهر وزیر دارایی در سخنان خود در ۵ دی ۱۳۲۹ ضررهایی که به مکزیکو از ملی کردن نفت بدان کشور رسیده و آنچه را که سپهبد رزمآرا در برابر مجلس به ریزگان ابراز کرده بود درست بود که ایران در حال حاضر به تنهایی نمی تواند نفت را بهرهبرداری، پالایش، و به بازار نفت برساند. همچنین رزمآرا درباره میزان سهم ایران از سرمایه عمومی، شرکتهای تابعه و دیگر سرمایهگذاریهای شرکت نفت انگلیس و ایران به روشنی و ریزگان در مجلس سخن رانده بود. با تصویب قانون ملی کردن صنعت نفت ایران همه دستآوردهای گفتگوهایی که از زمان وزیران حکیمی، هژیر، ساعد، منصور و رزمآرا با شرکت نفت انگلیس و ایران به دور افکنده شد و دارایی ملت ایران که نسلها در گسترش شرکت نفت انگلیس و ایران سرمایهگذاری شده بود یک شبه آتش زده شد. شارلاتانی از احساسات میهنپرستانه ملت ایران سوءاستفاده کرد و بدون هیچ برنامهای تاسیسات نفتی را مصادره کرد و از کار انداخت. نتیجه ملی کردن نفت برای ایران به جای درآمد بیشتر، درآمد صفر و هفتاد هزار کارمند و کارگر بیکار تنها در صنعت نفت و گرسنگی و بیکاری در سراسر کشور و بزرگترین ضرر اقتصادی در تاریخ ایران بود و راهی بود که ایران را به دریوزگی در مسکو بیاندازد.
۳۰ امرداد ۱۳۳۰ استوکس ابراز کرد که محمد مصدق نخستوزیر هیچ یک از پیشنهادهای وی را به هیچ فرمی نپذیرفته است و استوکس گفتگوها را پایان یافته می انگارد و به انگلستان باز خواهد گشت. استوکس افزود شرکت نفت انگلیس و ایران کوشش خواهد کرد که از کشورهای دیگر نفت خریداری کند و جایگزین نفت ایران در بازار جهانی بنماید. مدیران شرکت نفت انگلیس و ایران در آبادان اعلام کردند که کارمندان انگلیسی شرکت از ایران بیرون خواهند رفت و ۱۶۰۰۰ کارمند و کارگر ایرانی در ۸ شهریور ۱۳۳۰ اخراج خواهند شد و اگر فروش نفت از آبادان دوباره برقرار نشود، ۶۰،۰۰۰ کارمند و کارگر ایرانی پالایشگاه آبادان اخراج خواهد شد. در پی این اعلامیه دولت ایران ۳ میلیون و نیم دلار برای حقوق کارمندان و کارگران اخراجی از شرکت نفت انگلیس و ایران به کناری گزارد.
۱۳ شهریور ۱۳۳۰ محمد مصدق در مجلس سنا سخنانی ایراد کرد و روشن کرد که چرا پیشنهاد استوکس را نپذیرفته است و دو هفته به دولت انگلستان زمان داده است که به پای میز گفتگوها بازگردند و سه نکتهای را که تنها دیدگاه وی است را دوباره به گفتگو کنند. ۲۰ شهریور محمد مصدق نامه ای به هریمن رایزن ویژه ترومن پرزیدنت امریکا فرستاد و در آن یادآور شد که اگر دولت انگلستان برای گفتگو درباره آن سه موضوع بازنگردند پروانه اقامت اتباع انگلیس در ایران لغو خواهد شد. هریمن دو روز پس از آن پاسخ داد که آنچه را که محمد مصدق می خواهد استوکس رد کرده است و نشستی دوباره در برنامه نیست و ایران می باید که پایه های تجارت و جنبههای فنی بازرگانی نفت را بیاموزد.
اپوزیسیون علیه محمد مصدق
۱۷ شهریور ۱۳۳۰ سیزده تن از نمایندگان مجلس علیه تهدیدها و ایجاد ترس و وحشت محمد مصدق در مجلس نامهای به ریاست مجلس نوشتند که دیگر به مجلس شورای ملی نخواهند آمد.
