کنفرانس گوادالوپ
سازمانهای تروریستی برای براندازی سلطنت در ایران | درگاه محمدرضا شاه پهلوی | سوقصدهای سیاسی در ایران در درازای جنگ سرد |
کنفرانس گوادالوپ از روز ۴ ژانویه ۱۹۷۹ تا ۷ ژانویه ۱۹۷۹ در جزیره گوادالوپ که بخشی از کشور فرانسه در کارایب میباشد، به فراخوان پرزیدنت فرانسه والری ژیسکاردستن برگزار شد. در کنفرانس گودالوپ به میزبانی والری ژیسکاردستن، پرزیدنت امریکا جیمی کارتر، نخست وزیر انگلیس جیمز کالاهان[۱] و صدراعظم آلمان هلموت اشمیت فراخوانده شده بودند. کنفرانس گوادالوپ زمانی برگزار شد که نزدیک به یک سال از آشوبهای تروریستها در سراسر کشور ایران میگذشت. این حملههای تروریستی واکنش به تصمیم شاهنشاه درباره "فضای باز سیاسی" انجام یافت و به اعتصابهای همگانی، شکستن و آتش زدن سینماها، بانکها، سازمانهای دولتی، یورش به پلیس و ارتش کشیده شد. این حملههای تروریستی در ایران نه با سیاست حقوق بشر جمشید آموزگار نخستوزیر و نه با پذیرفتن درخواستهای اسلامیستها از سوی دولت جعفر شریف امامی نخستوزیر و نه با دعوت به آشتی و روش مسالمتآمیز ارتشبد ازهاری و نه با بانگ رسای اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران به بیدار کردن عِرق ملی ایرانیان برای پدافند از کشور ایران کنترل نشد. پلیتیک رهبر این ترورها و تروریستها روح الله خمینی از همان آغاز برای سرنگونی حکومت مشروطه ایران و برپا ساختن حکومت اسلامی تمرکز داشت.
این کنفرانس به عنوان کنفرانس غیررسمی پس از نشست G۷ در شهر بن پایتخت آلمان غربی از ۱۶ -۱۷ جولای ۱۹۷۸ و پیش از نشست G۷ در توکیو ۲۸-۲۹ ژوئن ۱۹۷۹ اعلام شد. عنوانهایی که میباید در این کنفرانس گفتگو شود، امنیت بین المللی، فراهم ساختن نفت برای کشورهای غربی بود. درباره امنیت بین المللی:
- قرارداد SALT II قرارداد بود. سالت کوتاه شده Strategic Arms Limiation Talks میباشد.
- فروش هواپیماهای جنگنده انگلیسی هرییر Harrier بود
- کارگزاری راکتهای پرشین آمریکایی در اروپا
- بحران در ایران
درباره ایران قراربود تصمیم گرفته شود، که کشورهای غربی یا محمدرضا شاه پهلوی را پشتیبانی نمایند، یا گفتگوها با روح الله خمینی ادامه یابد. از آنجا که آنان اعلام داشتند که این نشست غیررسمی است، برنهاده (مصوبه) رسمی نوشته نشد. تنها تصمیمی که گرفته شد این بود که پرزیدنت والری ژیسکاردستن مامور شد که با روح الله خمینی که در آن زمان در نوفللوشاتو زندگی میکرد تماس برقرار سازد و درباره تغییر حکومت در ایران گفتگو شود. تماس با خمینی انجام شد ولی خمینی آنچه که توافق شد را زیر پا گذاشت. خمینی به ایران بازگشت و حکومت مشروطه و قانون اساسی مشروطه و دولت بختیار را غیرقانونی اعلام کرد و مهدی بازرگان را به نخست وزیری برگزید. با همدستی تروریستهای فلسطین به رهبری یاسر عرفات و هواداران مسلح خمینی، ارتش و پلیس را کنارزدند و همه بزرگان کشور و خدمتگزاران کشوری و لشکری را دستگیر و اعدام کردند. این چهار تن کارتر، اشمیت، ژیسکاردستن و کالاهان به خمینی کارت بلانش برای قصابی مردم ایران دادند و راه را برای خمینی و همدستانش هموار کردند.
وضعیت ایران پیش از کنفرانس گوادالوپ
نخستین تظاهرات ضددولتی با مرگ مصطفی خمینی فرزند روح الله خمینی آغاز شد. مصطفی خمینی در روز ۱ آبان ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی مُرد و برای وی در شهرهای ایران عزاداری برپا شد. شمار تظاهرکنندگان شاید به کمتر از نود تن میرسید. در آیین عزاداری در مسجد ارگ تهران، برای نخستین بار از خمینی به نام "امام خمینی" یاد شد. بسیاری از بازاریان مغازههایشان را بستند و نشان دادند که با مرگ مصطفی خمینی همدردی میکنند. آیت الله سیداحمد خوانساری از بازاریان تهران خواست که بازار را باز کنند و بر سر کار خود بازگردند، ولی بازاریان آن را نپذیرفتند.
چهل روز پس از مرگ مصطفی خمینی یعنی در روز ۱۱ آذر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در قم آیین چهلم مصطفی خمینی برگزار شد. در این آیین پس از سخنرانیهای مذهبی فهرستی دربرگیرنده ۱۴ ماده به عنوان درخواستها از دولت خوانده شد. با هر تقاضایی که خوانده میشد، عربدههای حاضرین به هوا میرفت و کار به آنجا رسید که آیین سوگواری به یک رویداد سیاسی دگرگون شد. بخشی از این ۱۴ مورد:
- بازگشت خمینی از تبعید
- آزاد ساختن همه زندانیان سیاسی
- بازگشایی همه مدرسههای مذهبی که برای فعالیتهای سیاسی علیه دولت بسته شده بودند
- آزادی بیان بدون محدودیت
- ممنوع کردن پورنوگرافی
- چادر برای همه زنان
- پشتیبانی مستضعفین
- استقلال از کاپیتالیسم بین المللی
- بریدن رابطه سیاسی با اسراییل
- از میان برداشتن تاریخ شاهنشاهی و بازگشت به تاریخ اسلامی
در پایان چند تنی که در این آیین بودند، این فهرست را به عنوان خواستهای مردم ایران تصویب کردند و عربده سردادند. پس از مراسم چهلم مصطفی خمینی گروه کوچکی از جوانان دنبالهروی خمینی، با چماق به سوی مدرسه فیضه به راه افتادند و عربده میکشیدند "زنده باد خمینی" و "مرگ بر شاه" و شیشه بانکها را شکستند و به پاسگاه پلیس یورش بردند. پلیس ناچار شد که وارد این میدان خرابکاری بشود و ۲۸ تن را دستگیر کردند. با وجود این دستگیریها، آیین چهلم مصطفی خمینی برایشان پیروزی بزرگی بود زیرا که نام خمینی دشمن دیرینه شاهنشاه دوباره بر سر زبانها افتاد. پیش از این آیین کسانی که برای خمینی تظاهرات کرده بودند، کمتر از ۱۰۰ تن میشدند، پس از این رویدادها هزاران تن خود را پشتیبان خمینی خواندند و به آگاهی خمینیچیان رساندند که برای تظاهرات بعدی در کنارشان خواهند بود. برنامهریزی شد که گردهمآیی دیگر چهل روز پس از رویداد قم برگزار شود. ولی برای آشوبگران چهل روز شکیبایی تا برگزاری گردهمآیی دیگر بسیار دور مینمود، بنابراین در روزهای ۲۹ و ۳۰ آذر ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی روزهای عاشورا و تاسوعا هواداران خمینی این روزهای مذهبی را به رویدادی سیاسی دگرگون ساختند.
پرسش این بود که چرا هواداران خمینی به این فعالیتهای سیاسی دست زدند؟ در روز ۳۰ دی ماه ۱۳۵۵ جیمی کارتر پرزیدنت امریکا شد و "حقوق بشر" را برنامه دوران ریاست جمهوریش نمود. شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی بزرگترین مبارز حقوق بشر در ایران که برزگران ایران را از بندگی آزاد ساختند و به زنان ایران نیمی از جمعیت ایران آزادی بخشیدند، تا این دو گروه بتوانند در تعیین سرنوشت خود سهیم باشند، سیاست جیمی کارتر را خوش آمد گفتند و اعلیحضرت برنامهای برای نهادینه ساختن دموکراتی و حقوق بشر در ایران را پایه نهادند. در سال ۲۵۳۶ شاهنشاهی قراربود که بنیان حزبهای سیاسی آزاد شود، آزادی برقراری هر گونه گردهمایی داده شود، سانسور از میان برداشته شود و انتخابات آینده مجلس شورای ملی آزاد و با بودن حزبهای گوناگون انجام یابد. این برنامهها با فرنام "فضای باز سیاسی " دنبال شد. به سازمان اطلاعات و امنیت کشور آگاهی داده شد که همه فعالیتها و دستگیری خائنین به میهن را بسیار با دقت انجام دهند. دولت ایران بازرسان "صلیب سرخ بین المللی" را به ایران فراخواند تا از زندانها دیدن کنند. دولت ایران هم چنین نمایندگان "سازمان عفو بین الملل" را نیز به ایران فراخواند تا درباره "حقوق بشر" و "حقوق بشر در ایران" گفتگو کنند. دستآورد این گفتگوها، رفرم در دادگستری بود. اگر زمانی کسی دستگیر شد در درازای ۲۴ ساعت میباید در برابر رییس دادگاه قرار بگیرد تا رییس دادگاه تصمیم بگیرد که آن شخص در زندان بماند یا با ضمانت آزاد شود و یا آزاد شود. هر کسی که دستگیر شود باید بتواند وکیل شایسته برای خود انتخاب کند. زندانیان سیاسی در برابر دادگاه عادی محاکمه شوند و نه در برابر دادگاه نظامی. ورود به همه دادگاهها برای همگان آزاد شود.
سالروز جشن مشروطه ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی،[۲] شاهنشاه در سخنرانی خود درباره "دمکراتی" و "حقوق بشر در ایران" گفتند و روشن ساختند که ما از غرب دموکراتی وارد نمیکنیم بلکه ما جامعه خود را آن اندازه گسترش میدهیم و بر پایه تجربیات تاریخی خود و جامعه ویژه ایران دموکراتی شایسته خود را برقرار میسازیم.
برای نشان دادن "دگرگونی" جمشید آموزگار در روز ۳ شهریور ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی به نخست وزیری برگزیده شد.[۳]
واکنشها به تغییرات در دولت از سوی گروهها ناهمگون بود. اپوزیسیون مانند جبهه ملی [۴] نشستهایی برای اعتراض سازمان دادند تا انتقادهای خود را به دولت نشان دهند، با شگفتی دیدند که کسی به دنبال آنان نیامد، پلیسی وجود نداشت. نویسندگان و چامهسرایان با انستیتو گوته وابسته به سفارت آلمان، چامهخوانی برای دو هفته سازمان دادند و در این شبهای چامهخوانی، چامههای انتقادی علیه دولت خوانده شد. باز هم پلیس به دنبالشان نیامد. سپس علی اصغر حاج سیدجوادی نامه گشادهای به پیشگاه اعلیحضرت همایون محمدرضا شاه پهلوی نوشت و از دولت انتقاد کرد و خواستار رفرم شد. باز هم از پلیس خبری نشد. این واقعیتها نشان میدهد که ادعاهای کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که ایران دیکتاتوری و شاه جلاد است و هر مخالف سیاسی بیدرنگ دستگیر و زندانی میشود، دروغ بزرگی بیش نبود. هواداران خمینی که پهنه را باز دیدند، پا فراتر نهادند. آیت الله محمد طالقانی به هواداران دستور داد که ما باید درخواستهای بیشتر و بالاتر دیگری بکنیم، برای این کار طالقانی سرنگونی حکومت را خواستار شد. این بار پلیس برای نگاهبانی از امنیت کشور آماده شد، طالقانی به دادگاه برده شد و در برابر دادگاه گفت که اینجا ما رفرم نمیخواهیم بلکه انقلاب برای سرنگونی حکومت را خواستاریم. دادگاه طالقانی را به ۱۰ سال زندان محکوم کرد.
در این زمان خمینی پس از مرگ پسرش مصطفی، اپوزیسیون اسلامی یعنی هواداران خود را آگاه ساخت که گامهای بعدی چه خواهند بود. خمینی به هوادارانش گفت که اپوزیسیون جبهه ملی به دولت نامه مینویسد، شما نیز باید چنین نامههایی بنویسید و این نامهها میباید از سوی صدها تن از روحانیون دستینه شود. این نامهها را به من برسانید تا من آنها را در خارج از ایران پخش کنم. هر چه را که میاندیشید که از آن باید انتقاد شود بنویسید. این امکانی است که ما نباید از دست بدهیم. من بسیار نگران هستم که این مرد کوچک با امریکاییان توافق کند. شاه نباید موفق شود و نباید بتواند موقعیتش را پایدار سازد. این بار مانند بارهای دیگر نیست، اگر شاه با این سیاست رفرم پیروز شود، اسلام آسیب خواهد دید.
با این توصیهها، روشن بود که آیین عزاداری برای پسر خمینی نباید تنها سوگواری باشد بلکه باید گردهمایی سیاسی شود. برای اینکه مردم را علیه شاهنشاه برانگیزانند، شایعه پراکنی شد که مصطفی با مرگ طبیعی نمرده است بلکه ساواک وی را کشته است. با وجود همه کوششهای خمینی، عزاداران آرام ماندند. از سوی دیگر، نامیدن خمینی به "امام خمینی" میان آیت اللهها سبب خشم شد. روحانیون درجه یک اعلام داشتند که اگر خمینی "امام" است آنان به این فعالیتهای سیاسی نخواهند پیوست. پس از آنکه هواداران خمینی دیدند که آنگونه که آنان سوگواری برای مصطفی خمینی برگزار کردند، مردم را نمیتوانند به سوی بکشند، بدین روی برای روز چهلم مرگش فهرست درخواستها از دولت را خواندند و پس از آن گروهی را فرستادند تا دکانها را ویران کنند، به پلیس یورش برند تا به دستگیری شماری بیانجامد. این سیاست موفقیت به دنبال داشت زیرا که مردم گروه گروه به خمینیچیان پیوستند.
اکنون برای هواداران خمینی روشن بود که تظاهرات بعدی میبایستی به زد و خورد خیابانی بیانجامد و بهتر است که چند تن نیز کشته شوند.
ایران و استعمار سرخ و سیاه
در روز ۱۷ دی ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی در روزنامه اطلاعات مقالهای با فرنام ایران و استعمار سرخ و سیاه به چاپ رسید.[۵] چاپ این مقاله همان فرصت طلایی بود که خمینی چشم به راه آن نشسته بود. در روز ۱۸ دی ماه صدها تن از هواداران خمینی به خیابانهای شهر قم ریختند، بانکها را به آتش کشیدند و مردمی را که در خیابانها بودند کتک زدند و آنان را جاسوسان دولت خواندند، سپس به بازار قم رفتند و بازاریان را تهدید کردند که باید مغازههای خود را ببندند. تظاهرکنندگان به سمینارهای آیت اللههای دیگر در قم ریختند و شاگردان و آیت الله را تهدید کردند که همه باید تعطیل کنند. برای روز پسین هواداران خمینی با آیت اللههای قم توافق کردند که سمینار نباشد و شاگردان آنان به تظاهرکنندگان بپیوندند. آیت الله ها پذیرفتند به شرط آنکه تظاهرات باید آرام باشد، یورش به مردم و بانکها و دکانها نباید انجام شود. روز ۱۹ دی ماه تظاهرات در خاموشی به سوی مرکز شهر قم به راه افتاد. در نزدیکی پاسگاه پلیس، برای نگاهبانی از پاسگاه، پلیسها سپری از خود درست کرده بودند و کنارهم ردیف ایستاده بودند تا کسی نتواند وارد پاسگاه شود. تظاهرکنندگان و پلیسها با آرامش در برابر یکدیگر ایستاده بودند. ناگهان تظاهرکنندگان به پراندن سنگ به سوی پلیسها و پاسگاه پلیس و ساختمانهای پیرامون پرداختند. پلیس اعلام کرد که تظاهرات به پایان رسیده است و تظاهرکنندگان میباید به خانه بازگردند و خواستند که سنگ پرانان را دستگیر نمایند. تظاهرکنندگان با چماق و سنگ به پلیس یورش بردند و زد و خورد میان تظاهرکنندگان و پلیس آغاز شد. در این گیرودار ۵ تن به زمین افتادند و زیر پای دیگران آسیب فراوان دیدند و به سبب زخمهای وارده درگذشتند. سازماندهان این تظاهرات شایعه پراکندند که بیش از ۱۰۰ کشته برجای مانده است و چند روز بعد شمار کشته شدگان را به ۳۰۰ تن رساندند. اعلامیههایی بی درنگ از سوی خمینیچیان با فرنام "کشتار قم" به چاپ رسید و پخش شد که در آن آورده شده بود که این کشتار دلیل دیکتاتور بودن شاه است و این تاتر دموکراتی و فضای آزاد و انتخابات با حزبهای گوناگون دروغی بیش نیست.
