شاه رفت مرگ آمد
بازایستادن برنامههای عمرانی کشور و بازگشت به دوران پیش از مشروطه و اسلام حکومتی | درگاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر | برنامه عمرانی ششم/ سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی خرداد ماه تا امرداد ماه |
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاه آریامهر مانند همیشه سر ساعت ده بامداد به دفتر خود آمدند چند نامه و سند را دستینه فرمودند. دکتر محمد باهری از اعلیحضرت برای چندمین بار درخواست کرد که از ایران بیرون نروند. شاهنشاه چای گرم و شیرینی نوشیدند و نگاهی به دفترشان کردند و گفتند برویم. هر پانزده دقیقه یک بار از سفارت امریکا به کاخ شاهنشاهی زنگ میزدند که از رفتن شاهنشاه مطمئن شوند. کسانی که در کاخ صاحبقرانیه و کاخ نیاوران مانده بودند گرد آمده و چشم به راه بودند. همه میگریستند. شاهنشاه و شهبانو با آنها دست دادند و شاهنشاه میگفتند: ناراحت نباشید بر میگردیم. اعلیحضرتین با هم به فرودگاه هلیکوپتر کاخ رفتند. شاهنشاه آریامهر به همراه امیر اصلان افشار رییس تشریفات دربار و سرهنگ جهان بینی و علیاحضرت شهبانو به همراه سرهنگ یزدان نویسی ، بانو دکتر پیرنیا پزشک خانوادگی سوار هلیکوپتر شدند. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو ساعت ۱۱ و ۴۵ دقیقه وارد فرودگاه مهرآباد شدند. دکتر جواد سعید رییس مجلس شورای ملی، دکتر علیقلی اردلان وزیر دربار، معینیان رییس دفتر مخصوص، ارتشبد بدرهای فرمانده نیروی زمینی، علی نشاط فرمانده گارد جاویدان، قره باغی رییس ستاد بزرگ ارتشتاران و گروهی از بلندپایگان کشوری برای پسواز شاهنشاه به فرودگاه آمده بودند. اعلیحضرتین به پاویون سلطنتی رفتند. شاهنشاه چشم به راه شنیدن رای اعتماد شاپور بختیار از مجلس شورای ملی بودند. تلفنهای پاویون سلطنتی را از کار انداخته بودند. سرانجام با یاری سیستم تلفنی گارد شاهنشاهی از مجلس شورای ملی آگاهی رسید که شاپور بختیار با ۱۴۹ رای موافق و ۴۳ رای مخالف و ۱۳ رای ممتنع رای اعتماد گرفته است. هلیکوپتری فرستاده شد تا بختیار را از مجلس شورای ملی به فرودگاه بیاورد. شاهنشاه آریامهر به بختیار گرفتن رای اعتماد را تهنیت گفتند و نگاهبانی قانون اساسی مشروطه و کشور و ملت ایران را به وی سپردند. شاهنشاه با تنها خبرنگاری که پروانه دادند به فرودگاه بیاید آقای لطفی مصاحبه کردند و فرمودند که تهران را به سوی اسوان در مصر ترک خواهند کرد و چند روز در آنجا استراحت مینمایند. همانطور که به هنگام تشکیل این دولت گفته بودم مدتی است که احساس خستگی میکنم و احتیاج به استراحت دارم و ضمنا گفته بودم پس از اینکه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود به مسافرت خواهم رفت و این سفر اکنون آغاز میشود. امروز با رای مجلس شورای ملی که پس از رای سنا داده شد امیدوارم که دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایه گذاری آینده موفق بشود و برای این کار ما مدتی همکاری و حسن وطن پرستی به معنای اشد کلمه احتیاج داریم اقتصا ما باید راه بیفتد مردم باید زندگی عادیشان شروع شود و پایه ریزی بهتری برای آینده بکنیم. سخن دیگری غیر از حفظ وضع مملکت و انجام وظیفه بر اساس میهن پرستی ندارم. مدت سفر من بستگی به حالت مزاجی من دارد و در حال حاضر نمیتوانم آن را دقیقا مشخص کنم.
علیاحضرت فرح پهلوی شهبانوی ایران نیز در مصاحبه فرمودند: اطمینان دارم استقلال مملکت و وحدت ملی همیشه پایدار خواهند ماند و من به ملت ایران ایمان و اعتقاد دارم. همینطور به فرهنگ ایران زمین اعتقاد دارم و امیدوارم و میدانم که خداوند همیشه پشت و پناه ملت ایران خواهد بود.
ساعت ۱۳ و ۸ دقیقه زمان تلخ بدرود گفتن فرارسید. سپهبد عبدالعلی بدرهای فرمانده رشید نیروزمینی در برابر شاهنشاه زانو زد و زانوانش را بوسید و گفت: اعلیحضرتا ما را رها نکنید. شاهنشاه با چشمانی پر از اشک سپهبد بدرهای را با دو دست بلند کردند و دستهای وی را کوتاه زمانی در دست گرفتند. سپس به سوی دیگری رفتند که او نیز میگریست، همه باشندگان میگریستند. حتی بختیار با خیانتهایی که به ملت و کشور ایران کرد و کشور را برباد داد در این لحظات گریست. شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو و همراهان از پلکان هواپیمای « شاهین » بالارفتند. بختیار وارد هواپیما شد، شاهنشاه باز هم برای وی موفقیت آرزو کردند و با سدایی رسا فرمودند « ایران را به شما میسپارم و شما را به خدا ».