- مقام منیع ریاست مجلس شورایملی نظر به اینکه مظهر اداره ملت ایران برگزیدگان ملت میباشند و طبق اصل مصرحه قانون اساسی عقیده و رأی نمایندگان باید در محیط آزاد و خالی از ارعاب و تهدید ابراز میشود تا بتوانند مصالح عالیه کشور را از هر جهت بررسی نموده و مورد شور قرار دهند و از آنجائی که با نهایت تأسف اخیرا این آزادی عمل بکلی از نمایندگان سلب شده و دولت حاضر علاوه بر اظهارات تهدیدآمیزی که رئیس دولت در جلسه مورخه ۱۳ شهریور ۳۳۰ در مجلس سنا نموده دست باقدامات دیگری برای ارعاب و سلب آزادی نمایندگان زده من جمله قطع نامهای بنام اصناف بازار مبنی بر تخویف نمایندگان ملت انتشار یافته ما امضاء کنندگان زیر بدین وسیله اعلام میداریم تا زمانی که محیط آزاد و خالی از هر گونه ارعاب و تهدید بوجود نیاید از حضور در جلسات مجلس شورای ملی خودداری خواهیم نمود – جمال امامی – آزاد – شوشتری – مکرم – دولت شاهی – صفائی – سنندجی – عماد تربتی – ابتهاج – تیمور تاش- پیراسته – اعظم زنگنه – عباسی.[۹۱]
۲۰ شهریور ۱۳۲۰ دولت انگلیس اعلام داشت که کشتی انگلیس با بار ۳۰۰۰ تن ریل راهآهن و ۳۰۰۰ تن شکر که در راه ایران بود به انگلستان بازگردانده شده است.
۲۷ شهریور ۱۳۳۰ حسین علاء وزیر دربار شاهنشاهی شپرد[۹۲] سفیر کبیر انگلیس را فراخواند و نامهای غیررسمی بدون تاریخ، بدون امضا را به وی داد و گفت این پیشنهاد نوین مصدق است. شپرد با خواندن نامه دریافت که همان پیشنهادی است مصدق به هریمن داده بود با یک تغییر که دیگر جمله پروانه اقامت انگلیسی ها رد می شود در آن نبود. ۳۰ شهریور شپرد نامهای به علاء وزیر دربار داد و پیشنهاد مصدق را رد کرد.
۲ مهر ۱۳۳۰ دولت مصدق هشدار داد که تا ۱۱ مهر کارکنان انگلیسی شرکت نفت انگلیس و ایران می باید از ایران بیرون بروند. ۴ مهر ارتش ایران پالایشگاه آبادان را اشغال کردند و در همین روز شپرد به پیشگاه شاهنشاه باریافت
منبع
- ↑ بنیاد فرهنگی فرح پهلوی
- ↑ شاهنشاه آریامهر محمدرضا شاه پهلوی در سوم بهمن ۱۳۵۱ در الغای قرارداد کنسرسیوم نفت
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۸ تیر ۱۳۵۲ نشست ۱۱۹ بیانات امیرعباس هویدا نخست وزیر درباره قرارداد تاریخی نفت و حاکمیت ایران بر نفت ایران
- ↑ تقدیم لایحه الغای قرارداد کنسرسیوم مصوب ۱۳۳۳ به وسیله امانالله ریگی مخبر کمیسیون دارایی به مجلس شورای ملی ۲ امرداد ۱۳۵۲
- ↑ گفتگوهای نمایندگان مجلس شورای ملی دوره قانونگذاری بیست و سوم درباره الغای قرارداد کنسرسیوم مصوب ۱۳۳۳ مجلس شورای ملی ۲ امرداد ۱۳۵۲
- ↑ لایحه الحاقی گلشاییان - گس
- ↑ سپهبد علی رزمآرا
- ↑ تصمیم قانونی دایر به ملیشدن صنعت نفت در سراسر کشور و دو ماه تمدید به کمیسیون نفت جهت مطالعه در اطراف اجرای این اصل
- ↑ قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
- ↑ قرارداد کنسرسیوم
- ↑ قانون الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی
- ↑ ملی کردن نفت و قرارداد کنسرسیوم تا الغای قرارداد کنسرسیوم و فروش مستقیم نفت به وسیله دولت شاهنشاهی ایران به شرکتهای نفتی خارجی امرداد ۱۳۵۲
- ↑ نامه مولوتف وزیر امور خارجه شوروی به احمد قوام نخست وزیر ایران درباره آذربایجان، ارتش شوروی در ایران و امتیاز نفت ۹ اسفند ۱۳۲۴
- ↑ بیانات آقای احمد قوام نخستوزیر و تقاضای رای اعتماد