بسیاری پرسیدند برای چه تظاهرات انجام شد؟ خمینیچیان نیز داستانی برای کشتار قم اختراع کردند که در روزنامه اطلاعات مقالهای چاپ شده است که در آن گفته شده که خمینی همجنس باز است و همسرش فاحشه خیابانی است و اینکه خمینی کتاب مذهبی ننوشته است بلکه شعر گفته است. با این رخداد، خمینیچیان خود را مخالفان شماره یک شاهنشاه به مردم فروختند. آنان به اپوزیسیون سیاسی جبهه ملی نشان دادند که گردهمایی اعتراضی فایدهای ندارد. آنان به نویسندگان و چامهسرایان نشان دادند که خواندن چامه و نوشتن نامه به دولت فایدهای ندارد، بلکه میتوان تنها از خشونت که به دستگیری و کشته شدن بیانجامد بهره گرفت. این کشتهشدگان را میتوان به عنوان "شهید" علیه شاه و دیکتاتوری و برای "آزادی" و "عدالت" به مردم فروخت و خمینی تنها یک رهبر مذهبی نیست بلکه او رهبر مبارزه برای به دست آوردن آزادی و عدالت است. با هر تظاهراتی و با هر کشته نوینی، به شمار هواداران خمینی افزوده می شود. اگر نه تنها در قم بلکه در سراسر ایران تظاهرات با کشته انجام شود، سپس همه ایران به پشتیبانی از خمینی برخواهند خاست. این انگاشت از سوی هواداران خمینی در سراسر ایران در سالهای ۲۵۳۶ شاهنشاهی و ۲۵۳۷ شاهنشاهی به اجرا گذاشته شد.
در روز ۲۹ بهمن ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی به نام چهلم کشته شدگان قم تظاهرات و خرابکاریهایی در سراسر ایران سازمان داده شد ولی برای تبریز برنامه ویژهای فراهم شده بود. آیتالله العظمی شریعتمداری که مخالف آشوبهای خمینی بود و خود از مردم آذربایجان بود، دستور داد که به ویژه در تبریز هیچگونه خشونتی نباید رخ دهد و هیچ شعار برانگیزانندهای نباید داده شود که سبب ناآرامی و آشوب گردد.[۶][۷][۸][۹][۱۰] پیشدرآمد رویدادهای تبریز و خرابکاریهایی که انجام گرفت از چند هفته پیش فراهم شده بود. بسیار کسانی که به زبان عربی سخن میگفتند در هتلها و مسافرخانهها جا گرفته بودند. در همه این روزهای سرنوشتساز ارتشبد فردوست گزارشهای بی سر و ته و نامربوط به اوضاع مملکت را به آگاهی شاهنشاه و دیگر مقامات کشور می رساند. دکتر محمدحسین موسوی سناتور و قائم مقام حزب رستاخیز درباره نخستین دیدارش با فردوست چنین مینویسد، "فردوست مردی بود قد کوتاه، چاق، کُند حرکت و تا حدودی با قیافه منگ و مبهوت، وقتی شروع به صحبت میکرد پُر میگفت و طبق سخن هر پرگویی سخنش محتوا نداشت. لباسش نامرتب و حتی کثیف بود. در نخستین ملاقات در لباسش دو چیز نظرم را جلب کرد، یکی باقیمانده غذایی که روی یقه کتش ریخته بود و همانجا هم خشک شده بود و دیگری تخت کفشش که کَنده شده بود... این نمونههایی از گزارش دفتر ویژه حسین فردوست به هنگامی بود که مملکت در تب شدید میسوخت و میرفت که رژیم چند هزار ساله آن را در هم کوبد. شهرداری نوشهر در موقع رساندن آب لوله کشی به فلان محله.... در فلان کارخانه سه کارگر کمتر از سن مجاز بکار گرفته شدهاند.... "
شاهنشاه آریامهر پس از شنیدن آشوب تبریز شگفت زده شده بودند و فرمودند: "عجب! مردم تبریز؟ باور نمیکنم!"
آیتالله العظمی شریعتمداری دستور داد که تظاهراتی آرام و شایسته در سوگ کشتهشدگان انجام شود. این دستور شریعتمداری به خمینیچیان گران آمد و برآن شدند تظاهرات تبریز را به تظاهراتی خونین دگرگون سازند. دوباره در تبریز تظاهرات با آرامش به راه افتاد ولی مانند قم دوباره سنگ پرانی به پلیس آغاز شد و در گیرودار زد و خورد و ترس و سراسیمگی سیزده تن کشته شدند. خمینیچیان ماشین پروپاگاندای خود را به راه انداختند و شمار کشته شدگان را ۵۰۰ تن اعلام کردند. شریعتمداری بسیار خشگمین شد و خشونتی را که از سوی تظاهرکنندگان آغاز شده بود را تحریم کرد و اعلام داشت که او مخالف این چهلم گرفتنها است، کشور باید به آرامش بازگردد و زندگی دوباره عادی شود. با این اعلامیه شریعتمداری توانست که ایران را آرام کند و نیرنگهای خمینیچیان رنگ خود را از دست داد. برای خمینیچیان روشن بود که اگر بزودی هرج و مرجی نتوانند بوجود بیاورند و نتوانند کشته و زخمی تولید کنند، پیروز نخواهند شد.
از زمانی پیش دولت آلمان شرقی به رهبری اریک هونکر[۱۱] از شاهنشاه ایران دعوت کرده بود که از آلمان شرقی دیدار نمایند. در سال ۱۳۵۱ خورشیدی دولت ایران روابط دیپلماتیک خود را با دولت آلمان شرقی آغاز کرد. شاهنشاه از دیدگاه سیاسی تا این زمان به سبب روابط نزدیک با آلمان غربی این دیدار را فراافکنده بودند. در سال ۱۹۷۸ میلادی شاهنشاه پذیرفتند که از آلمان شرقی دیدار نمایند و برگزارکنندگان این دیدار در پی فراهم ساختن برنامه سفر شاهنشاه به آلمان شرقی بودند. آرمان این دیدار برقرارساختن روابط اقتصادی با آلمان شرقی و پایان دادن به پشتیبانی دولت آلمان شرقی از دانشجویان کنفدراسیون ایرانی و تودهایها بود. با دادن بورس تحصیلی به دانشجویان، بسیاری از دانشجویانی که دشمن شاهنشاه ایران بودند، در برلین غربی به دانشگاه میرفتند. این دانشجویان با پاسپورت ایرانی خود میتوانستند بدون دشواری به برلین شرقی رفت و آمد کنند. بزرگ علوی تودهای و رهبر حزب توده نورالدین کیانوری نوه شیخ فضل الله نوری در آلمان شرقی زندگی میکردند. هم چنین حزب توده فرستنده موج کوتاه با برنامه به زبان پارسی داشت که از سوی شوروی هزینه آن پرداخته میشد و برنامههایی علیه شاهنشاه و حکومت مشروطه ایران به ایران میفرستاد. دانشجویان کنفدراسیون و فعالان حزب توده میخواستند که به هر بهایی از دیدار شاهنشاه در سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی از آلمان شرقی جلوگیری کنند. بدین روی دانشجویان و تودهایها سفارت ایران در جمهوری دموکراتیک آلمان شرقی را در روز ۱۱ اسفند ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی اشغال کردند.[۱۲]
روز ۴ فروردین ماه تروریستها شهر صنعتی البرز در ۱۰ کیلومتری قزوین را به آتش کشیدند. کارخانه پارچه بافی "نیتینگ" و دو انبار بزرگ این کارخانه سوخت. در این آتشسوزی میلیونها متر پارچه، صدها عدل پارچه نخی و پشمی، ۳۰ دستگاه ماشین حمل کالا، ۵ کامیون، ۶ خودروی بنز خاور و چندین دستگاه ماشینهای صنعتی سوخت.[۱۳]
پنجاه سال پس از بنیان بانک ملی ایران[۱۴] از سوی رضا شاه بزرگ[۱۵] از فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی پول ایران در سراسر گیتی قابل تعویض شد. این بدان معنا است که ریال ایران بخشی از ذخیره پولی دنیا شد.[۱۶] امتیازی که به پول ایران داده شد بر پایه حسابهایی است که صندوق بینالمللی پول انجام داده بود که نشانه و نمایانگر پیشرفت و قدرت اقتصاد ایران در چند سال گذشته و افزایش صادرات آن بود که مقام دوازدهم را در میان ارزهای جهان به دست آورده بود.
در روزهای ۷ و ۸ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی چریکهای فدایی، مجاهدین و تودهایها و دیگر گروهکهای تروریستی مسلح با پرتاب کوکتل مولوتف و دیگر مواد آتشزا در قزوین شیشههای بانکهای ایرانشهر و صادرات شکستند و به آتش کشیدند و با دیدن ماموران انتظامی گریختند. هم چنین بانک سپه قزوین را آتش زدند. در بابل روز هفتم فروردین ماه پنجاه تن ماسکدار در خیابان فرح اعلامیههای ضد دولت پخش کردند و شیشههای بانکهای بازرگانی، صادرات و ساختمان حزب رستاخیز ملت ایران را شکستند. در تهران نیز شیشههای بانک صادرات ایران در خیابان فرحآباد ژاله را خُرد کردند. در کاشان روز ۸ فروردین تروریستها پیتهای بنزین به در ورودی سینما بیتا پرتاب کردند ولی با کوشش کارکنان سینما و ماموران انتظامی آتش به داخل سینما کشیده نشد. تروریستها در اصفهان به شهرداری منطقه ۳ و ۴ یورش بردند و با سنگ و کوکتل مولوتف به شکستن شیشه و آتش زدن شهر پرداختند[۱۷]
با ادامه یورش به بانکها و آتش زدن سینماها در تهران، حسینآباد و نجفآباد، برازجان، شهرجرد، ساری، همدان و دیگر شهرها عبدالمجید مجیدی رییس سازمان برنامه و هماهنگ کننده جناح پیشرو در روز ۱۵ فرودین ماه در رضاییه در سخنرانی که برای مردم آن شهر کرد، ملت ایران را به قیام عمومی علیه هرج و مرج و اخلالگران فراخواند[۱۸]
شاهنشاه آریامهر و شهبانو در روز ۱ اردیبهشت ماه برای پیشباز رییس جمهوری آلمان والتر شل و بانو به فرودگاه مهرآباد تشریف فرماشدند. والتر شل برای یک دیدار رسمی چهار روزه وارد تهران شد. در این روز ۶۵ دانشجوی تروریست برای دادن شعارهای ضد میهنی و پخش اعلامیه در کوههای شمال تهران دستگیر شدند. همچنین مجاهدین و چریکهای فدایی و تودهایها شیشههای سازمان زنان اصفهان و شعبه بانک صادرات را خرد کردند.[۱۹]
شاهنشاه آریامهر و والتر شل درباره تروریسم در مصاحبهای فرمودند:
- تا حد امکان به عقب بازنمی گردیم، سخت مراقب خواهیم بود تا همه چیز تحت کنترل باقی بماند، سیاست آزادی بخش خود را دنبال خواهیم کرد چون من این طور میخواستم، وقتی به مردم گفتیم آزادند حرف هایشان را بزنند، متوجه بودیم که مانند همیشه ائتلاف نامقدس ارتجاعیون سرخ و سیاه وجود دارد
والتر شل نیز افزود که مبارزه با تروریسم باید جهانی باشد.
روز ۵ اردیبهشت ماه سنگور پرزیدنت سنگال و بانو وارد تهران شدند. در این روز فرمانده آدمیرال جی فرمانده نیروی دریایی هند در کاخ نیاوران شرفیاب شد. روز پسین شاهنشاه آریامهر با بودن والاحضرت شاهدخت اشرف پهلوی در شرفیابی هیات مدیره سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی پس از سخنان عبدالرضا انصاری مدیر عامل سازمان شاهنشاهی که در آن گزارش داد که ۹۰۰۰ خانواده بیسرپرست زیر پوشش سازمان قرار گرفتهاند، فرمودند که سن بازنشستگی در کلیه رشتهها ممکن است پایین بیابد.
بنا بر گزارشهای رسیده شمار زیادی اسلحه قاچاق وارد ایران شد.
روز ۹ اریبهشت ماه محمد داود رییس جمهوری افغانستان در یک کودتای چپی برکنار شد. سرهنگ عبدالقدیر رهبر کودتا تمایلات کمونیستی دارد و طرفدار شوروی است. حکومت کودتا اعلام کرد رژیم دموکراتیک، اسلامی، ترقیخواه و غیرمتعهد خواهد داشت. داود رییس جمهور افغانستان و برادرش و همه وزیران و فرماندهان نظامی افغانستان اعدام شدند. نورمحمد تَرِکی رییس شورای انقلاب، صدراعظم افغانستان شد[۲۰][۲۱][۲۲][۲۳]
روز ۱۰ اردیبهشت شاهنشاه آریامهر مارگارت تاچر رهبر حزب محافظهکار انگلیس را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند. هم چنین پیش از نیمروز ۱۰ اردیبهشت ماه یکی از شخصیتهای بلند پایه امریکا به نام جورج بوش افتخار شرفیابی به پیشگاه شاهنشاه آریامهر را در کاخ نیاوران یافت. در این روز با پیام شاهنشاه آریامهر آیین جشن روز کارگر در سازمان کارگران ایران برگزار شد و برای روز پسین، روز اول ماه مه روز جهانی کارگر، روز تعطیل کارگران ایران اعلام شد. شاهنشاه برای بازدید از پروژههای عمرانی به همراه امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی، نصر اصفهانی وزیر کشور، رییس سرای نظامی، ژنرال آجودان سپهبد ایادی و آتابای معاون وزارت دربار شاهنشاهی راهی بندرعباس شدند. روز دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه شاهنشاه بزرگترین پایگاه دریایی ایران و مجتمع کارخانجات نیروی دریایی را گشودند. شاهنشاه از اسکلههای جدید، مرکز تعمیرات رده میانی، آموزشگاههای حرفهای و مرکز آموزش تاکتیکی ناوگان بازدید فرمودند و از لوحه یادبود مجمتع کارخانههای نیروی دریایی شاهنشاهی پردهبرداری کردند.
روز سهشنبه ۱۲ اردیبهشت ماه شاهنشاه آریامهر وزیر امور خارجه ایتالیا را در کاخ ارم شیراز پذیرفتند و ۱۶ اردیبهشت ماه به تهران بازگشتند و درباره اشغال ایران، نفوذ تودهایها و سرخها و برنامههای بزرگ برای جنوب کشور بیاناتی فرمودند و هشدار دادند که "برای همه چیز باید آماده باشیم".
روز شنبه ۱۶ اردیبهشت ماه تودهایها و مجاهدین و چریکها و دیگر گروهکهای تروریستی به خیابانهای شیراز ریختند و با دادن شعارهای ضدملی شیشههای سینما آریانا در خیابان کریم خان زند را خرد کردند و تا چهارراه مشیر عربده میکشیدند. تظاهرات هم چنان در شیراز ادامه یافت. در اصفهان تروریستها با سنگ و چوب و کوکتل مولوتف سینماهای چهارباغ و نقش جهان را خرد کردند و به آتش کشیدند و سه مشروب فروشی را به آتش کشیدند. تظاهرات و زد و خوردهای بسیاری نیز در دانشگاه آذرآبادگان تبریز انجام یافت. دانشجویان سه خودرو را که در برابر دانشگاه پارک شده بود به آتش کشیدند و شیشههای چند دانشکده را خرد کردند. در دانشگاه صنعتی آریامهر، علم و صنعت، ملی و پلی تکنیک تهران دانشجویان تظاهرات کردند و به عربده کشی و شکستن رستوران دانشگاه پرداختند.
خبرگزاریها از ناآرامیها در ۲۳ شهر ایران در روزهای ۱۹ و ۲۰ اردیبهشت ماه گزارش دادند. موج آشوب و بلوای خونین در قم و تبریز به پا شد. در شورش ۱۰ ساعته قم ۳۰۰ اتومبیل با سنگ، چوب و آتش نابود شد و به دهها ساختمان خسارات سنگین وارد آمد. گزارش خبرگزاریهای جهان از اغتشاش و تظاهرات در تهران، مشهد، اصفهان، کاشان، کرمان، بابل، شیراز و چند شهر دیگر آگاهی داد.[۲۴]
روز یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر در مصاحبه با خبرنگاران ایرانی فرمودند: گسترش آزادیها به هیچ وجه متوقف نمیشود، همه ما می دانیم مخالفان مملکت چه فعالیتهایی میکنند به ما گزارش میرسد که آنها با خارجه چه تماسهایی دارند. هم چنین شاهنشاه شورشهای اخیر و خواست قوای مسلح را تشریح کردند و فرمودند که قوای مسلح زیر بار تقسیم مملکت نمیرود. شاهنشاه آریامهر تاکید کردند که در ایران چارهای غیر از وطن پرستی دو آتشه نیست وگرنه از بین میرویم و آنها که پشت به قانون اساسی خودشان را قایم میکنند، همانها هستند که امتحانشان را دادهاند.[۲۵]
شاهنشاه آریامهر در شامگاه ۲۴ اردیبهشت ماه با نیکلای چائوشسکو[۲۶] رییس جمهور رومانی در کاخ نیاوران دیدار و گفتگو فرمودند. چائوشسکو در راه سفر خود به چین در تهران توقف کوتاهی کرد و به دیدار اعلیحضرت همایون شاهنشاه ایران شتافت.
روز سه شنبه ۲۶ اردیبهشت ماه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو وارد صوفیه پایتخت بلغارستان شدند. پرزیدنت تودو ژیوکُف[۲۷] رییس شورای جمهوری بلغارستان و بانو به پیشباز اعلیحضرتین در فرودگان صوفیه آمدند. روز ۲۹ اردیبهشت ماه شاهنشاه و شهبانو سفر خود را به بلغارستان پایان دادند و وارد مجارستان شدند و از سوی پال لوسونچی[۲۸] مورد پیشباز قرارگرفتند. در بازدید از دانشگاه بوداپست، در آیین باشکوهی دانشگاه دکترای افتخاری حقوق به شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو تقدیم داشت. دوشنبه ۱ خرداد ماه شاهنشاه و شهبانو از سفر یک هفتهای به اروپای شرقی به تهران بازگشتند.