هواپیمای شاهین که شاهنشاه آریامهر خود آن را تا مرز عربستان سعودی خود خلبانی نمودند از فرودگاه مهرآباد بلند شد و چرخی روی شهر تهران زد، شاهنشاه آریامهر شادی گروهی بی خرد و مزدور را دیدند و از مرزهای ایران بیرون رفتند. ساعت ۱۳ و ۲۱ دقیقه و ۵۹ ثانیه در زمانی که هواپیمای شاهنشاه از زمین ایران بلند شد، زلزله هولناکی شهر مشهد و شهرهای جنوبی استان خراسان چون قاین، بیرجند، فردوس، طبس، کاشمر، تربت حیدریه، تربت جام، نیشابور ، فریمان و گناباد را به سختی تکان داد و هزاران تن کشته و دهها هزار تن زخمی شدند. پایگاه زلزله نگاری مشهد وابسته به دانشگاه فردوسی به آگاهی رساند که دستگاهها سه ماه است که از کار افتادهاند. مرکز زلزله نگاری فنلاند این زمین لرزه را ۷٫۲ ریشتر ثبت کرد. دیگر شاهنشاه و شهبانو در کشور نبودند که به میان مردم نگون بخت بروند و آنان را در آغوش بگیرند، اشک هایشان را پاک کنند و دلداری دهند، و به جای خانه و کاشانه ویران شده آنها خانههایی مدرن و زیبا برای روستاییان بسازند. زلزله قائن نیز مانند زلزله طبس به دست آخوندها افتاد و از یادها رفت و مردم سرگردان و بدبخت زیر و روی آوارها تنها ماندند.
شاهنشاه باور داشتند که سولیوان سفیر امریکا در ایران، گزارش درستی از چگونگی آنچه در ایران میگذرد به کاخ سفید نمیدهد، و خود اعلیحضرت میباید به امریکا بروند و با کارتر و بلندپایگان وزارت امور خارجه دیدار و گفتگو کنند و بگویند که کارهایی که آنها برای بر هم زدن ایران انجام میدهند، نه تنها برای ایران بلکه برای منطقه رویدادهای ناگوار دربردارد. برنامه پرواز به مقصد واشنگتن بود ولی جیمی کارتر از شاهنشاه درخواست کرد که در سر راه به امریکا در اسوان درنگی بکنند و با پرزیدنت انور سادات و جرالد فورد پرزیدنت پیشین امریکا درباره « قرارداد کمپ دیوید » دیدار و گفتگو نمایند. قرارداد صلحی که میان مصر و اسراییل بسته شد و شاهنشاه آریامهر در آن نخش بسیار کارسازی داشتند. بدین روی شاهنشاه پذیرفتند که نخست به مصر بروند و سپس به امریکا پرواز کنند. در اسوان از سوی پرزیدنت انور سادات پیشباز رسمی باشکوهی از شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو انجام شد. پس از سه روز اعلیحضرت خواستند بدانند که چه روز و چه ساعتی وارد امریکا خواهند شد. سفیر امریکا در قاهره به آگاهی رساند: "شوربختانه مقامات امریکایی در حال حاضر، مسافرت اعلیحضرت را صلاح نمیدانند!" شاهنشاه پس از شنیدن این خبر فرمودند: "اینها با پدر من هم همین کار را کردند. پدرم مایل بود که در هند و نزدیک ایران باشد و این وعده را هم داده بودند، ولی در بمبئی اجازه ندادند که پدرم حتی از کشتی پیاده شود و از آنجا او را به جزیره موریس بردند... من اشتباه کردم که به اینها اعتماد کردم و به اسوان آمدم."[۱] بدین سان کارتر با یک نیرنگ بزرگ شاهنشاه ایران را از ایران بیرون برد و سپس از سفر اعلیحضرت جلوگیری کردند و خمینی را با کمک بختیار به ایران فرستادند.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جیمی کارتر به خبرنگار اِن بی سی در مصاحبهای گفت دگرگونی در رهبران دولت یا حتی تغییرات در حکومت ایران بدان معنا نیست که ایران دیگر وجود ندارد.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ روح الله موسوی خمینی پیامی فرستاد و مردم به راه پیمایی در روز اربعین فراخواند و گفت که مردم با این راه پیمایی نظام را دفن میکنند. روزنامهها خمینی را قائد اعظم امام خمینی خواندند و در بزرگی و یگانگی این شیخک هندی تبار داستانها گفتند. خمینی در پیامش گفت کشاورزان کشت دیمی نکنند، مفسدین کمبودهای دروغین بوجود آوردهاند، بانکهای اسلامی قرض الحسنه بدهند، نمایندگان غیرقانونی دو مجلس نباید به مجلس برون، دانشگاهیان دژهای مبارزه، آشوب را ادامه دهند و استادان هوادار رژیم مشروطه را به دانشگاه راه ندهند، شورای سلطنت غیرقانونی است و هموندانش باید از شورا کناره گیری کنند، هموندان شورای انقلاب اسلامی در کشور هستند و به زودی شناسانده خواهند شد.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ زنان و مردان خرد باخته به خیابانها ریختند و پوسترهای خمینی آب نبات و شیرینی و گل پخش کردند، کسانی که ماتم زده بودند را کتک زدند و دشنام دادند. بودن زنان بسیار چشمگیر بود. زنان در خیابانها به دست افشانی پرداختند و نعرههای « شاه رفت » سردادند و نقل و شیرینی به هوا پرتاب کردند. نزدیک غروب در میدانهای ۲۴ اسفند، راه آهن، توپخانه، فلکه اول تهران پارس تندیسهای شاهنشاه و رضا شاه بزرگ را پایین کشیدند. در میدان ۲۸ امرداد ماه (مخبرالدوله) تندیس سمبل ۲۸ امرداد روز رستاخیز مردم ایران را سرنگون کردند. کارکنان بانک کشاورزی تندیس شاهنشاه را با ریسمان پایین کشیدند و نعره میزدند « زنده و جاوید باد راه شهیدان ما » ، هم چنین لوحه یادبود گشایش بانک کشاورزی را که در بانک برنشانده شده بود را نابود ساختند.