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به کابینه آقای احمد قوام نخستوزیر ۱۳۲۶
- ↑ سفر محمدرضا شاه پهلوی به ایالات متحده امریکا ۲۵ آبان ۱۳۲۸ - ۱۰ دی ۱۳۲۸
- ↑ طرح بررسی منابع زیرزمینی در ایران و روش بهرهبرداری و بستن قراردادهای بینالمللی
- ↑ Nevil A. Gass
- ↑ Managing Director of AIOC
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای ساعد نخست وزیر ۱۳۲۷
- ↑ Bevin
- ↑ William Fraser, AIOC Chairman
- ↑ Le Rougetel
- ↑ Bamberg, J. H., The history of the British Petrolium, vol II ,Cambridge University Press 1994, p. 388 - 398
- ↑ لایحه الحاقی گلشاییان - گس
- ↑ General Reserve
- ↑ تقدیم یک فقره لایحه به قید یک فوریت راجع بقرارداد الحاقی شرکت نفت ایران و انگلیس و تصویب یک فوریت آن به وسیله وزیر دارایی مجلس شورای ملی ۲۸ تیر ۱۳۲۸ نشست ۱۹۳
- ↑ طرح بررسی منابع زیرزمینی در ایران و روش بهرهبرداری و بستن قراردادهای بینالمللی
- ↑ لایحه الحاقی گلشاییان - گس
- ↑ سخنان گلشائیان وزیر دارایی در بررسی و شناساندن لایحه گس گلشائیان مجلس شورای ملی سوم امرداد ۱۳۲۸
- ↑ سخنان مصدق درباره سیاست ابستروکسیون علیه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان در مجلس پانزدهم ۲۲ اسفند ۱۳۲۹
- ↑ قانون مدنی ۱۳۱۳/جلد ۲ - کتاب ۲ - در تابعیت
- ↑ قانون سجل احوال ۱۳۰۴
- ↑ انحلال حزب توده ایران ۱۶ بهمن ۱۳۲۷
- ↑ جبهه ملی
- ↑ تصویب اعتبارنامه یازده نفر از آقایان نمایندگان تهران مجلس شورای ملی ۱۱ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۳۰
- ↑ سخنرانی اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران هنگام گشایش دوره نخست مجلس سنا و دوره شانزدهم مجلس شورای ملی ۲۰ بهمن ماه ۱۳۲۸
- ↑ معرفی کابینه و برنامه دولت ساعد ۹ اسفند ۱۳۲۸
- ↑ دنباله مذاکره در برنامه دولت ساعد مجلس شورای ملی ۱۶ اسفند ۱۳۲۸
- ↑ معرفی کابینه و برنامه دولت منصور نخست وزیر ۲۰ فروردین ۱۳۲۹
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت آقای علی منصور نخستوزیر
- ↑ بیانات آقای رئیس دایر به ابراز تأسف از قتل مرحوم احمد دهقان مجلس شورای ملی ۷ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۸
- ↑ بیانات قبل از دستور آقای شوشتری درباره کشته شدن احمد دهقان مجلس شورای ملی ۹ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۲۹
- ↑ بیانات نخستوزیر علی منصور راجع به حل مسله نفت مجلس شورای ملی ۲۳ خرداد ۱۳۲۹
- ↑ تصميم قانونی دایر به انتخاب كميسيون ۱۸ نفری از شعب برای رسيدگی به قراردادالحاقی نفت
- ↑ سخنان محمد مصدق نماینده مجلس شورای ملی در رد لایحه الحاقی نفت و کندن سر علی منصور نخستوزیر ۳۰ خرداد ۱۳۲۹
- ↑ سخنان عبدالقدیر آزاد نماینده مجلس شورای ملی در رد قرارداد الحاقی نفت و لغو امتیاز نفت جنوب با شرکت نفت انگلیس و ایران ۴ تیر ۱۳۲۹
- ↑ آغاز نخستوزیری سپهبد رزمآرا با تهدید به قتل به وسیله محمد مصدق مجلس شورای ملی ۸ تیر ۱۳۲۹
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای علی رزمآرا نخست وزیر
- ↑ بیانات نخستوزیر رزمآرا و محمد مصدق مجلس شورای ملی ۱۶ شهریور ۱۳۲۹
- ↑ سخنان محمد مصدق نماینده مجلس شورای ملی در ستایش از ارتش اشغالی شوروی در ایران ۳۰ شهریور ۱۳۲۹
- ↑ سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹
- ↑ پیشنهاد دولت انگلیس به هیات مدیره شرکت نفت انگلیس و ایران درباره بهبود لایحه الحاقی نفت ۱۹ بهمن ۱۳۲۹
- ↑ بیانات آقای رئیس دائر با بابر از تاسف از قتل مرحوم رزم آرا مجلس شورای ملی ۱۷ اسفند ۱۳۲۹ نشست ۱۲۶
- ↑ سخنان قناتآبادی درباره استاد خلیل طهماسبی قاتل سپهبد رزمآرا و آزادی وی مجلس شورای ملی ۲۲ آبان ۱۳۳۱ نشست ۳۸
- ↑ تصویب گزارش کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی ۲۲ اسفند ۱۳۲۹
- ↑ مجموعه موضوعه و مصوبات دوره شانزدهم قانونگذاری - ۲۹ بهمن ماه ۱۳۲۸ - ۲۹ بهمن ماه ۱۳۳۰ - چاپخانه مجلس - ص. ۱۴
- ↑ ملی کردن نفت و قرارداد کنسرسیوم تا الغای قرارداد کنسرسیوم و فروش مستقیم نفت به وسیله دولت شاهنشاهی ایران به شرکتهای نفتی خارجی امرداد ۱۳۵۲
- ↑ در مجلس چهاردهم نشست روز ۷ آذر ۱۳۲۳ محمد مصدق
- ↑ برنامه عمرانی اول
- ↑ تصمیم قانونی دایر به ملیشدن صنعت نفت در سراسر کشور و دو ماه تمدید به کمیسیون نفت جهت مطالعه در اطراف اجرای این اصل
- ↑ قانون اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت انگلیس و ایران محدود
- ↑ سخنان وزیر دارایی درباره گزارش کمیسیون نفت و پس گرفتن لایحه قرارداد الحاقی گس - گلشائیان مجلس شورای ملی ۵ دی ۱۳۲۹
- ↑ تصمیم قانونی دایر به ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور و دو ماه تمدید به کمیسیون نفت جهت مطالعه در اطراف اجرای این اصل
- ↑ قانون اعطای امتیاز نفت به شرکت نفت انگلیس و ایران محدود
- ↑ قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور، ۲۰ بهمن ماه ۱۳۲۸ - ۲۹ بهمن ماه ۱۳۳۰
- ↑ تصمیم قانونی دایر به انتخاب پنج نفر از مجلس شورای ملی جهت شرکت در هیات مختلط ۱۳۳۰
- ↑ Norman Sedon, AIOC Representative in Tehran
- ↑ نامه وزیر دارایی به نماینده شرکت نفت انگلیس و ایران ۸ خرداد ۱۳۳۰
- ↑ Basil Jackson, Vice Chairman AIOC
- ↑ Sir Thomas Gardiner
- ↑ Edward Elkington
- ↑ Nevil Gass
- ↑ Ford, Alan W., The Anglo - Iranian Oil Dispute of the 1951 - 1952, A study of the Role of Law in the Relations of States, University of California Press, Berkely, 1954, p. 62
- ↑ Eric Drake, General Manager AIOC in Ahwaz
- ↑ Basil Jackson, Vice Chairman AIOC
- ↑ Sir Thomas Gardiner
- ↑ Edward Elkington
- ↑ Nevil Gass
- ↑ قانون طرز اجرای اصل ملی شدن صنعت نفت در سراسر کشور
- ↑ The proverb: putting the cart before the horse
- ↑ Dispossess
- ↑ Ford, Alan W., The Anglo - Iranian Oil Dispute of the 1951 - 1952, A study of the Role of Law in the Relations of States, University of California Press, Berkely, 1954, p. 59 - 60
- ↑ لایحه خرابکاری در بهرهبرداری از صنایع ملی شده نفت ایران داده شده به مجلس شورای ملی ۳۰ خرداد ۱۳۳۰
- ↑ Capper, Consul General - England
- ↑ Mason, Acting Dirctor in Absence of Drake
- ↑ William A. Harriman, President Truman's Special envoy
- ↑ نامههای رد و بدل شده میان دولت ایران و شرکت نفت انگلیس و ایران ۸ خرداد تا ۱۱ امرداد ۱۳۳۰
- ↑ Cash and Carry
- ↑ نامه سیزده تن از نمایندگان مجلس شورای ملی درباره تهدید و ارعاب محمد مصدق سبب نیامدن آنها دیگر به مجلس ۱۷ شهریور ۱۳۳۰
- ↑ Shepherd, Ambassador Britain in Tehran