روز ۲۸ اردیبهشت ماه ۶۵۰ دانشجوی کمونیست ایرانی از ایالتهای مرکزی امریکا در شیکاگو گرد هم آمدند و در برابر کنسولگری ایران شیکاگو تظاهرات کردند و با پلیس امریکا به زد و خورد پرداختند. روزنامهها به آگاهی رساندند، از میان این دانشجویان که همه هموند کنفدراسیون دانشجویان ایرانی هستند ۱۷۳ تن بازداشت شدند. هم چنین به آگاهی رسید که ۱۱ پلیس امریکا زخمی شدند و زخمهای وارده به دو تن از آنان بسیار وخیم است. دولت امریکا به بررسی بیرون کردن ۱۸۰ دانشجوی کمونیست ایرانی از امریکا که روز در تظاهرات شیکاگو بودند پرداخت. روز آدینه ۲۹ اردیبهشت ماه در شهر لس آنجلس ۳۰۰ دانشجوی نقابدار ایرانی با پلاکاردهایی پر از شعارهای ضدایرانی و ضد دولت ایران به تظاهرات پرداختند و در راه پیمایی به یک پلیس امریکا یورش بردند. در زد و خورد میان پلیس لسانجلس و دانشجویان ایرانی، پلیس به آگاهی رساند که اجتماع دانشجویان ایرانی غیرقانونی بوده است.
در پی خرابکاریهای تودهایها و گروههای مارکسیست اسلامی و دیگر گروهکهای تروریستی در شهرهای ایران شاهنشاه آریامهر در سفرشان به مشهد فرمودند:
« | اگر در انقلاب رخنه پیدا شود بچههای شما در خاکروبه بازی خواهند کرد. به انقلاب اگر خدشهای وارد شود مملکت دوباره به شهریور ۱۳۲۰ باز میگردد یا همان سال ۱۹۴۵ میشود که ایران را تقسیم کردند | » |
دوشنبه ۱ خرداد ماه انبار بمب، بازوکا و تفنگ که برای تروریستهای ایران از کشورهای خارجی به ایران وارد شده بود در استان فارس پیدا شد. در روز ۲ خرداد ماه شاهنشاه معاون ریاست جمهوری دموکراتیک خلق کره را در کاخ نیاوران به حضور پذیرفتند.
روز ۶ خرداد ماه خرابکاران پارکینگ شهرداری در خیابان ری را آتش زدند و شمار بسیاری از اتومبیلهای شهرداری در آتش گستردهای که افروخته شده بود سوخت. در این روز به آگاهی رسید که یکی از چاههای نفت اهواز آتش گرفته است و ۴ تن از کارکنان و متخصصان نفتی زغال شدند.
شاهنشاه در بازگشت از بازدید از برنامههای عمرانی خراسان در مصاحبهای فرمودند:[۲۹]
« | ...تا من، وطنپرستان و نیروهای مسلح هستیم نمیگذاریم مملکت تحویل خارجی شود... منشاء تحریکات دو جاست، منتها یکی از این دو جا اشتباه میکند، چون اگر اتفاقی بیافتد، سرنخ فقط به یک سمت میرود.... کسانی که به سلامتی پیشهوری باده نوشیدند، مملکت را به ۲۵ مرداد رسانند، با تودهایها ائتلاف کردند، نمی دانم با چه رویی به صحبت کردن پرداختهاند... اگر ما وطن پرستان مملکت را حفظ نکنیم مملکت فقط به سمت تودهایها میرود... | » |
درپی زد و خوردهای دانشجویان دانشگاه تهران و ویران ساختن خوابگاه دانشجویان در خیابان امیرآباد تهران و دیگر ناآرامیها در کشور، در روز ۱۵ خرداد ماه ارتشبد نعمتالله نصیری پس از ۱۴ سال خدمت در مقام معاون نخست وزیر و رییس سازمان امنیت و اطلاعات کشور به سفارت کشور شاهنشاهی ایران در پاکستان برگزیده شد و سپهبد ناصر مقدم رییس اداره دوم ارتش رییس سازمان امنیت و اطلاعات کشور شد.
روز چهارشنبه ۱۷ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، شاهنشاه آریامهر گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و مردم را در کاخ نیاوران پذیرفتند و در بیانات خود فرمودند: سخنرانی شاهنشاه آریامهر در کاخ نیاوران در برابر گروه بررسی مسایل ایران در پرتو انقلاب شاه و ملت ۱۷ خرداد ماه ۱۳۵۷ ... من تعجب میکنم یک چنین گروه مهم اندیشمند روشنفکر که در راه مثبت قدم بر میدارد در اطرافشان حرفی زده نمیشود اما اگر پنج منحرف که پایه علمی آنها به مراتب کمتر از شماهاست دو کلمه برضد مملکتشان حرف بزنند معروفیت پیدا میکنند این عادت خوبی نیست که درباره خوبان بحث نشود و تمام جنجال برپاکنها ورد زبانها باشند. .. حمله به بانک و شکستن شیشهها قیمتی است که برای آزادی باید بپردازیم...
شنبه ۲۰ خرداد ماه شاهنشاه آریامهر در فرودگاه مهرآباد از والاحضرت شیخ عیسی بن سلطان ال خلیفه امیر دولت بحرین پیشباز کردند. گفت و گوها درباره امنیت خلیج فارس و تروریستهای ایران گذشت. سه شنبه ۲۳ خرداد ماه وزیر امور خارجه چکسلواکی به پیشگاه شاهنشاه در کاخ نیاوران شرفیاب شد. در روز ۲۴ خرداد ماه خوان کارلوس پادشاه اسپانیا و ملکه صوفیا وارد تهران شدند.
تشریفات کل شاهنشاهی به آگاهی رساند که بنا به دعوت علیاحضرت ملکه انگلستان والاحضرت همایون رضا پهلوی ولیعهد ایران از تاریخ سه شنبه ۳۰ خرداد ماه تا ۶ تیر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی به انگلستان سفر خواهند نمود. معظمله در درازای سفرشان به همراهی علیاحضرت ملکه انگلیس و خانواده سلطنتی در مسابقههای اسبدوانی شرکت فرموده و از کالج سلطنتی دریایی انگلستان نیز بازدید خواهند فرمود.
شنبه ۲۷ خرداد ماه وزیر امور خارجه چین در کاخ نیاوران ناهار را با شاهنشاه آریامهر خورد. در همین روز شاهنشاه آریامهر میهمان دیگری نیز داشتند. شاهنشاه نخست وزیر هند را در کاخ نیاوران پذیرفتند و گفتگوهای شاهنشاه آریامهر و موراجی دسای[۳۰] پیرامون حقوق بشر و گسترش آزادیها و امنیت منطقه گذشت.
سهشنبه ۳۰ خرداد ماه از سوی دربار شاهنشاهی به آگاهی رسید که ولیعهد ایران رضا پهلوی برای فراگرفتن تعلیمات و گذراندن دوره خلبانی همانند دیگر خلبانان نیروی هوایی شاهنشاهی به امریکا میروند. در این زمان والاحضرت ولیعهد دیداری رسمی از کشور انگلستان مینمودند.
گزارش گروه بررسی مسایل ایران به آگاهی رساند که "مملکت به قحط الرجال روبرو شده است و به بهانه کوبیدن ضد انقلاب[۳۱] همه نیروها را درهم کوبیدهاند. روز پنجشنبه ۱ تیرماه وزیر بازرگانی خارجی فرانسه در کاخ نیاوران به پیشگاه شاهنشاه آریامهر شرفیاب شد. روز شنبه ۳ تیرماه به آگاهی رسانده شد که هواکوفنگ رهبر خلق چین به ایران خواهد آمد و این نخستین بازدید وی از یک کشور غیرکمونیست میباشد.
خبرگزاری فرانسه از آشوبهای پزشکپور نماینده مجلس شورای ملی و پان ایرانیست تندرو در مجلس شورای ملی گزارش داد و افزود که مخالفان دولت و حکومت ایران در خارج از کشور به ایران بازمیگردند. آموزگار به آگاهی رساند که تظاهرات سیاسی و اجتماعات بر پایه قانون تظاهرات سیاسی و میتینگها آزاد میشود. آموزگار کوشش داشت مانند کشورهای غربی لایحه برگزاری اجتماعات را با گرفتن پروانه از پلیس را به تصویب برساند. با هر گامی که دولت به سوی آشوبگران برداشت وضع کشور ایران را بحرانیتر کرد. جمشید آموزگار با ترمیم دولت خود و برگزیدن ۴ وزیر و تغییردادن رییس دانشگاه سپاهیان انقلاب و سپردن آن به دکتر کاظم ودیعی و رییس دانشگاه آذرآبادگان و سپردن آن به دکتر مجید مولوی و بسیاری از تغییرات دیگری که خواست آشوبگران بود پنداشت که میتواند کشور را آرام سازد، ولی زهی خیال باطل. روز ۱۱ تیر ماه خبرگزاری فرانسه گزارش داد که مخالفان خارج از کشور به ایران بازمی گردند. بدین سان همه تودهایها و تروریستهای آموزش دیده زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی به ایران باز گشتند.
روز ۱۴ تیرماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی فرهنگسرای نیاوران وابسته به بنیاد شهبانو فرح پهلوی [۳۲] در پیشگاه علیاحضرت شهبانو گشایش یافت. علیاحضرت از تالار اجتماعات، نگارخانه، کتابخانه عمومی، کارگاههای آفرینش هنری و عکاسی و چاپ سنگی، رستوران، کتابفروشی بازدید فرمودند.
بامداد روز ۴ امرداد ماه سالروز درگذشت اعلیحضرت همایون رضا شاه بزرگ[۳۳] از سوی امیرعباس هویدا وزیر دربار شاهنشاهی در آیینی تاج گلی بر مزار بنیانگذار ایران نوین نهاده شد. در این آیین رییس سرای نظامی شاهنشاهی، رییس دفتر مخصوص شاهنشاهی، معاونان دربار شاهنشاهی، آجودانهای کشوری شاهنشاه آریامهر و کارمندان و کارکنان دربار شاهنشاهی در آرامگاه بودند و ادای احترام کردند. در این روز در تظاهراتی در مشهد تظاهرکنندگان به پلیس یورش بردند و ۲۴ تن در زد و خورد زخمی شدند.
روز ۸ امرداد ماه روزنامه واشنگتن پست درباره ارتباط دانشجویان ایرانی با تروریستهای آلمان گزارش داد. بر پایه این گزارش دو تن از تروریستهای شناخته شده آلمانی با پاسپورتهای ایرانی که دانشجویان از کنسولگری ایران در ژنو دزدیده بودند سفر میکردند. تروریستهایی که یک هواپیمای لوفت هانزا را سال گذشته ریودند و به مگادیشو بردند نیز گذرنامههای ایرانی داشتند. مقامات انتظامی در واشنگتن و بُن این موارد را دلیل دیگری درباره وجود همکاری دانشجویان تروریست ایرانی با تروریست بین الملل دانستند. پلیس آلمان و امریکا آگاهی داشتند که برخی از زنان تروریست بادرماینهوف با پاسپورت زنان ایرانی در آلمان غربی مسافرت میکنند برای نمونه ماریون بریگیته فولکرتس [۳۴] هموند سازمان تروریستی بادرماینهوف یا فراکسیون ارتش سرخ با پاسپورت اصلی زنی ایرانی در هامبورگ به نام شهرزاد نوبری دستگیر شد. این دستگیری منجر به دستگیری چهار تن دیگر از تروریستهای آلمانی در یوگسلاوی شد.
به مناسبت هفتاد و دومین سالگرد انقلاب مشروطه[۳۵] شاهنشاه در سخنرانی ۵۰ دقیقهای رادیو تلویزیونی خود علیه دسیسهها و خشونتها هشدار دادند و هم چنین فرمودند:[۳۶]
- آزادیهای سیاسی به اندازه کشورهای اروپا خواهیم داد. انتخابات باید صددرصد آزاد باشد. اجتماعات، بیان و قلم در حدود قانون آزاد میشود... در اجتماعات کسی نباید اسلحه حمل کند... حتی یکی از نوزده ماده انقلاب در تاریخ ایران سابقه ندارد و خیلی از این مواد هم شاید در پیشرفتهترین ممالک دنیا نظیر نداشته باشد...
در روز آدینه ۱۴ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی روز جشن مشروطه، مجاهدین و چریکهای فدایی و تودهایها و اسلامیستها که زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور علیه ملت و کشور ایران همدست شده بودند، سینما آتلانتیک تهران در خیابان پهلوی را آتش زدند. سینما آتلانتیک نزدیک به ۱۴ ساعت در آتش سوخت. بیش از ۶۰ مامور کلانتری ۵ تهران و آتش نشانی کوشش کردند که آتش را خاموش کنند. در ساعت ۵ بامداد همین روز گروهی ناشناس در شهر اسپهان به سینما شهرفرنگ یورش بردند و با ریختن بنزین سینما را به آتش کشیدند و شیشهها و صندلیهای سینما را شکستند و فرار کردند. چند سینمای دیگر اسپهان نیز در آتش سوخت و سالن نمایش و صندلیها خاکستر شدند. رضا انوری رییس انجمن سینماداران ایران گفت: در دو روز گذشته سه سینما در سه شهر سینماهای شهر فرنگ اصفهان، آتلانتیک تهران و آریای مشهد و در ماه امرداد ۶ سینما در تهران و دیگر شهرها را آتش زدند. هم چنین سینما آسیا در بخش صحنه از توابع کرمانشاه را با ریختن بنزین در آتش نابود کردند.
از روز پنجشنبه ۱۹ امرداد ماه در اسپهان و شیراز تظاهرات مسلحانه انجام یافت. دانشجویان و خرابکاران وارداتی از کشورهای عربی در خیابانهای اسپهان دهها بانک، سینما و هتلها را آتش زدند. بخشی از هتل شاه عباس نیز به آتش کشیده شد. خرابکاران شمار بسیاری از درختها را بریدند و خودروهای مردم را آتش زدند. ماموران آتش نشانی که برای خاموش کردن آتش سازمانها و سینماها آمده بودند را خرابکاران با چوب و چماق و سنگ زخمی کردند. پنج تن از ماموران انتظامی با شلیک گلوله و با پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف از سوی مجاهدین و چریکها و دیگر مارکسیستهای همدستانشان زخمی شدند و بسیاری از ماموران دیگر راهی بیمارستان شدند. شمار زخمی شدگان زد و خوردهای مسلحانه خرابکاران با ماموران ۶۶ تن اعلام شد. تیمسار ناجی به فرمانداری نظامی اسپهان برگزیده شد. وضعیت شیراز نیز همانند اسپهان بود و تظاهرکنندگان با اسلحه گرم به روی ماموران آتش گشودند. در شیراز پس از پایان نماز جماعت در "مسجد نو" شیراز در خیابان حضرتی فلکه شاه چراغ، با سخنان یک حجتالاسلام به نام "پیشوا"، گروهی به خیابانها ریختند و به عربدهکشی و تظاهرات پرداختند. گروهی دیگر به بام "مسجد نو" رفتند و از آنجا به مامورین سنگ پرتاب کردند و چند تن پلیس زخمی شدند. سپس تظاهرکنندگان در برابر مسجد دهها موتورسیکلت و موتور گازی و خودرو را آتش زدند.
روز شنبه ۲۱ امرداد ماه تظاهرات در تهران، اسپهان، شیراز، ارسنجان، کرمانشاه، قزوین، اردبیل، اراک، اهواز و قم انجام شد. در نجف آباد، همایونشهر و شهرضا نیز حکومت نظامی برقرار شد. در تهران گروهی در مسجد امام حسین در میدان شهناز پس از پایان روضهخوانی آخوندی دست به تظاهرات زدند و سپس وارد خیابانهای دماوند، شهناز، شاهرضا و نظام آباد شدند و در سر راه خود کیوسکها تلفن همگانی و خودروهای دولتی را شکستند. چندین شعبه بانک صادرات، سپه، ملی، عمران، رفاه کارگران، شهریار و چند بانک دیگر را خرد کردند. تظاهرکنندگان سپس در میدان ژاله به سینما سیلوانا و سینما ژاله و چند شعبه بانک را پس از شکستن شیشهها به آتش کشیدند. ماموران آتش نشانی با کوشش بسیار آتشها را زیر کنترل درآوردند. تظاهرکنندگان هم چنین پس از آتش زدن شعبه بانک صادرات در خیابان اقبال، همه صورت حسابها و دفترهای این بانک را به جوی آب ریختند و بخشی از آن را آتش زدند. به دنبال این تظاهرات، در این روز تظاهراتی نیز در بازار تهران روی داد و ۳ تن که اعلامیههای ضد میهنی پخش میکردند دستگیر شدند. ساعت ۲ پس از نیم روز ۲۰۰ تن در خیابان نظام آباد به راه افتادند و با دادن شعار شیشههای بانک صادرات و مشروب فروشی را خرد کردند.