-
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ احمد میرفندرسکی وزیر امور خارجه دولت بختیار به ماموریت هشت سفیر کشور شاهنشاهی پایان داد: ۱- پرویز عدل در برزیل ۲- فریدون هویدا در سازمان ملل متحد ۳- پرویز راجی در انگلستان ۴- مهین دولتشاهی در دانمارک ۵- شعاع الدین شفا در ایتالیا ۶- علی معتضد در سوریه ۷- غلامرضا تاجبخش در هند ۸- شاپور بهرامی در فرانسه. اردشیر زاهدی سفیر ایران در آمریکا، خسرو اکمل سفیر ایران در استرالیا پیشتر از پست خود کناره گرفته بودند. پس از ۲۲ بهمن ماه خمینی همه سفیران نمایندگان سیاسی شاهنشاهی را به تهران فراخواند و دستور داد آنها را از فرودگاه به زندان برند و بیشتر سفیرها تیرباران کرد.
۲۶ دی ماه ۲۵۳۷ جبهه ملی در جارنامهای پشتیبانی خود را از راه پیمایی روز اربعین به آگاهی رساند و مردم را فراخواند:... در این لحظات سرنوشت ساز به رغم تلاشهای مذبوحانه پاسداران استبداد راه پیمایی اربعین بار دیگر نمایش همبستگی ملی و استواری ما در راه کسب آزادی و استقلال برای ساختن آینده درخشان میهن خواهد بود.
۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ به دنبال دستور خمینی نمایندگان انیرانی پان ایرانیست از نمایندگی در مجلس شورای ملی کناره گرفتند. روز ۳۰ دی ماه نیز ۲۱ تن دیگر از نمایندگان کناره گیری کردند.
۲۷ دی ماه ۲۵۳۷ انبوهی از نظامیان در خیابانهای اهواز به هواداری از شاهنشاه راه پیمایی کردند و فریاد میزدند " جاوید شاه - شاه باید برگردد ". روز پسین در دزفول و مسجد سلیمان نیز نظامیان به هواداری از شاهنشاه آریامهر پرداختند.
۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ علیرضا نوری زاده تازی زاده دشمن ایران نوشتارهایی با نام « ع ن » در روزنامه اطلاعات به چاپ رسانید: "سه ماه پیش سنجابی در پاریس با امام خمینی به این توافق دست یافت که سلطنت فعلی ایران غیرقانونی است و شرعیت خود را از دست داده است، به همین دلیل پس از تشکیل دولت ملی برای تعیین نظام آینده باید دست به یک همه پرسی زد، از همین جا میتوان دریافت که داریوش فروهر در سفر خود به پاریس بی گمان، نظر امام خمینی را در مورد این رفراندوم و ترکیب دولت ملی و نحوه روی کار آمدن آن جویا خواهد شد..." پس از راه پیمایی اربعین نوشت
۲۹ دی ماه ۲۵۳۷ راه پیمایی اربعین
۲۸ دی ماه ۲۵۳۷ سیدجلال الدین تهرانی تازی زادهای دیگر برای دیدار با خمینی به فرانسه پرواز کرد.
۳۰ دی ماه ۲۵۳۷ در چند روز پایانی دی ماه خانه فرماندار و شهردار خوی به آتش کشیده شد. کنترل شهر تبریز به دست شماری از جوانان افتاد و سه کلانتری برچیده شد. سازمان اطلاعات و امنیت چالوس برچیده شد.
بن مایهها
- ↑ افشار، امیر اصلان: خاطرات دکتر امیر اصلان افشار، چاپ اول، نشر فرهنگ ، مونترال کانادا، ۲۰۱۲ ، ص ۵۱۵