در همایونشهر و دیگر شهرها مجاهد و چریک و اسلامی و تودهای دست در دست هم اداره دخانیات را آتش زدند و به بانکهای صادرات، تهران، رفاه کارگران و ملی حمله کردند و شیشهها را شکستند. در کرمانشاه ساعت ۵ بامداد روز شنبه ۲۱ امرداد ماه "سینما متروپل" کرمانشاه در خیابان شاه این شهر با انفجار بمبی به آتش کشیده شد. در اردبیل نزدیک به ۵۰۰ تن تظاهرکننده در خیابانهای این شهر به راه افتادند و شیشههای بانکهای اعتبارات، عمران و رهنی را با سنگ و چماق شکستند. تظاهرکنندگان به خانه یکی از مقامهای دولتی حمله کردند و شیشههای خانهاش را شکستند. شمار دیگری از تظاهرکنندگان به "سینما نوین" و "سینما ایران" حمله کردند و سینماها را خرد کردند و شماری شیشههای بانک صادرات و اعتبارات را شکستند. در ارسنجان تظاهرکنندگان پس از پایان وعظ یک آخوند دستاربند به خیابانها ریختند و شیشههای بانکها را شکستند. در قزوین پس از سخنرانی زیارتنامهخوانی به نام ابوترابی در مسجد شاه نزدیک به ۵۰۰ تن به خیابانها ریختند و آغاز به دادن شعار کردند. در اراک نیز مانند قزوین پس از پایان روضهخوانی آخوند در مسجد حاج محمد ابراهیم، تظاهراتی در خیابان شاهپور شهر اراک انجام گرفت و تظاهرکنندگان شیشههای بانک صادرات و بانک تهران و مشروب فروشی را شکستند.
یکشنبه ۲۲ امرداد ماه در رستوران خوانسالار تهران در ساعت ۹ و نیم شامگاه زمانی که رستوران پر از مشتری بود، بمبی منفجر شد و بیش از ۴۰ تن زخمی شدند و شماری درگذشتند. ۱۰ تن از زخمی شدگان امریکایی بودند. در این شب در چند جای شهر تهران تظاهراتی رخ داد. در بروجرد چند تن خرابکار به "سینما آریا" حمله کردند و شیشههای سینما را با چماق شکستند. چند روز پیش از این، بانک صادرات شعبه میدان صفای بروجرد را نیز خرد کرده بودند. رادیو لندن گزارش داد که آشوبهایی که در ایران برپا میشود پس از مراسمی که در مسجدها برگزار میشود میباشد، جمعیت به خیابانها میریزند، بانکها و سینماها را خرد میکنند و آتش میزنند و فرار میکنند.
به مناسبت جشن قیام ملت ایران در روز ۲۸ امرداد ماه ۶۲ زندانی امنیتی آزاد شدند. محسن رفیق دوست میان آزاد شدگان از زندان بود.[۳۷]
روز چهارشنبه ۲۵ امرداد ماه پس از نیمروز شاهنشاه آریامهر از ساختمان در دست بنای "نیروگاه نکا" در استان مازندران بازدید کردند و به میان کارگران رفتند و با آنان به گفتگو پرداختند. سپس شاهنشاه از بخش نقشهها و برنامه پروژههای اجرایی بازدید کردند و دفتر یادبود "نیروگاه نکا" را توشیح فرمودند. مدیر عامل توانیر درباره جای جغرافیایی نیروگاه و ویژگیهای آن و خطهای انتقال سراسری گزارش رسایی به پیشگاه معظم له داد. بخش پایانی ساختمان اصلی نیروگاه نکا بود و شاهنشاه آریامهر درباره سیستم کنترل نیروگاه پرسشهایی فرمودند. نیروگاه گنجایش ۱۷۶۰ مگا وات دارد که در فروردین ماه آینده بهره برداری از آن آغاز خواهد شد. روز پسین ۲۵ امرداد ماه شاهنشاه آریامهر در بازدید از واحدهای مسکونی مجتمع صنایع چوب و کاغذ گیلان به میان کارگران رفتند و فرمودند[۳۸]: "سیاست کلی ما این است که برای کارگران خانهای جهت دوره بازنشستگی آنان در نظر گرفته شود." شاهنشاه آریامهر پس از بازدید از مجتمع چوب و کاغذ گیلان و برای پاسخگویی به ابراز احساسات کارگران به میان آنان رفتند و فرمودند : .... به خاطر داشته باشیم که ۳۰۰ سال پیش ایران ۱۶ میلیون هکتار جنگل وجود داشت در این ۳۰۰ سال روی ضعف حکومت ملوک الطوایفی و خان خانی هر کسی به میل و سلیقه خود درختی را برید ... جنگلهای ایران متاسفانه به زیر ۵ میلیون هکتار رسیده است یکی از وظایف بزرگ ملی ما این است که تا جایی که میتوانیم نقاطی که جنگل داشت دو مرتبه جنگلی شوند و حتی نقاطی که هیچ وقت جنگل نداشت آن را هم سعی کنیم از پوشش درخت و گیاه مستور باشد این کار را در کویرها شروع کردیم چند صد هزار هکتار کویری که به سمت آبادیها پیش رفت میکرد نه فقط متوقف کردیم بلکه از این راه با کاشتن درختهایی لازم به عقب زدیم ...
در این روز شاهنشاه آریامهر مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران (بخشی از مجتمع گیلان) در ۳۵ کیلومتری جاده بندرپهلوی - آستارا در رضوان را گشودند و مورد بهره برداری قرار دارند. وزیر صنایع و معادن گزارش داد که گنجایش سالانه ۱۵۰ هزار تن یا ۶۰ برابر گنجایش تولید در سال ۲۵۲۱ شاهنشاهی خواهد رسید. شاهنشاه سپس برای بازدید از خانههای سازمانی کارگران تشریف فرما شدند و از آپارتمانها، خانههای ویلایی و مدرسه این مجتمع بازدید کردند.
آتش زدن سینما رکس آبادان
بیست و پنجمین سالگرد رستاخیز ملت ایران روز ۲۸ امرداد ماه ۱۳۵۸ روز رستاخیز مردم ایران در تهران در آیین باشکوهی برگزار شد.[۳۹] در این آیین که در میدان ۲۸ امرداد سازمان داده شده بود نمایندگان گروههای مختلف اجتماعی سخنرانیهایی درباره جانبازیهای زنان و مردان ایران کردند و اهمیت این روز تاریخی را که دولت مصدق سرنگون شد و کشور ایران از خطر تجزیه و تقدیم شدن به دست استعمار شوروی رهایی پیداکرد گفتند. در این آیین جمشید آموزگار نخست وزیر، مهندس ریاضی رییس مجلس شورای ملی، جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا، نمایندگان دو مجلس، گروهی از وزیران و دیگر مقامات مملکتی بودند. جمشید آموزگار در سخنان خود گفت:
- بیست و پنجمین سالگرد قیام ملت ایران را که یادآور تجدید عهد و نمودار پیوند ناگسستنی شاه و ملت است، به همه ملت گرامی شادباش و تهنیت میگویم. خاطره قیام ملی ۲۸ امرداد در شرایطی تجدید میشود که تاریخ درخشان عصر رستاخیز یاد این روز بزرگ ملی را بر تارک دست آوردهای انقلاب شاه و ملت نشانده و از آن به عنوان مظهر روزی سرنوشت ساز پاسداری میکند....
در این روز تاریخی در دیگر شهرهای ایران چون کرمان، کرمانشاه، رضاییه، مهاباد، خوی، نقده، شاهپور، ماکو، میاندوآب، پیرانشهر و سردشت و بخشهای تابعه این شهرستانها، رامسر، اهواز، شیراز، خرم آباد جشنهای باشکوهی برگزار شد.
هواداران خمینی و آشوبگران برای روز ۲۸ امرداد ماه برنامه ویژهای ریخته بودند. این بار میبایستی که رویدادی پیش بیاید که جشنهای ۲۸ امرداد را تاریک سازد و میبایستی نشان دهد که چه کسی در حکومت رییس است. با آتش زدن سینما رکس چنین هم شد. در روز ۲۸ امرداد ۲۸ سینما در سراسر کشور به آتش کشیده شدند و یکی از این سینماها، سینما رکس آبادان بود. در آتش زدن سینما رکس بیش از ۴۰۰ تن ایرانی زنده زنده در آتش سوختند.[۴۰] و خمینی شایعه پراکند که شخص خود شاه با یاری ساواک سینما را آتش زدهاند. با آتش زدن سینما رکس، خمینی و هوادارانش توانستند افکار عمومی را تنها به خود جلب کنند. خمینی بیدرنگ خمینی نامه سرگشادهای به مردم آبادان نوشت و در آن یادآور شد که هیچ مسلمانی چنین جنایتی نمیکند و آشکار است که دستهای سیستم شاه در کار است. خمینی چیان پراکنده ساختند که سازمان اطلاعات و امنیت کشور سینما رکس را آتش زده است. روشن بود که مردم فراموش کردند که نزدیک به هشت ماه بود که هواداران خمینی سینماها را آتش زدهاند، رستورانها را آتش زدهاند، ساختمانهای دولتی را به آتش کشیدهاند، حملههای مسلحانه در سراسر کشور به ماموران پلیس میکنند، پلیس را میکُشند مردم ایران را میکشند.
خمینی هم چنین نامهای به "نهضت آزادی" به سرکردگی مهدی بازرگان نوشت که شاه سینما را به آتش کشیده است تا اپوزیسیون را در خارج از کشور بدنام نماید و وظیفه مهدی بازرگان رهبر "نهضت آزادی" و سران جبهه ملی این است که برنامه شیطانی شاه را در سراسر گیتی بشناسانند. هم چنین میباید از لکهدار شدن جنبش انسانی اسلامی جلوگیری نمایند.
مهدی بازرگان نامه خمینی را به اجرادرآورد و نامه را به کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در خارج از کشور که از زمان رفرمهای شاهنشاه آریامهر و منشور انقلاب شاه و مردم همه مخالفهای مشروطه شاهنشاهی ایران را زیر چتر خود گرد آورده بود فرستاد. دانشجویان که ابزار پروپاگاندای خمینی بودند در کشورهای بلژیک، آلمان غربی، آلمان شرقی، دانمارک و دو بار در هلند سفارت خانههای ایران را اشغال کردند و پروپاگاندا بزرگی برای خمینی و علیه شاهنشاه ایران به راه انداختند.
در روز ۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی جمشید آموزگار از نخست وزیری کناره گرفت و خمینی به نخستین هدف خود که برانداختن دولت بود رسید.
دولت آشتی ملی جعفر شریفامامی
در روز ۵ شهریور به فرمان شاهنشاه جعفر شریف امامی رییس مجلس سنا به نخست وزیری برگزیده شد و شریف امامی از مردم ایران درخواست کرد که "میهن در خطر است مردم به پا خیزید!!" شریف امامی برآن شد که دولت آشتی ملی برقرار سازد در اعلامیه که شریف امامی در روزنامه کیهان روز ۵ شهریور ماه به چاپ رسید:[۴۱][۴۲]
شریف امامی آرمان سیاست دولت خود را روشن کرد: سرفرود آوردن در برابر شانزده ماده درخواست شده از سوی هواداران خمینی. تقویم شاهنشاهی ایران که آغاز آن با زادروز کوروش بزرگ بود در روز ۵ شهریور ماه ۱۳۵۷ با بخشنامه شریف امامی به تقویم بر پایه هجرت محمد بن عبدالله پیامبر اسلام دگرگون شد. حزب رستاخیز منحل شد و حزبهای سیاسی آزاد شدند. کازینوها و کابارهها و بارها بسته شدند. زندانیان سیاسی مجاهدین، چریکهای فدایی خلق، جبهه ملی و دیگر گروهکهای چپ آزاد شدند. حقوق همه کارمندان دولت افزایش یافت.[۴۳]
روز پسین ۶ شهریور ماه ۱۴ حزب و جمعیت سیاسی اعلام موجودیت کردند: ۱- حزب ایران، حزب ملت ایران و جامعه سوسیالیستهای نهضت ملی که با اتخادی قدیمیف جبهه ملی ایران را تشکیل میدهند، اعضای هیات اجرایی موقت جبهه ملی ایران: دکتر کریم سنجابی، داریوش فروهر، مهندس حسیبی، شاپور بختیار و دیگران ۲- نهضت رادیکال ۳- نهضت آزادی: مهندس بازرگان و دکتر یدالله سحابی ۴- حزب زحمتکشان ملت ایران: دکتر مظفر بقایی کرمانی ۵- حزب پان ایرانیست: محسن پزشکپور، مهندس ظفری، دکتر حسین طبیب ۶- حزب سوسیال دمکرات: بنی احمد ۷- جنبش: ارگان فکری دکتر علی اصغر حاج سید جوادی و همفکرانش ۸ - جمعیت پاسداران قانون اساسی: سید مهدی پیراسته ۹- کمیته ایرانی دفاع از آزادی و حقوق بشر و پیشبرد آن در ایران: مهندس بازرگان، دکتر سنجابی، دکتر لاهیجی، دکتر ابراهیم یونسی، دکتر یدالله سحابی، حسن نزیه ۱۰- کانون سوسیالیستها: دکتر فضل الله صدر، دکتر زرین پور ۱۱- حزب آزادیخواهان اسلامی ۱۲- حزب دموکرات ایران: علامیر دولو قاجار ۱۳- حزب سوسیالیست آریا: هادی سپهر ۱۴- منفردین: الهیار صالح، دکتر غلامحسین صدیقی، دکتر مهدی آذر و دکتر ملکی
واکنش اپوزیسیون در برابر سیاست شریف امامی این شد که جبهه ملی درخواست ۱۲ مادهای به چاپ رساند: ۱- سازمان اطلاعات و امنیت کشور انحلال یابد ۲- صلاحیت دادرسی ارتش برای رسیدگی به اتهامهای غیرارتشیان بکلی لغو گردد ۳- استقلال قوه قضاییه به معنای واقعی کلمه بوجود آید ۴- همه زندانیان سیاسی کشور با هر مرام که دارند صرفنظر از نوع و میزان محکومیت آزاد شوند ۵- همه تبعیدشدگان سیاسی به خارج و داخل کشور به شهرها و روستاهای خود بازگردند ۶- به کلیه رانده شدگان سیاسی به خارج از ایران اجازه داده شود به هیچ مانعی به میهن مراجعت نمایند ۷- آزادی اندیشه و گفتار، آزادی قلم و آزادی اجتماعات بطور کامل برقرار گردد ۸- همه حزبها و جمعیتهای سیاسی بدون هیچ انحصاری آزادی فعالیت داشته باشند ۹- روزنامهها و مجلههایی که در گذشته دور و نزدیک امتیاز آنها لغو شده اجازه انتشار یابند ۱۰- به اتحادیههای صنفی و سندیکاهای کارگری آزادی عمل داده شود و بساط دستگاههای تحمیلی چون "اتاق اصناف" و "سازمان کارگران" برچیده گردد ۱۱- مسببان و عاملان کشتار جمعی مردم بی دفاع در هر مقام که هستند فوری تعقیب و به شدت کیفر یابند ۱۲- از محکومان دادگاههای نظامی بطور رسمی و قانونی اعاده حیثیت گردد.
خمینی روز ۱۲ شهریور ماه برای عید فطر اعلامیهای پخش کرد که ما هیچگونه صلحی با هزینه خون شهیدان نمیکنیم بستن کابارهها و کازینوها برای منحرف کردن مردم و روحانیون است. هیچ حزبی و جنبشی با این دولت سازش نخواهد کرد. سازش با این دولت یعنی بنده ساختن مردم و خیانت به ملت.
در روز دوشنبه ۱۳ شهریور ماه روز عید فطر شاهنشاه در آیین سلام عید فطر سفیران کشورهای اسلامی را پذیرفتند. شاهنشاه پس سخنان شریف امامی نخست وزیر در آیین سلام عیدفطر در بیانات خود فرمودند: "اگر برای وطن خطری پیش بیاید هیچ آرزویی امکان ندارد."
در همین روز دوشنبه ۱۳ شهریور ماه، هواداران خمینی و بازاریان، تودهایها و گروههای مسلح تروریستی بزرگترین راه پیمایی چند میلیونی را در تاریخ ایران سازمان دادند و بزرگترین نماز عید فطر در تاریخ ایران برگزار شد. در تهران از ساعت ۶ بامداد تظاهرات از ۴ منطقه آغاز شد و تا نیمه شب به درازا کشید. تظاهرکنندگان عربده میزدند "نهضت ما حسینی رهبر ما خمینی". در دیگر شهرها کرمان، شیراز، اهواز، مشهد، مراغه، خوی و تبریز تظاهرات با نظم و ترتیب و آرامش برقرار شد، هیچگونه حمله به پلیس یا شکستن شیشه و آتش زدن و بانکزنی پیش نیامد. روز پسین مردم بر سر کارهایشان رفتند و کشور آرام بود.
خمینی برای روز پنج شنبه ۱۶ شهریور ماه تعطیل و راه پیمایی اعلام کرد. از سوی دیگر آیت الله گلپایگانی و نجفی تعطیل این روز را تکذیب کردند. در این روز، گروههای چندهزار نفری در خیابانهای ژاله، شهباز، فرحآباد ژاله، نظامآباد، تاج و میدانهای خراسان، شوش، اعدام، مجیدیه و کَن به راه افتادند. راه پیمایانی که انبوه آنان به چند کیلومتر میرسید از جاده قدیم شمیران به راه افتادند و به خودروهای ارتش که سربازان در آن نشسته بودند گل میدادند و فریاد میکشیدند: "ارتش برادر ماست". رهبران جبهه ملی درجلوی جمعیت به راه افتاده بودند و موتورسواران ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر جلوتر از همه بودند تا هم راه با بازکنند. ولی در همه راه پیماییهایی که به راه افتاد زنان تودهای و کمونیست و دیگر زنان درس خوانده به ویژه با چادر مشکی در صف نخست همه راه پیماییها آتش بیار معرکه بودند و آشوب غریبی به راه انداختند.
در این روز شریف امامی نخست وزیر شورای امنیت ملی را فراخواند و گفت:
- گزارشهایی به او داده شده است که در روز ۱۷ شهریور ماه اسلامیستهای مسلح در میدان ژاله جمع خواهند شد و از آنجا به سوی مجلس شورای ملی به راه خواهند افتاد، این اسلامیستهای مسلح برآن هستند که به مجلس شورای ملی حمله کنند و مجلس را اشغال نمایند و جمهوری اسلامی برقرار کنند.
شورای امنیت ملی حکومت نظامی در تهران را اعلام داشت و ژنرال غلامعلی اویسی به فرمانداری نظامی تهران برگزیده شد.
روز جمعه ۱۷ شهریور ماه ۱۳۵۷ تظاهرکنندگانی در میدان کوچک ژاله گردآمدند. سربازان خیابانی که به مجلس شورای ملی میرسید را بستند تا تظاهرکنندگان به مجلس حمله نکنند. تظاهرکنندگان به سوی سربازان یورش بردند. سربازان که همگی با فشنگ مشقی در تفنگ هایشان داشتند در هوا تیر مشقی رها کردند تا شاید از صدای آن تظاهرکنندگان بترسند و پراکنده شوند. سربازان ارتش شاهنشاهی از سوی فلسطینیها و دانشجویان کنفدراسیون که در کمپهای تروریستی فلسطین، لیبی، کوبا، کره شمالی، شوروی آموزش آدمکشی دیده بودند به تیربار مرگ بسته شدند و جان باختند و از میان تظاهرکنندگان نیز سربازان به رگبار بسته شدند. از بام خانههای پیرامون میدان ژاله و خیابانهایی که به میدان ژاله میرسیدند به سوی سربازان و تظاهرکنندگان تیراندازی شد. در این گیرودار هرج و مرج ایجاد شد و تظاهرکنندگان که کوکتل مولوتف به همراه داشتند، کوکتل مولوتفی به یک خودرو پراندند که درون یک مغازه افتاد. سربازان درخواست پشتیبانی از فرماندهان کردند. تیراندازیها به سوی سربازان ارتش شاهنشاهی از سوی فلسطینیها به رهبری شیخ یحیی نصیری معروف به علامه نوری ۷۰ تن سرباز کشته برجای گذاشت و ۱۶ تن دیگر از تظاهرکنندگان کشته شدند.
در تظاهرات روز ۱۷ شهریور ماه شعارها ۱- زحمتکشان ایران متحد شوید ۲- واژگونی رژیم سلطنتی و استقرار جمهوری ملی و دموکراتیک ۳- تبریز مستقل شد ۴- نابود باد رژیم سلطنتی ایران ۵- تنها راه آزادی جنگ مسلحانه است و...
خمینیچیان در روز جمعه در تهران ۱۰۰ آتش سوزی بر جای گذاشتند، ۱۲ شعبه بانک صادرات، چند شعبه بانک ملی، بانک سپه، بانک اعتبارات تعاونی توزیع، بانک بازرگانی، بانک عمران به آتش کشیده شد و همه وسایل بانکها در آتش سوخت. بیشتر بانکها در خیابانهای بوذرجمهری، سرآسیاب دولاب، فرح آباد ژاله، سیروس، سرچشمه، میدان سپاه دانش در خیابان هاشمی بودند. هتل آرمسترانگ در خیابان امیرکبیر نیز آتش زده شد و بخش بزرگی از هتل در آتش سوخت. در درازای این راه پیمایی و آشوب بر پا کردن راه پیمایان ۲ فروشگاه شهر و روستا در خیابان خاوران و چهار راه مولوی، ۳ دستگاه تانکر و کامیون زبالهکش شهرداری در خیابان فرح آباد و ژاله و میدان سپاه دانش و ۲ اتوبوس دو طبقه شرکت واحد نیز در آتش سوختند. در جنوب شرقی و شرق تهران نیز رستوران "رامسرنو" ، فروشگاه کوروش چهارراه کوکاکولا نیز آتش زده شد.
به دنبال کشتار و آتش سوزیهای فلسطینیها و همه گروههای تروریستی در سراسر ایران به ویژه تهران که زیر چتر کنفدراسیون دانشجویان ایرانی گرد آمده بودند، امیرعباس هویدا از وزارت دربار شاهنشاهی کناره گرفت و شریف امامی برنامه نوین دولت خود را به مجلس داد. نکتههای مهم برنامه دولت شریف امامی ۱- برقراری و حفظ امنیت و تامین نظم عمومی ۲- انتخابات با شرکت احزاب قانونی و شرکت همه طبقات ۳- تضمین حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی ۴- دادن یک پایه ترفیع به کلیه کارمندان دولت ۵- تغییر قانون مالیاتها به نفع طبقه کم درآمد ۶- پاک سازی دستگاه اداری و جلوگیری از اعمال نفوذ ۷- سیاست عدم مداخله در قوه قضاییه و تامین استقلال قضات ۸- معافیت تولیدات کشاورزی، دامداری و دامپروری از هر نوع مالیات ۹- ایجاد تسهیلات کافی برای زیارت اماکن مقدسه
در روز شنبه ۱۸ شهریور شاهنشاه آریامهر به مناسبت چهاردهمین سالگرد پیکار جهانی با بیسوادی را به ملت ایران تهنیت گفتند. [۴۴] در این روز شریف امامی برنامه دولت خود را به مجلس شورای ملی شناساند. پان ایرانیستها از مجلس بیرون رفتند و محسن پزشکپور از پانایرانیستهای تندرو و نماینده مجلس از همه خواست که به دولت شریف امامی رای ندهند. در این روز در گوشه و کنار تهران سربازان حکومت نظامی مورد حمله مسلحانه گروههای اخلالگر قرارگرفتند.
در روزهای پسین تظاهرات در شهرهای مشهد و قم به خشونت کشید. ۳۳۳ تن زندانی خطرناک ضدامنیتی آزاد شدند. جیمی کارتر از کمپ دیوید تلفنی به شاهنشاه آریامهر پشتیبانی خود را اعلام کرد و به ادامه جنبش در دادن آزادیهای سیاسی تاکید کرد و دوباره ادامه تصمیمات مبنی بر آزادی سیاسی از سوی شاهنشاه را خواستار شد. روز ۲۱ شهریور ماه شیخ یحیی نصیری معروف به "علامه نوری" به جرم قیام علیه دولت و تحریک مردم به آتش زدن بانکها، سازمانهای عمومی، فروشگاهها، سینماها و غیره دستگیر و زندانی شد. در خانه علامه نوری سازمان دهنده رخداد میدان ژاله با تروریستهای فلسطینی دستگاههای پلی کپی، استنسیل، فتوکپی و ماشین تحریر بدست آمد. همچنین سکههای طلا و طلا و جواهر، ۶۶۴۰۵۲۷ تومان پول نقد و در جیبهایش بیش از ۲۳،۰۰۰ تومان و یک چک ۲۶،۸۷۰ تومان، یک دفترچه بانک صادرات به نام دخترش فریده نصیری ۷ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال و چهار و دفترچه دیگری به نام فریده نصیری به مبلغ ۳۳ میلیون و ۵۰۰ هزار ریال، دفترچه پس انداز بانک سپه به نام خودش یحیی نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون و ۵۷۴ هزار ریال، دفترچه پس انداز به نام پسرش سعید نصیری ۳۲ میلیون و ۲۷۴ هزار ریال، دفترچه دختر دیگرش فرشته نصیری به مبلغ ۱۰ میلیون ریال و ۶۳ هزار ریال به دست آمد.
در روز ۲۰ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شریف امامی در آیین جشن پنجاهمین سالگرد بنیان بانک ملی ایران[۴۵] از سوی رضا شاه بزرگ[۴۶] به ریاست جلیل شرکا شرکت جست.
روز پنج شنبه ۲۳ شهریور ماه شاهنشاه در جشن فارغالتحصیلی دانشکده مدیریت امنیت ملی و دانشکده ستاد مشترک دانشگاه پدافند ملی شرکت جستند و فرمودند: هر ملت زنده در مقابل وطن مسئولیتهایی دارد.[۴۷]
سالروز سی و هشتمین سال شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر و گفتگوها با شرکتهای نفتی عضو کنسرسیوم
روز ۲۵ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی آغاز سی و هشتمین سال شاهنشاهی اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر، شاهنشاهی که در این روز اشغال ایران از سوی ارتش شوروی و انگلستان را دیده بود و در این روز سوگند پادشاهی در برابر مجلس شورای ملی خورده بود، دوباره در این روز شاهد ویرانی ایران به دست مارکسیستهای سرسپرده استعمار بود، ویرانی ایران به دست استعمارگران اسلامی که دست در دست یکدیگر علیه ایران میجنگیدند. آمار ویرانیهای این دو گروه از ۵ شهریور ماه ۱۲۳ بمبگذاری در جاهای گوناگون، ۱۸۴ بار آتش زدن سینماها و فروشگاهها و بانکها و دیگر جاهای همگانی، ۲۰ مورد یورش به تاسیسات دولتی و پاسگاههای پلیس، ۱۵۸ بار زخمی کردن کردن ماموران، ۳۳۶ مورد ویران سازی ساختمانها و شیشه شکستن و بارها یورش به ماموران پلیس بود. کمونیستها گردهماییهای مذهبی را به تظاهرات دگرگون کردند و دستورالعمل ۹ مادهای فراهم ساختند که در آن آموزش خرابکاری و مقاومت مسلحانه دادند و به ویژه از آیین عید فطر بهرهبرداری کردند. تروریستهای ایرانی یا دانشجویان کنفدراسیون در اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در اروپای شرقی اعلامیهایی با فرنام "وظایف هواداران جنبش انقلابی در مرحله کنونی" به چاپ رساندند، در این مقاله و همجنین در رساله "حزب توده ایران و جنبش مسلمانان" برنامههایی را که اینان برای ویرانی ایران چیده بودند را به جزییات به نوشتار آوردند و با این دستورالعملها ایران را به آتش و خون کشیدند.
شاهنشاه آریامهر در روز ۳ بهمن ماه ۱۳۵۱ در سخنرانی به مناسبت ششم بهمن قرارداد با کنسرسیوم که در سال ۱۳۳۳ بسته شده بود را لغو کردند سخنرانی محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر در الغای قرارداد کنسرسیوم و انجام ملی شدن نفت در این تاریخ ۳ بهمن ۱۳۵۱[۴۸]
شاهنشاه فرمودند
« | ... راهی که برای ما میماند دو تا است: چون مردمانی هستیم که به امضای خودمان پابند هستیم، میگوییم، یک امکان این است که در سال ۱۹۷۹، یعنی ۶ سال دیگر، کمپانیهای موجود به کارشان ادامه بدهند، به شرطی که درآمد هر بشکه نفتی که به ما میرسد از درآمد ممالک هم حوزه ما کمتر نباشد. به شرطی که قدرت صادراتی ایران به ۸ میلیون بشکه در روز برسد و اگر فاصلهای که حالا تا آن رقم هست پر نشود، خود ما خواهیم کرد، و خود ما می دانیم با آن نفت اضافی چه بکنیم، یا در سال ۱۹۷۹ قرارداد خاتمه پیدا خواهد کرد و شرکتهای فعلی در آن ردیف بلندی که بعد خواهد ایستاد و مشتری نفت ایران خواهد بود، بدون هیچ مزایایی مثل دیگری باید بیایند صف بکشند. یا اینکه از موقع امضای قرارداد جدیدی، تمام مسئولیتها و هر چه که امروز در دست ما نیست تمام برگردد به ایران و شرکتهای عامل فعلی، مشتری طویل المدت ما باشند و ما نفت را به آنها برای مدت طولانی، به قیمت خوب، با تخفیفی که هر کسی به یک مشتری خوب میدهد، خواهیم فروخت و این تنها راهاست که او بداند که تا هر موقع که قرارداد طول میکشد ۲۰ یا ۲۵ سال نفت به او میرسد، در صورتی که در آن مرحله دیگری من آنقدر مطمئن نیستم که این نفتها به همین سادگی به خارج از هر مملکتی صادر بشود. این مطلب باید بزودی برای ما روشن بشود. ... | » |
گفتگوهای شرکت ملی نفت ایران و شرکتهای عضو کنسرسیوم از تاریخ شنبه ۱۸ شهریور ماه در شرکت نفت ملی ایران آغاز شد در روز ۲۵ شهریور ماه بدون دستآوردی به پایان رسید. این گفتگوها درباره شش ماده بسیار مهم در کنار دیگر موضوعهای قرارداد نفت میچرخید: ۱- تعیین میزان برداشت سالانه کنسرسیوم از نفت ایران ۲- مدت قرارداد ۳- ایرانیزه کردن شرکت خاص خدمات نفت و همچنین دفتر موجود در لندن ۴- تعیین میزان برداشت از فرآوردههای سنگین پالایشگاه آبادان ۵- مسایل مربوط به حمل و نقل و چند مساله دیگر.
آسوشیتد پرس نوشت که اف بی آی تایید کرد که تروریستهای بین المللی میان جنبش دانشجویان ایرانی رخنه کردهاند و در تظاهرات روز اول سپتامبر در لس آنجلس کار تروریستهای بینالمللی بوده است که در آن ۴۸ تن زخمی شدند. به نوشته روزنامه لس آنجلس هرالد اگزامینر[۴۹] اف بی آی گروه دانشجویی ایرانی به نام "سازمان چریکهای فدایی خلق" را در رابطه نزدیک با گروه تروریستی "بادرماینهوف" می داند.
در شب ۲۵ شهریور ماه به ۲۶ شهریور ماه زلزله نیرومندی جنوب غرب خراسان و منطقهای بزرگ از شمال شرقی کویر مرکزی ایران را لرزاند. این زمین لرزه ۷،۷ ریشتر قدرت داشت و منطقه گستردهای میان طبس و فردوس را ویران کرد. طبس شهری سبز در دل کویر و ۳۰ روستای پیرامون آن با خاک یکسان شدند. دولت سه روز عزای ملی اعلام کرد. برپایه گزارشهای رسیده بیش از ۱۵،۰۰۰ تن در این زمین لرزه که بزرگترین زلزله تاریخ ایران بود جان خود را از دست دادند. شهبانو به منطقه زلزله زده شتافتند. فرمان شاهنشاه به ارتش برای کمک فوری به زلزلهزدگان داده شد. شاهنشاه به همراهی مهندس شریف امامی نخست وزیر، سپهبد هاشمی نزاد رییس سرای نظامی و ژنرال اجودان شاهنشاه آریامهر و فتح الله آتابای معاون وزارت دربار شاهنشاهی به طبس پرواز کردند.
نخست وزیر ژنرال غلامرضا ازهاری
چهارشنبه ۱۲ مهر ماه دولت عراق خمینی را از این کشور بیرون کرد. خمینی خواست که به کویت برود ولی دولت کویت نیز او را نپذیرفت. در اینجا دانشجویان کنفدراسیون زمنیهها را بیدرنگ فراهم آوردند و خمینی را به کشور فرانسه بردند و در پاریس از خمینی پیشباز بزرگی کردند. ابراهیم یزدی، صادق قطبزاده، ابوالحسن بنی صدر، محسن سازگارا و بسیاری دیگر از اعضای کنفدراسیون بیدرنگ خمینی را از پاریس به شهرک نوفل لوشاتو در خانهای بردند و از آنجا آشوب در ایران را رهبری کردند.
فرصت بی مانندی برای سرسپردگان بیگانه و مزدوران پیش آمده بود که تا رسیدن به هدف دیرین خود یعنی براندازی مشروطه و شاهنشاهی در ایران دست بردار نبودند. دولت پنداشت که با پذیرفتن درخواستهای آنان، اوضاع آرام خواهد شد و مملکت به ویرانی کشیده نخواهد شد، باز هم غافل از این که چریکها و مجاهدین و تودهایها و دیگر گروهکها و دانشجویان خارج از کشور که با پول مردم ایران در خارج به اصطلاح درس میخواندند، آموزشهای تروریستی خود را زیر آموزگار بزرگ خود بزرگ تروریست دنیا یاسر عرفات و کاسترو و قذافی خوب یادگرفته بودند، اکنون نیز خمینی را در کنار خود داشتند.
روز ۱۴ مهر ماه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو دوره نوین مجلس شورای ملی را گشودند[۵۰] شاهنشاه فرمودند
« | ... خوشبختانه قانون اساسی ایران که مورد احترام همگان است حقوق کلیه طبقات و افراد ملت را اعم از مقام سلطنت و قوای مجریه و مقننه و قضائیه و به خصوص قاطبه مردم کشور به روشنی مشخص کرده است در عین حال همین دموکراسی مسئولیتهای فردی و اجتماعی خاصی را به عهده هر یک از افراد ملت گذاشته است که از مهمترین آنها احترام به حقوق دیگران و رعایت صادقانه کلیه موازین و مقررات قانونی است ضمناً این واقعیت میباید درک شود که هر فرد باید از لحاظ سیاسی سلیقه و نظر خود را به خوبی تشخیص دهد و بدان مؤمن باشد و از آن با جدیت دفاع کند البته به عنوان رئیس مملکت و در عین حال یک فرد ایرانی، ما تحقق تمام این اصول را صرفاً و مطلقاً منوط به استقلال و حاکمیت کشور میدانیم زیرا فقط در چنین صورتی است که تحقق آمال ملی و انجام خواستههای دیگر اجتماعی امکانپذیر است بدین جهت تذکر این نکته را براساس مسئولیتی که در برابر ملت خود و در برابر تاریخ ایران به عهده داریم ضروری میشماریم که در شرایط حساس امروزی جهان بیش از هر زمان دیگر وحدت و یکپارچگی ملی در راه حفظ و دفاع از استقلال و آزادی و حاکمیت کشور ضروری است داشتن اختلاف نظر و اختلاف عقیده درباره مسائل مختلف مملکت نه تنها حق مشروع و قانونی هر فرد ایرانی بلکه مورد تأیید و حمایت کامل است. ولی این حق قانونی نباید از راه قانونشکنی و ویرانگری و از میان بردن نظام و امنیت عمومی اعمال شود، زیرا چنین وضعی شیرازه اجتماع جامعه را از هم خواهد گسست و مالا به سلب استقلال ملی منجر خواهد شد و این واقعیتی است که نه تنها در مورد کشور ما بلکه در مورد کلیه کشورهای جهان با هر نوع حکومتی صادق است در هر جامعه رشد کردهای این حقیقتی روشن است که بین آْزادی و هرج و مرج فاصلهای وجود دارد، و اگر اولی سعادت و پیشرفت اجتماعی را تأمین میکند، دومی جامعه را به سوی از دست دادن همه آزادیها میکشاند. ... | » |
روز ۱۵ مهر ماه در پیشگاه شاهنشاه آریامهر و علیاحضرت شهبانو در آیین ویژهای سال تحصیلی نوین دانشگاه تهران آغاز شد. هلیکوپتر اعلیحضرتین در پهنه دانشگاه در ساعت ۱۵ و ۵۵ دقیقه بر زمین نشست و سپس اعلیحضرتین به سوی تالار فردوسی دانشگاه رفتند. دو فارغالتحصیل دانشگاه با دستههای گل از اعلیحضرت و شهبانو پیشباز کردند. اعلیحضرتین نخست روسای دانشکدهها را که در یک رده ایستاده بودند و سپس دانشجویان دانشگاه تهران که در دو سوی راهروی شاهنشاه و شهبانو ایستاده بودند را مورد تفقد قراردادند. شاهنشاه و شهبانو پس از آنکه لباس استادی دانشگاه تهران را پوشیدند، با استادان نوین دانشگاه تهران گفتگو کردند و آنان را ستودند. اعلیحضرتین در ساعت چهار پس از نیم روز وارد تالار فرودسی شدند و آیین ویژه چهل و پنجمین سال تحصیلی دانشگاه تهران با خواندن سرود شاهنشاهی از سوی همخوانان دانشگاه آغاز شد. دکتر عبدالله شیبانی رییس دانشگاه تهران سخنرانی کرد. در پایان شاهنشاه آریامهر جوایز دانشآموختگان رتبه اول دانشگاه تهران را به آنان دادند و با دانشجویان به گفتگو پرداختند. اعلیحضرتین ساعت ۱۷ و ۱۵ دقیقه پهنه دانشگاه تهران را با هیلکوپتر ترک کردند.
اعتصابها میان کارمندان دولت و سازمانها روز به روز گسترده میشد. در روز ۱۳ آبان ماه تمام تهران به آتش کشیده شد و شریف امامی پس از ۷۰ روز نخست وزیری، ناچار به کنارهگیری شد. ژنرال ازهاری دولت نظامی بوجود آورد، دولت نظامی که میهن پرستان و دوراندیشان در سیاست از زمانی پیش چشم به راه آن بودند. ارتشبد ازهاری تنی چند از ژنرالهای ارتش شاهنشاهی را برگزید و امور دولت را به آنها سپرد. با روی کار آمدن دولت نظامی، کارگردانان این سناریوی ایرانبرانداز بسیار نگران شدند.
مجلس شورای ملی در روز ۱ آذر ماه ۱۳۵۷ به برنامه و کابینه ژنرال غلامرضا ازهاری رای اعتماد داد.[۵۱] میهن پرستان چشم به راه دستورهای محکم ارتشبد ازهاری و سرکوب کردن آشوبگران بودند ولی ژنرال ازهاری پا را برای آشتی از شریف امامی فراتر نهاد و در سخنانش به جای یک ژنرال قدرتمند ارتش آغاز به التماس کرد. بزرگ مردان کشور را بازداشت کرد و به زندان انداخت، مردان خدمتگذاری چون امیرعباس هویدا، منوچهر آزمون، داریوش همایون، منصور روحانی وزیر پیشین کشاورزی، ژنرال نصیری رییس پیشین سازمان اطلاعات و امنیت کشور، منوچهر نیک پی شهردار تهران، ژنرال صدری رییس پلیس تهران، عبدالعظیم ولیان فرماندار خراسان، دکتر شیخالاسلامزاده وزیر پیشین بهداری، نیلی آرام معاون وزیر بهداری، فریدون مهدوی وزیر اقتصاد و ... و درهای زندانها را به روی تروریستهای خطرناک حزب توده و مجاهد خلق و چیک فدایی و دیگر گروهکها گشود.
کنفرانس گوادالوپ
برای روز نخستین کنفرانس ۵ ژانویه ۱۹۷۹ برابر با ۱۵ دی ۱۳۵۷ پرزیدنت کارتر درباره وضعیت سیاسی در سراسر جهان سخنرانی کرد. سنگینی سخنرانی کارتر بیشتر بر روی جمهوری حلق چین بود. در ساعات پس از نیمروز، گفتمان درباره گفتگوهای محدود نمودن سلاحهای راهبردی[۵۲] آغاز شد، که آن گفتگوها به بستن قرارداد میان امریکا و شوروی در ۱۸ ژوئن ۱۹۷۹ انجامیده بود، که در آن لئونید برژنف و جیمی کارتر قرارداد سالت ۲ را دستینه کردند.
در دومین روز کنفرانس در ۶ ژانویه گفتگوها درباره "سالت" دنبال شد. پس از نیمروز درباره "ایران" گفتگو شد. در گام نخست قرار شد که هر یک از این ۴ تن سران کشور آمریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان پیش بینی خود را درباره اوضاع ایران به آگاهی دیگران برسانند. نخستین سخنران صدراعظم آلمان غربی "هلموت اشمیت " بود. وی درباره ایران گفت که آلمان همکاری نزدیک اقتصادی با ایران دارد و دولت آلمان نگران است که اگر تغییر رژیم پیش بیاید، به اقتصاد آلمان زیان وارد شود، با وجود این اگر چنین شود و تغییر رژیم داده شود، اقتصاد آلمان میتواند این زیانها را تحمل کند.[۵۳]
سپس نوبت به جیمی کارتر داده شد. جیمی کارتر گفت که او به شاهنشاه ایران پیشنهاد داده است که یک دولت نظامی بر سر کار آورد و شاه ایران ژنرال غلامرضا ازهاری را به نخست وزیری برگزیده است.[۵۴] کارتر فراتر رفت و گفت که برداشت او این است که دولت نظامی ژنرال ازهاری شکست خورده است و او بر این عقیده است که دیگر شاه ایران را نمیتوان نگاه داشت. کارتر افزود که وی تلگرامی پیش از کنفرانس گوادالوپ به اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی فرستاده است که امریکاییان اگر دولتی با نخست وزیری شاپور بختیار بر سر کار آید، آن دولت را پشتیبانی خواهند کرد. کارتر افزود که او در این تلگرام از شاه ایران دعوت کرده است که اگر شاه ایران ناچار به بیرون رفتن از ایران برای زمانی نامعلوم شود، در ایالات متحده امریکا به عنوان میهمان خوش آمده است و دولت امریکا برای نگاهبانی از جان و امنیت شاه ایران و خانواده سلطنتی آماده است. کارتر افزود که در این تلگرام از محمدرضا شاه پهلوی خواسته است که اگر زمانی شاهنشاه از ایران بیرون میآیند با ژنرالهای ارتش شاهنشاهی گفتگو نمایند که آنان در ایران بمانند!.
یک روز پیش از برگزاری کنفرانس گوادالوپ در ۴ ژانویه ۱۹۷۹ جیمی کارتر برآن شد که ژنرال رابرت هویزر[۵۵] را با وظایف ویژهای به ایران بفرستد. ژنرال هویزر میبایستی که:
- از بیرون رفتن ژنرالهای ایران پس از رفتن شاه از ایران جلوگیری کند.
- ژنرالها را متقاعد کند که نخست وزیر آتینده (شاپور بختیار) را پشتیبانی نمایند.
سومین سخنران این کنفرانس پرزیدنت فرانسه والری ژیسکاردستن بود. ژیسکاردستن گفت که او بسیار شگفت زده است که کارتر پیش از این کنفرانس خودش تصمیم گرفته است که شاه ایران را دیگر پشتیبانی نکند، پس چرا زمانی که تصمیمها گرفته شده است به برگزاری کنفرانس دست زده است؟ ژیسکاردستن هم چنین با اشاره به گزارش میشل پونیاتوفسکی[۵۶] گفت که پونیاتوفسکی فرستاده ویژه کارتر با شاه ایران در تهران دیدار کرده است و به گزارش وی شاه ایران کاملا بر اوضاع استوار است، البته بسیار اندوهگین، خسته و دلسرد و ناامید است ولی شاه اوضاع ایران را به خوبی بررسی میکند و به گفته شاه ایران "در ایران یک جنبش نیرومند دینی به راه افتاده است که از دیر زمان جنگ پیوسته میان روحانیون شیعه و سامانه پهلوی است و این پیکار یرای این است که کدام سو نیرومندتر است و چنین است وضعیت در ایران". ژیسکار دستن گفت که به عقیده وی اگر اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی را پشتیبانی کنیم میتوان اوضاع را در ایران استوار و پایدار ساخت و شاهنشاه میبایستی که به رفرمهای خود در چارچوب انقلاب شاه و مردم ادامه دهد. در این هنگام جیمی کارتر سخنان ژیسکاردستن را برید و گفت: من! به آگاهی شما می رسانم که در ایران وضعیت باید چگونه پیش برود. مرکز قدرت در ایران ارتش شاهنشاهی ایران است، همه ژنرالهای ایران به غرب گرایش دارند و بیشتر آنان در امریکا دورههای نظامی خود را دیدهاند. ارتش شاهنشاهی ایران قدرت را به دست میگیرند و اوضاع را در ایران آرام خواهند کرد.
ژیسکاردستن در پاسخ به کارتر گفت: در ایران دو قدرت سیاسی وجود دارند، یکی ارتش و دیگری ملایان. زمانی میتوان به وضعیت پایداری رسید زمانی که این دو گروه با یکدیگر گفتگو کنند و در کنار هم قدرت را به دست بگیرند.
سرانجام نخست وزیر بریتانیا کالاهان رشته سخن را به دست گرفت و گفت: بر پایه گزارشهای رسیده به وی، شاهنشاه برآن است که از ایران بیرون رود. کالاهان ادامه داد که وی بر این عقیده است که با کشورهای عربی نیز گفتگو شود و عقیده آنان نیز پرسیده و بررسی شود، آنها باید بدانند که دولت نوین در ایران با همسایگان عرب دشمنی نخواهد کرد.
با پایان دور نخست این گردهمایی، جیمی کارتر پاسخ به سه پرسش را از همه خواست.
- آیا ایالات متحده امریکا با خمینی گفتگو برقرار کند؟
- آیا بهتر این است که ایالات متحده امریکا از کودتای نظامی پشتیبانی کند؟
- برای چه زمانی ایالات متحده امریکا از دولت بختیار پشتیبانی کند؟
والری ژیسکاردستن، هلموت اشمیت و کالاهان نتوانستند پاسخ روشنی به این پرسشها بدهند. به جای این پرسشها، پرسش فراهم کردن نفت در گیتی به میان آمد. همه با هم توافق داشتند که بهای نفت به سبب بحران در ایران افزایش خواهد یافت زیرا که تولید نفت ایران پیش از ناآرامیها در کشور ایران ۴،۵ میلیون بشکه در روز بود و از زمان ناآرامیها در ایران، تولید نفت به ۲۵۰،۰۰۰ بشکه به روز رسیده است. قرار شد که با دولت عربستان سعودی گفتگو شود تا آنان تولید نفت خود را افزایش دهند و نفت سعودی جایگزین تولید نفت ایران بشود. دو کشور اسراییل و افریقای جنوبی، دو کشوری بودند که از ایران نفت میخریدند و با ناآرامیها در ایران، دچار دشواریهای فراوانی شدند. افریقای جنوبی ۹۰٪ از نفت خود را از ایران میخرید و اسراییل ۶۰٪ از نفت مورد نیاز خود را از ایران وارد میکرد. افریقای جنوبی برای دوسال نفت ذخیره کرده بود ولی اسراییل ذخیره نفتی نداشت. قرار بر این شد که در این اوضاع درهم، اسراییل از مکزیکو و انگلستان نفت مورد نیاز خود را فراهم نماید.
موضوع مورد گفتگوی دیگر، امینت عربستان سعودی بود. نخست وزیر انگلستان کالاهان گفت که امکان سرنگونی پادشاهی سعودی از سوی فلسطینیها میرود. جیمی کارتر گفت که او خطری برای عربستان نمیبیند، یکم اینکه میان عربستان سعودی و مصر پیوندهای نزدیکی وجود دارد و ارتش مصر برای برقراری امنیت در عربستان سعودی به آن کشور لشکر خواهد کشید. دوم اینکه در امریکا صد هزار سرباز به حال آماده باش هستند که هرگاه نیازی به آنان شد، بی درنگ به سوی عربستان سعودی پرواز خواهندکرد.
در روز سوم کنفرانس درباره وضعیت سیاسی در ترکیه، جنوب شرقی آسیا و افریقا گفتگو شد. سپس شرکت کنندگان در کنفرانس گوادالوپ برآن شدند که هیچ تصمیمی گرفته نشود و از آنجا که گفته شد که کنفرانس گوادالوپ غیر رسمی است هیچ گونه اعلامیهای درباره کنفرانس به روزنامهها داده نشود.
هم زمان با کنفرانس گوادالوپ
در روز ۴ ژانویه ویلیام سالیوان[۵۷] سفیر امریکا در تهران به کاخ سعدآباد به پیشگاه شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی آریامهر شرفیاب شد. سالیوان به آگاهی شاهنشاه رسانید که دولت امریکا برنامه دارد با خمینی مستقیم به گفتگو بنشیند. شاهنشاه گفتند که ایشان مخالفتی ندارند اگر دولت امریکا میخواهد با خمینی تماس برقرار سازد. پس از گفتگوی سالیوان با شاهنشاه، سالیوان تلفنی گفتگوهای خود را با اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی به آگاهی سایروس ونس وزیر خارجه امریکا[۵۸] که در این زمان در گوادلوپ بود رسانید. سایروس ونس گروهی از سفیران پیشین امریکا به ریاست تئودور ال. الیوت را برگزیده بود تا به پاریس پرواز کنند و با خمینی به معامله بنشینند. تئودور الیوت زبان پارسی را خوب میدانست و قرار شد که او خمینی را متقاعد کند که در فرانسه بماند تا شاپور بختیار زمان بیابد و کشور را آرام سازد و اقتصاد را دوباره به راه اندازد. ولی از آنجا که سران کشورها نتوانستند با یکدیگر توافق کنند که امریکا نخست با خمینی از در معامله درآید و یا فرانسه، سفر این گروه از میان برداشته شد.
سه روز پس از کنفرانس گوادالوپ جیمی کارتر تلفنی به آگاهی پرزیدنت فرانسه ژیسکاردستن رسانید که او موافق است که نخستین گام را فرانسویان در معامله با خمینی بردارند. سایروس ونس نیز به آگاهی سالیوان در تهران رسانید که فرانسویان با خمینی به گفتگو خواهند نشست. بیدرنگ سالیوان از فشار عصبانیت فریاد کشید و گفت که او در تهران با خمینی چیان تماس برقرار کرده است و او آرشیتکت پیوند نوین ایران و ایالات متحده امریکاست و کارتر نمیتواند او را از گفتگو و معامله با خمینی چیان بازدارد و فرانسویان نباید در این کار مداخله کنند. از سوی دیگر جیمی کارتر نیز از خودرایی سالیوان خشمگین شد که بدون آگاهی وی با خمینی چیان به گفتگو نشسته است، بدین روی کارتر بی درنگ به سالیوان دستور داد که به واشنگتن برگردد. سایروس ونس میانجیگری کرد و جیمی کارتر را آرام نمود و سالیوان در پُست خود در تهران ماند.
در روز ۷ دی ماه ۱۳۵۷ فرمان نخست وزیری بختیار داده شد و شاپور بختیار به گردآوری کابینه و نوشتن برنامه نخستوزیریاش پرداخت.[۵۹][۶۰][۶۱][۶۲]
در روز ۲۴ دی ماه ۱۳۵۷ برابر با ۱۴ ژانویه ۱۹۷۹ جیمی کارتر برآن شد که سالیوان در تهران بماند و وارن سیمرمَن[۶۳] مشاور سیاسی سفارت امریکا در فرانسه با ابراهیم یزدی در نوفل لوشاتو تماس بگیرد. ابراهیم یزدی درباره گفتگوهایش با سیمرمن در مصاحبهای در سال ۲۰۰۸ میلادی چنین گفت:
- برداشت من از گفتگو با سیمرمن این بود که امریکاییان از آنچه در ایران میگذرد آگاهی ندارند. به باور من، امریکاییان میپنداشتند که شاه میتواند بر سر قدرت بماند. هر گونه تغییری یا رفرمی میتواند زیر رهبری شاه انجام پذیرد. امریکاییان نگران این بودند که اگر شاه از ایران بیرون برود یک خلاء قدرت پیدا خواهد شد و آنها از خود میپرسیدند که چه کسی این خلاء را میبایستی پُر نماید. سپس امریکاییان تصمیم گرفتند که شاه از ایران باید بیرون رود و شاپور بختیار نخست وزیر شود. ارتش شاهنشاهی باید که در انقلاب شرکت نماید و در درازای انقلاب برای خود نقشی بیابد. برژینسکی[۶۴] مشاور امنیتی کارتر بر این عقیده بود که پس از بیرون رفتن شاه از کشور ایران، از به قدرت رسیدن کمونیستها در ایران تنها زمانی میشود جلوگیری کرد که ارتش و ملایان با یکدیگر همکاری کنند. برژینسکی باور داشت که ملایان ضد کمونیست هستند و ارتش شاهنشاهی نیز ضد کمونیست آموزش دیده است. ملایان میتوانند مردم را برانگیزانند و به خیابانها بیاورند و ارتش میتواند آشوبها را سرکوب کند. همکاری میان ارتش و ملایان میتواند، جلوی به قدرت رسیدن کمونیستها را بگیرد. امریکاییان عقیده داشتند که ارتش شاهنشاهی پس از پیروزی انقلاب، می توانند سهم خود را از قدرت سیاسی بگیرند ولی زمانی میتوانند سهیم باشند که در انقلاب شرکت کنند.
گفتگوی میان وارن سیمرمن و ابراهیم یزدی و خطر به دست گرفتن قدرت از سوی کمونیستها چندان از واقعیت به دور نبود. در ۲۱ دی ماه ۱۳۵۷ سه روز پیش از گفتگو میان وارن سمیرمن و ابراهیم یزدی سفارت شوروی در امریکا اناتولی فیودورویچ دوبرینین[۶۵] سفیر آلمان غربی در واشنگتن بِرند فون اشتادن[۶۶] را برای خوردن ناهار به منزل خود فراخواند. دوبرینین درباره دستاوردهای کنفرانس گوادالوپ از سفیر آلمان پرسشهایی کرد و گفت درباره آنچه که به ایران مربوط میشود، نخست به قرارداد دوستی میان ایران و شوروی که در سال ۱۹۲۱ بسته شده است برگردید. این قرارداد به شوروی اختیار میدهد که اگر زمانی ایران از سوی کشور سومی مورد تجاوز قرارگیرد، ارتش شوروی وارد ایران شود. اگر غرب حمله نظامی به ایران بکند، ارتش شوروی نیز به ایران حمله خواهد کرد. با این آگاهی که به سفیر آلمان غربی در واشنگتن داده شد، سفیر آلمان غربی آن را به دولت خود گزارش کرد و دولت آلمان غربی نیز به دولت آمریکا گزارش داد. یعنی حمله نظامی امریکا به ایران انجام ناپذیر بود. پس از هشدار سفیر شوروی و اینکه از سوی امریکا و غرب حملهای به ایران به هیچ روی انجام نخواهد شد، این موضوع مهم را کمونیستهای ایران که پیرامون خمینی در فرانسه بودند به آگاهی وی رساندند.
شاهنشاه ایران محمدرضا شاه پهلوی آریامهر ارتشبد عباس قره باغی را به ریاست ستاد بزرگ ارتشداران برگزیدند. در روز ۲۳ دی ماه ۱۳۵۷ با موافقت اعلیحضرت شاهنشاه ۹ تن به ریاست سیدجلال تهرانی برای شورای سلطنت برگزیده شدند: ۱. شاپور بختیار نخستوزیر ۲. محمد سجادی رییس مجلس سنا ۳. جواد سعید رئیس مجلس شورای ملی ۴. سید جلال تهرانی سناتور پیشین ۵. محمدعلی وارسته وزیر دارایی پیشین ۶. عبدالله انتظام رییس هیات مدیره و مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران ۷. علیقلی اردلان وزیر دربار شاهنشاهی ۸. علیآبادی دادستان پیشین کل کشور و ۹. ارتشبد عباس قرهباغی رییس ستاد بزرگ ارتشداران. شورای سلطنت نخستین نشست خود را در روز یکشنبه ۲۴ دی ماه ۱۳۵۷ در کاخ نیاوران برگزار کرد.
در پاسخ به نامیدن شورای سلطنت از سوی شاهنشاه آریامهر، در همین روز شنبه ۲۳ دی ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی، خمینیچیان یعنی جبهه ملی، تودهایها، مجاهدین، چریکهای فدایی خلق و دیگر گروهکهای تروریستی و اسلامیستها در ایران یک هیستری سراسری در ایران بوجود آوردند که خمینی در کره ماه به ایرانیان ظاهر خواهدشد. پیش درآمد این کار خبرنامه جبهه ملی بود که در مقالهای در شماره ۶۴ خود به بختیار حمله کرد و با چاپلوسی خمینی را مرجع عالی قدر شیعیان جهان نامید و او را با خورشید درخشان مقایسه کرد. با این کار جبهه ملی و خمینیچیان خواستند که نشان دهند که خمینی موجود خدایی است و بالای شاه قراردارد. پس از پایین رفتن خورشید و پدیدار شدن ماه در آسمان، میلیونها ایرانی تصویر خمینی را در ماه دیدند و مردم ایران چنان شور و هیجانی یافتند که در خیابانها خودروها و تاکسیها از حرکت بازایستادند، مردم از خودروها و تاکسیها پیاده شدند و صورت خمینی را با همه جزییات ریش و عمامه دیدند. تا پاسی از نیمه شب گذشته در سراسر ایران بر بامها و خیابانها مردم ایران این رویداد بی همانند آسمانی یعنی کره ماه با عکس خمینی را دیدند. کسانی که با وجود کوششی که کردند تا عکس خمینی را در ماه ببینند ولی نتوانستند چهره او را ببینند به ساواکی بودن متهم شدند. در این روز نیز رهبران صنایع نفت در اعتصاب بودند و شگفتا که همه آن مهندسین که با پول مردم ایران در بهترین دانشگاههای دنیا درس خوانده بودند، خمینی را در ماه دیدند. بیشتر تحصیلکردهها و روشنفکران نیز خمینی را در ماه دیدند. این پدیده آسمانی تنها در ایران پدیدار شد و تنها از سوی مردم ایران دیده شد. در سراسر گیتی دیگر مردمان و رصدخانهها و ناسا از این پدیده آسمانی بیبهره ماندند.
مجلس شورای ملی در جلسه روز سه شنبه بیست و هفتم دی ماه ۱۳۵۷ پس از طرح برنامه دولت و استماع بیانات آقای نخست وزیر و موافقت بااجرای متن برنامه به اکثریت ۱۴۸ رأی از ۲۰۵ نفر عده حاضر، به دولت آقای شاپور بختیار ابراز رأی اعتماد نمود.[۶۷]
در روز ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ اعلیحضرت همایون شاهنشاه محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشداران به همراه علیاحضرت شهبانو فرح پهلوی از فرودگاه مهرآباد تهران را ترک کردند.
در این زمان که شاهنشاه ایران را ترک کردند وضعیت سیاسی بدین قرار بود:
- جیمی کارتر پنداشت که شاهنشاه و شهبانو به امریکا پرواز خواهند کرد.
- اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی بر پایه قانون اساسی مشروطه شورای سلطنت را تشکیل دادند که در زمانی که ایشان در ایران نیستند وظایف شاهنشاه را بر عهده گیرند.
- شاهنشاه درخواست اوپوزیسیون را پذیرفتند و فرمان نخست وزیری شاپور بختیار را دادند و کابینه و برنامه شاپور بختیار از مجلس شورای ملی رای اعتماد گرفت.
- ژنرالهای نیروی زمینی، نیروی هوایی و نیروی دریایی به فرماندهی ارتشبد عباس قره باغی هر روز با ژنرال هویزر دیدار داشتند تا برنامه پشتیبانی از شاپور بختیار را بریزند و اگر آشوب در کشور بیشتر شد، آرامش و امنیت را برقرار سازند.
- ویلیام سالیوان و همکارانش در ایران با آیت الله سید محمد بهشتی سخنران آیت الله خمینی در تماس تنگا تنگ بودند.
وضعیت ایران پس از کنفرانس گوادالوپ
کابینه بختیار کار خود را آغاز کرد و بختیار سخنرانی رسایی در تلویزیون ملی ایران انجام داد و مردم ایران را به آرامش فراخواند. سه روز پس از پرواز اعلیحضرت محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه ایران در روز ۲۹ دی ماه نخستین تظاهرات بزرگ در تهران از سوی آشوب گران و همدستان خمینی در تهران برگزار شد. تظاهرات با شعار اینکه "ارتش برادر ماست" به راه افتاد. تظاهرکنندگان به سربازان گل میدادند و در لوله تفنگ هایشان شاخه گلی فرو میبردند. با این تظاهرات، خمینی آن بخش از سناریویی که در کنفرانس گوادالوپ میان کارتر، اشمیت، ژیسکاردستن و کالاهان ریخته شده بود به اجرا درآورد. در گوادالوپ گفته شد که دو قدرت در ایران وجود دارند، روحانیون و ارتش. جیمی کارتر میخواست که این دو گروه با یکدیگر همکاری کنند. با شعار "ارتش برادر ماست" تظاهرکنندگان دست دوستی به سربازان دادند و سربازان شاخههای گل را گرفتند و همه یکدیگر را در آغوش کشیدند و برادر شدند. پس از این تظاهرات، دگرگونی سیاسی همان راهی را پیش گرفت که در کنفرانس گوادالوپ برنامه اش ریخته شد بجز دو نکته در سناریو راه دیگری پیش گرفت.
نخستین کجروی در تظاهرات پیش آمد و آن شعارهایی مانند "خدا قرآن خمینی" بود که تظاهرکنندگان این شعار را جایگزین "خدا شاه میهن" کردند. دومین نکته که از سناریوی گوادالوپ منحرف شد این بود که سیمرمن و سالیوان نتوانستند بازگشت خمینی به ایران را فراافکنند، آنان کوشش داشتند که خمینی پس از چند ماهی به ایران وارد شود تا شاپور بختیار زمان داشته باشد پوزیسیون نخست وزیری اش را پایدار کند. ولی برای خمینی آشکار بود که باید هرچه زودتر وارد ایران شود و از این تهیگی (خلاء) سوءاستفاده کند. در این زمان بهشتی و همدستانش با ارتش و شهربانی گفتگو کردند که آنها امنیت ورود خمینی را خود به گردن میگیرند. ارتش و شهربانی پذیرفتند و در روز ۱۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ خمینی و همدستانش با هواپیمای اریر فرانس در فرودگاه مهرآباد تهران فرود آمدند. خمینی خواست که پس از ورودش به بهشت زهرا برود ولی به سبب انبوه پیشبازکنندگان، ممکن نبود. بدین روی به دستور ارتشبد قره باغی ارتش شاهنشاهی ایران هلیکوپترهایی به فرودگاه مهرآباد فرستاده شد و خمینی و همدستانش را با هلیکوپتر ارتش شاهنشاهی ایران به بهشت زهرا بردند.
سخنرانی روح الله خمینی در بهشت زهرا ۱۲ بهمن ماه
در گورستان بهشت زهرا سِن تاتری برپا شده بود، دوربینهای تلویزیون ملی ایران برای پخش مستقیم برنامه کارگذاشته بودند و تماشاچیان دست چین شده در گورستان ایستاده، چشم به راه رسیدن خمینی. خمینی سخنرانیاش را آغاز کرد که در آن مو به مو برنامه سیاسی ایران را برای مردم ایران گفت:[۶۸] این سخنرانی خمینی اعلامیه حکومت بود که حکومت نوین از دیدگاه خمینی چگونه خواهد بود. خمینی روشن کرد که قانون اساسی مشروطه باید از میان برداشته شود و قانون اساسی نوین و حکومتی نوین بر پایه قوانین اسلامی باید برقرار گردد. خمینی برای همگان روشن ساخت که برنامه وی برقراری حکومت اسلامی است، همه مردم ایران این سخنرانی را شنیدند و هیچ کس به ویژه آنان که در شورش ۱۵خرداد ۱۳۴۲ [۶۹] با وی بودند خاموش ماندند.
خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید
- من نمیتوانم تشکر از این ملت بکنم که همه چیز خودش را در راه خدا داد، خدای تبارک و تعالی باید به آنها اجر عنایت فرماید
- به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین میکند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است.
شاهنشاهی، مجلس و دولت غیرقانونی هستند
- چه حقی داشتند ملت در آن زمان، سرنوشت ما را در این زمان معین کنند؟ بنابراین سلطنت محمدرضا اولا که چون سلطنت پدرش خلاف قانون بود و با زور و با سرنیزه تاسیس شده بود مجلس، غیر قانونی است، پس سلطنت محمدرضا هم غیر قانونی است
- چه حقی آنها داشتند که برای ما سرنوشت معین کنند هر کسی سرنوشتش با خودش است، مگر پدرهای ما ولی ما هستند؟ مگر آن اشخاصی که در صد سال پیش از این، هشتاد سال پیش از این بودند، میتوانند سرنوشت یک ملتی را که بعدها وجود پیدا کنند، آنها تعیین بکنند؟ این هم یک دلیل که سلطنت محمدرضا، سلطنت قانونی نیست
- این افرادی را که به عنوان مجلس و به عنوان وکیل مجلس سنا یا مجلس شورا در مجلس هستند؟ یا این هم با زور تعیین شده بدون اطلاع مردم. مجلسی که بدون اطلاع مردم است و بدون رضایت مردم است، این مجلس، مجلس غیرقانونی است
اقتصاد و کشاورزی و فرهنگ ما را خراب کرد
- محمد رضا پهلوی، این خائن خبیث … رفت، فرار کرد و همه چیز ما را به باد داد. مملکت ما را خراب کرد، قبرستانهای ما را آباد کرد. مملکت ما را از ناحیه اقتصاد خراب کرد. تمام اقتصاد ما الان خراب است و از هم ریخته است؛ که اگر بخواهیم ما این اقتصاد را به حال اول برگردانیم، سالهای طولانی با همت همه مردم،
- به اسم این که ما میخواهیم زراعت را، دهقانها، را دهقان کنیم تا حالا رعیت بودهاند و حالا ما میخواهیم دهقانشان کنیم اصلاحات ارضی درست کردند اصلاحات ارضیاشان بعد از این مدت طولانی به اینجا منتهی شد که به کلی دهقانی از بین رفت، به کلی زراعت ما از بین رفت
- فرهنگ ما را این عقب نگه داشته به طوری که الان جوانهای ما تحصیلاتشان در اینجا، تحصیلات تام و تمام نیست و باید بعد از اینکه یک مدتی در اینجا یک نیمه تحصیلی کردند آن هم با این مصیبتها، آن هم با این چیزها، باید بروند در خارج تحصیل بکنند. ما پنجاه سال است، بیشتر از پنجاه سال است دانشگاه داریم و قریب سی و چند سال است که این دانشگاه را داریم لکن چون خیانت شدهاست به ما، از این جهت رشد نکرده، رشد انسانی ندارد، تمام انسانها و نیروی انسانی ما را از بین بردهاست این آدم.
- مراکز فحشا درست کرده، تلویزیونش مرکز فحشاست، رادیویش بسیاریش فحشاست، مراکزی که اجازه دادند برای اینکه باز باشد، مراکز فحشاست، اینها دست به دست هم دادند. در تهران مرکز مشروب فروشی بیشتر از کتابفروشی است، مراکز فساد دیگر الی ماشاءاللهاست. برای چه، سینمای ما مرکز فحشاست
- مظاهر تجدد وقتی که از اروپا پایش را در شرق گذاشت خصوصا در ایران، مرکز چیزی که باید از آن استفاده تمدن بکنند ما را به توحش کشاندهاست. سینما یکی از مظاهر تمدن است که باید در خدمت این مردم، در خدمت تربیت این مردم باشد و شما میدانید که جوانهای ما را اینها به تباهی کشیدهاند
آنچه را که من انجام خواهم داد
- معنویات ما را بردند اینها. دلخوش به این مقدار نباشید که فقط مسکن میسازیم، آب و برق را مجانی میکنیم، اتوبوس را مجانی میکنیم. دلخوش به این مقدار نباشید. معنویات شما را، روحیات شما را عظمت میدیم. شما را به مقام انسانیت میرسانیم. اینها شما را منحط کردند. اینقدر دنیا را پیش شما جلوه دادند که خیال کردید همه چیز این است. ما هم دنیا را میآباد میکنیم و هم آخرت را
- برای اینکه آزادی میخواهیم ما. ما پنجاه سال است که در اختناق بسر بردیم، نه مطبوعات داشتیم، نه رادیوی صحیح داشتیم، نه تلویزیون صحیح داشتیم، نه خطیب توانست حرف بزند، نه اهل منبر میتوانستند حرف بزنند، نه امام جماعت میتوانست آزاد کار خودش را ادامه بدهد
- من دولت تعیین میکنم، من تو دهن این دولت میزنم، من دولت تعیین میکنم، من به پشتیبانی این ملت دولت تعیین میکنم
- یک مملکت دو تا دولت ندارد لکن دولت غیرقانونی باید برود، تو غیرقانونی هستی، دولتی که ما میگوییم، دولتی است که متکی به آرای ملت است، متکی به حکم خداست
- اینها میخواهند برش گردانند، بیدار باشید. ای مردم! بیدار باشید، نقشه دارند میکشند، ستاد درست کرده مردیکه در آن جایی که هستش، روابط دارند درست میکنند، میخواهند دوباره ما را برگردانند به آن عهدی که همه چیزمان اختناق در اختناق باشد و همه هستی ما به کام آمریکا برود
من و اقتصاد و دادگستری
- ما پس از این راجع به بانکها هم طرحهایی داریم که از وضع رخوت بار برگردد. از این وضع استعماری برگردد. ما باید تمام این کاخهای وزارت خانه را، وزارت خانهها را، که میلیونها، میلیاردها مال ملت درش خرج شدهاست. اینها باید تبدیل بشد به یک چیز معتقد اسلامی، اینها فرم خارجی است، فرم اجنبی است. فرم طاغوت است. در دادگستری کاخ درست شدهاست. لکن دادگستری نیست. دادخواهی نیست. فقط کاخ است. بانکها به تدریج باید بشد و ربا به کلی قطع بشد. من باید به مصادر امور بگم که اخلال کنند. که اینقدر ضعف نفس بخرج ندید. دنبال این نباشید که فرم غربی پیدا کنید. بیچارگی ما این است که دنبال این هستیم که فرم غربی پیدا کنیم. دادگستری ما دادگستری غربی باشد. قوانین ما قوانین غربی باشد. اینقدر ضعیف النفس نباشید. اینهایی که فرم غربی را به فرم الهی ترجیخ میدهند. اینها از اسلام اطلاع ندارند. اونهایی که میگن نمیشد اسلام را در این زمان پیاده کرد، برای اینکه اسلام را نشناختهاند، نمیفهمند چی میگن. ما مبارزه با فساد را با دایره امربه معروف و نهی از منکر که یک وزارت خانه مستقل، بدون پیوستگی به دولت. با یک همچنین وزارت خانهای که تاسیس خواهدشد انشاءالله، مبارزه با فساد میکنیم. فحشا را قطع میکنیم. مطبوعات را اصلاح میکنیم. رادیو را اصلاح میکنیم. تلویزیون را اصلاح میکنیم. سینماها را اصلاح میکنیم. تمام اینها به فرم اسلام باید باشد. تبلیغات، تبلیغات اسلامی. وزارت خانهها، وزارت خانههای اسلامی. احکام، احکام اسلام. حدود اسلام را جاری میکنیم. خوف از اینکه غرب نمیپسندد نمیکنیم. غرب ما را خوار کرد. غرب روحیات ما را از بین برد. ما را غرب زده کردند. ما غرب زدگی را میزداییم. تمام آثار غرب را، تمام آثار فاسده. تمام اخلاق فاسده غربی را، تمام نظرات باطله غربی را خواهیم زدایید. ما یک مملکت محمدی ایجاد میکنیم.
شیرخورشید منحوس قطع بِشَد
- در ایران نباید بیرق شاهنشاهی باشد. آرمهای ایران نباید آرمهای شاهنشاهی باشد. باید آرمهای اسلامی باشد. از همه وزارت خانهها، از همه ادارات، باید این شیر خورشید منحوس قطع بشد. علم اسلام باید باشد. آثار طاغوت باید برد. اینها آثار طاغوت است. این تاج، آثار طاغوت است. آثار اسلام باید باشد. نه آثاری که تمدن است. آقا بیدار باشید. ملت بیدار باش. ملت بیدار باش. آقا بیدار باشید. کم کم شما را دوباره نکشانند آنجا. از الان، از الان باید این مسائل حل بِشَد.
ارتش باید مستقل شود
- و من باید یک نصیحت به ارتش بکنم و یک تشکر از یکی از ارکان ارتش، یک قشرهایی از ارتش. اما آن نصیحتی که میکنم این است که ما میخواهیم که شما مستقل باشید، ماها داریم زحمت میکشیم، ماها خون دادیم، ماها جوان دادیم، ماها حیثیت و آبرو دادیم، مشایخ ما حبس رفتند، زجر کشیدند، میخواهیم که ارتش ما مستقل باشد. آقای ارتشبد شما نمیخواهید مستقل باشید؟ آقای سرلشکر شما نمیخواهید مستقل باشید؟ شما میخواهید نوکر باشید من به شما نصحیت میکنم که بیایید در آغوش ملت، همان که ملت میگوید بگویید، ما باید مستقل باشیم، ملت میگوید ارتش باید مستقل باشد، ارتش نباید زیر فرمان مستشارهای آمریکا و اجنبی باشد، شما هم بیایید، ما برای خاطر شما این حرف را میزنیم، شما هم بیایید برای خاطر خودتان این حرف را بزنید، بگویید "ما میخواهیم مستقل باشیم، ما نمیخواهیم این مستشارها باشند" ما که این حرف را میزنیم که ارتش باید مستقل باشد، جزای ما این است که بریزید توی خیابان خون جوانهای ما را بریزید که چرا میگویید من باید مستقل باشم ما میخواهیم تو آقا باشی
- و اما تشکر میکنم از این قشرهایی که متصل شدند به ملت، اینها آبروی خودشان را، آبروی کشورشان را، آبروی ملت شان را اینها حفظ کردند. این درجهدارها، همافرها، افسرهای نیروی هوایی، اینها همه مورد تشکر و تمجید ما هستند و همین طور آنهایی که در اصفهان و در همدان ...
- والا این همافرها و این درجه دارها و این افسرها که آمدند و متصل شدند، ما با کمال عزت و سعادت آنها را حفظ میکنیم
یک روز پس از سخنرانی خمینی در روز ۱۳ بهمن ماه، میان نمایندگان وزارت پدافند ملی ایران و اریک فون ماربُد[۷۰] از وزارت دفاع امریکا موافقت نامهای دایر بر سازماندهی نوین ارتش شاهنشاهی و پایان به همکاریهای نظامی میان دو کشور به دستینه شد. بر پایه این موافقتنامه، کارشناسان و مشاورین نظامی امریکایی آغاز به بیرون رفتن از ایران نمودند و بازگرداندن اسلحههای بسیار مدرن نظامی امریکا از ایران به امریکا. در واقع سفر ماربد به ایران برای گرفتن سفارشهای نظامی نوین بود ولی پس از بازگشتن خمینی به ایران و رویدادهایی که در آن هفته پیش آمده بود، پایان دادن به همکاری نظامی دستینه شد. ۱۴ بهمن ماه اریک فون ماربد و ژنرال هویزر ایران را ترک کردند. از این روز ارتش شاهنشاهی به حال خود گذاشته شد.
در روز ۱۶ بهمن ماه ۱۳۵۷ خمینی مهدی بازرگان را نخست وزیر نامید.[۷۱] با اعلام نخست وزیری بازرگان تروریستهای وارد شده به ایران و دانشجویان آغاز به ویران ساختن تندیسهای رضا شاه بزرگ و محمدرضا شاه پهلوی نمودند، فرتورهای اعلیحضرتین را از وزارتخانهها پایین آوردند و در خیابانها سنگریندی کردند و مردم ایران را کشتند و به سربازان و ارتشیان یورش بردند.
- Chaos1357Demonstration16Dai.jpg
شاه رفت؟ خاک بر سر تو شد!
در روز ۲۰ بهمن ماه ۱۳۵۷ نیروی هوایی به گارد شاهنشاهی یورش برد و شماری از افسران گارد شاهنشاهی را کشتند.[۷۲]
۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ در تهران حکومت نظامی شد و شاپور بختیار ژنرالهای ارتش را به دفتر خود در کاخ نخست وزیری فراخواند. پنج ژنرال به دیدار نخست وزیر بختیار رفتند و دیدند که وی فرتور شاهنشاه را از دفتر خود بیرون انداخته و زیر فرتور محمد مصدق قاجاری مغول نشسته است. شاپور بختیار تنها دو صندلی در دفتر خود گذاشته بود با آنکه میدانست پنج ژنرال ارتش شاهنشاهی برای گفتگو درباره همکاری و نجات کشور به دیدار او خواهند آمد. بختیار پشت میز خود نشست و بسیار سرد و بی ادبانه با ژنرالها برخورد کرد و ژنرالها ایستاده با وی چند دقیقه گفتگو کردند و ناچار رفتند.
در این روز مجاهدین و چریکهای فدایی خلق و تودهایها که همه مسلح بودند به همراه فلسطینیها تهران را در دود و آتش فروبردند. نزدیک به نیمروز سرسپردگان به استعمار، ژنرال تقی لطیفی رییس ژاندارمری را از دفترش در میدان ۲۴ اسفند بیرون کشیدند و تا دانشگاه تهران روی زمین کشیدند و تکه و پارهاش کردند.
در روز ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ ارتشبد فردوست با همدستی ارتشبد قره باغی رییس ستاد ارتش شاهنشاهی ورقه "بی طرفی ارتش " را دستینه نهاد و به آگاهی همگان رساندند. "بی طرفی ارتش " نشانی برای آشوبگران مسلح پشتیبان خمینی شد. یک گروه روانه کاخ نخست وزیری شدند و شاپور بختیار با هیلکوپتر فرار کرد و گروهی دیگر به کاخهای سلطنتی یورش بردند. در تبریز افراد مسلح به سفارت امریکا در تبریز یورش بردند. در سراسر کشور ناامنی چیره شد و با "بی طرفی ارتش" سامانه مشروطه شاهنشاهی ایران به دست آشوبگران پشتیبان خمینی افتاد. با نامیدن مهدی بازرگان نخست وزیر، خمینی نقش شاهنشاه ایران در قانون اساسی مشروطه را بازی کرد.
هفتاد و دو سال پس از آنکه محمد علی شاه قاجار پذیرفت که دولت ایران قدرت خود را از ملت ایران میگیرد و به مجلس شورای ملی نوشت که "دولت ایران مشروطه تامه است" دولت ایران دوباره قدرت خود را از الله گرفت و ملت ایران دوباره به سالهای ننگین سلطنت استبدادی قاجار بازگشتند. تنها تفاوت میان ۲۲ بهمن ماه ۱۲۸۵ با ۲۲ بهمن ماه ۱۳۵۷ در این بود که یک سلطنت استبدادی بر سر کار آمد بلکه رهبر استبدای حکومت ایران را در دست گرفت. ولایت فقیه و مشروعه و مجلس شورای اسلامی و قوانین شرع جایگزین سامانه شاهنشاهی پارلمانی، مجلس شورای ملی و قوانین سکولار ایران شدند، همانگونه که خمینی برنامهاش را در بهشت زهرا به آگاهی مردم ایران رساند. [۷۳]
پانویس
- ↑ James Callaghan, British Prime Minister
- ↑ انقلاب مشروطه
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای جمشید آموزگار نخستوزیر
- ↑ جبهه ملی
- ↑ ایران و استعمار سرخ و سیاه
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۳۰ بهمن ماه ۱۳۵۶
- ↑ روزنامه کیهان دوشنبه ۱ اسفند ماه ۱۳۵۶
- ↑ روزنامه کیهان سه شنبه ۲ اسفند ماه ۱۳۵۶
- ↑ روزنامه کیهان چهارشنبه ۳ اسفند ماه ۱۳۵۶
- ↑ روزنامه کیهان پنجشنبه ۴ اسفند ماه ۱۳۵۶
- ↑ Erich Honecker, Staatsratsvorsitzender Deutsche Demokratische Republik
- ↑ روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۱ اسفند ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی اشغال سفارت ایران از سوی کنفدراسیون دانشجویان در آلمان شرقی
- ↑ روزنامه کیهان شنبه ۵ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شهر صنعتی البرز در نزدیکی قزوین در آتش سوخت
- ↑ بانک ملی ایران
- ↑ اعلیحضرت همایون رضا شاه پهلوی
- ↑ روزنامه کیهان دوشنبه ۷ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی پول ایران ارز بین المللی شد
- ↑ روزنامه کیهان چهارشنبه ۹ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی تروریستها سینماها و بانکها را در تهران، قزوین، بابل و کاشان آتش زدند
- ↑ روزنامه کیهان چهارشنبه ۱۶ فروردین ماه ۱۳۵۷
- ↑ روزنامه کیهان شنبه ۲ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی دیدار رییس جمهور آلمان غربی از تهران و بلوا در اصفهان
- ↑ روزنامه کیهان شنبه ۹ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی کودتای چپی در افغانستان
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۱۰ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی داود رییس جمهور و برادرش و وزرا و فرماندهان نظامی افغانستان اعدام شدند
- ↑ روزنامه کیهان سه شنبه ۱۲ اردیبهشت ماه ۱۳۵۷ دو حزب مارکسیست خلق و پرچم در افغانستان دو ماه پیش علیه داود همدست شدند
- ↑ روزنامه کیهان دوشنبه ۱۱ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی رهبر کمونیستهای افغانستان رییس جمهور شد
- ↑ روزنامه کیهان چهارشنبه ۲۰ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی موج آشوب در ۲۳ شهر ایران
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۲۴ اردیبهشت ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر: ما می دانیم مخالفان مملکت چه فعالیتهای میکنند قوای مسلح زیر بار تقسیم مملکت میرود
- ↑ Nicolae Ceausescu, President of Romania
- ↑ Todor Zhivkov Chairman of the State Council Bulgaria
- ↑ Pal Losonczi Chairman of Presidential Council Hungary
- ↑ روزنامه کیهان پنجشنبه ۱۱ خرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی سخنان شاهنشاه درباره شبنامهها، چریکها و توده ایها
- ↑ Morarji Desai, Prime Minister of India
- ↑ ضد انقلاب
- ↑ شهبانو فرح پهلوی
- ↑ رضا شاه بزرگ
- ↑ Marion Brigitte Folkerts, BaderMinhof Terorist, Rote Armee Fraktion
- ↑ انقلاب مشروطه
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۱۵ امرداد ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی بیانات شاهنشاه آریامهر در مصاحبه رادیو تلویزیونی در سالروز مشروطیت
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۲۶ امرداد ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر مجتمع صنایع چوب و کاغذ ایران را میگشایند
- ↑ روز رستاخیز ملی ۲۸ امرداد ۱۳۳۲
- ↑ آتش زدن سینما رکس آبادان ۲۸ امرداد ۱۳۵۷
- ↑ سخنان جعفر شریف امامی نخست وزیر درباره سیاست آشتی ملی ۵ شهریور ماه ۱۳۵۷
- ↑ سخنان جعفر شریف امامی نخست وزیر درباره سیاست دولت و آشتی ملی مجلس شورای ملی ۲۵ شهریور ماه ۱۳۵۷
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای جعفر شریفامامی نخستوزیر
- ↑ پیام شاهنشاه آریامهر در چهاردهمین سالروز پیکار جهانی با بیسوادی شنبه ۱۸ شهریور ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی
- ↑ بانک ملی ایران
- ↑ رضا شاه بزرگ
- ↑ سخنان شاهنشاه آریامهر در جشن فارغالتحصیلی دانشکده مدیریت امنیت ملی و دانشکده ستاد مشترک دانشگاه پدافند ملی ۲۳ شهریور ماه ۱۳۵۷
- ↑ قانون الغای قرارداد نفت با کنسرسیوم مصوب سال ۱۳۳۳ و اجازه اجرای قرارداد فروش و خرید نفت بین دولت شاهنشاهی ایران و شرکتهای خارجی
- ↑ Los Angeles Herald-Examiner
- ↑ بیانات اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر هنگام گشایش دوره اجلاسیه ۱۳۵۷ - ۱۳۵۸ مجلس سنا و شورای ملی جمعه چهاردهم مهر ماه ۱۳۵۷ شمسی
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب تیمسارارتشبد غلامرضا ازهاری نخستوزیر
- ↑ Stragetic Arms Limitation Talks (SALT)
- ↑ Michael Ploetz, Tim Szatkowski (Hrsg.): Akten zur Auswärtigen Politik der Bundesrepublik Deutschland 1979. Band I: Januar bis 30. Juni 1979. R. Oldenbourg Verlag, München 2010, ISBN 978-3-486-59191-0
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب تیمسارارتشبد غلامرضا ازهاری نخستوزیر
- ↑ General Robert E. Huyser
- ↑ Michel Poniatowski, Speicial Envoy French President
- ↑ William H. Sullivan, American Ambassador in Iran
- ↑ Cyrus Vance, Foreign Minister United States of America
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۱ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۴
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۵
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۴ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۶
- ↑ مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۷ دی ۱۳۵۷ نشست ۲۰۷
- ↑ Warren Zimmermmann, Political Adviser US Embassy France
- ↑ Zbigniew Brzezinski Security Adviser to Jimmy Carter
- ↑ Anatoly Fjodorowitsch Dobrynin, Soviet Ambassador to United States of America
- ↑ Berndt von Staden, Deutscher Botschafter in den USA
- ↑ تصمیم قانونی دایر بهابراز رایاعتماد به دولت جناب آقای شاپور بختیار نخستوزیر
- ↑ سخنرانی امام خمینی در بهشت زهرا
- ↑ شورش ۱۵خرداد ۱۳۴۲
- ↑ Eric von Marbod, US Ministry of Defence
- ↑ روزنامه کیهان چهارشنبه ۱۷ بهمن ماه ۱۳۵۷ خمینی بازرگان را نخستوزیر خواند
- ↑ روزنامه کیهان یکشنبه ۲۱ بهمن ماه ۱۳۵۷ یورش نیروی هوایی به گارد شاهنشاهی
- ↑ ۲۲ بهمن