مجلس شورای کبرای دولتی
اصل دوم متمم قانون اساسی | انقلاب مشروطه | ۲۲ بهمن |
مجلس شورای کبرای دولتی مجلسی بود که محمدعلی شاه با دستیاری شیخ فضلالله برپا کرد و کوشش کرد که آن را جانشین مجلس شورای ملی بکند. مجلس شورای کبرای دولتی با پنجاه تن عضو که برگزیدگان محمدعلی شاه بودند در روز یکشنبه ۸ آذر ماه ۱۲۸۷ از سوی مشیرالسلطنه نخستوزیر گشایش یافت.
پس از این که محمدعلی شاه مجلس شورای ملی را به توپ بست، برای بستن زبان دولتهای اروپایی چنین وانمود کرد که مشروطه را برنیانداخته و تنها مجلس شورای ملی را برهم زده است و پس از سه ماه مجلس دوباره باز خواهد شد. در پایان سه ماه، محمدعلی شاه در دوم مهر ماه ۱۲۸۷ فرمانی به نام نخستوزیر بیرون داد بازگشایی مجلس را به ۲۳ آبان و دو ماه دیگر گشایش مجلس را پسافکند. [۱] در این فرمان، محمدعلی شاه فهماند که قانونها به خال خود باز نخواهند ماند و مشروطه بر پایه "شرع انور" خواهد بود. همچنین در این فرمان آگاهی داد تا زمانی که "تبریز منظم و اشرار آنجا قلع و قمع نشود در انتخابات بهره نخواهد داشت."
کار شگفتآوری که انجمن انجام داد فرستادن تلگراف درازی به محمدعلی شاه بود که در آن خواستار باز شدن مجلس شورای ملی شدند[۲]
پس از پایان دوماه، در ۱۶ آبان محمدعلی شاه در باغشاه نشستی برپا کرد و گروهی از سرجنبانان "بلی گوی" تهران را به بهانه اینکه ۲۳ آبان نزدیک است و باید نمایندگانی برای مجلس برگزیده شوند، فراخواند. محمد مصدقالسلطنه از خویشان نیز در کنار محمدعلی شاه بود. چون پیشتر با یکدیگر قرارها را گذاشته بودند، در این نشست شیخ فضلالله نوری و همدستانش عربده کشیدند که مشروطه با "شریعت" سازگار نیست و تلگرافهای بسیاری را که به دستور شیخ فضلالله، ملایان کرمان، همدان، شیراز و دیگر شهرها فرستاده بودند، بیرون ریختند و با شگفتی همه کسانی که بودند، تلگرافی نیز به نام مردم تبریز در انزجار از مشروطه خواندند.
دستآورد این نشست این بود که روی چلوار بزرگ و درازی، "عریضه" به محمدعلی شاه نوشتند و درخواست کردند که از مشروطه چشمپوشی کند و مشروطه را دیگر به ایران بازنگرداند. همه آنهایی که در این نشست بودند چلوار را مُهر کردند و بدینسان به پایان رسید.
روز ۲۸ آبان دوباره نشستی برقرارکردند و مردم را گِردآوردند. این بار خود محمدعلی شاه آمد و در این نشست گفتگوها پیرامون نخواستن مشروطه دور میزد و باز درخواستی یا "عریضه" به مُهر مردم رساندند و چنین قرار شد که دربالای آن پاسخ نویسند و آن را به چاپ رسانند و در تهران پخش کنند. نوشته محمدعلی شاه چنین است:
- بسمالله تبارک و تعالی
- جنابان مستطابان حججاسلام سلمهمالله تعالی عزم ما همه وقت به تقویت اسلام و حمایت شریعت حضرت نبوی صلعم بوده و هست حال که مشکوف داشتید تأسیس مجلس با قواعد اسلامی منافیست و حکم بحرمت دادید و علمای ممالک هم به همین نحو کتباً و تلگرافاً حکم بر حرمت نمودهاند در این صورت ما هم از این خیال بالمره منصرف و دیگر عنوان همچو مجلس نخواهد شد. لیکن به توجهات حضرت امامزمان عجلالله فرجه در نشر عدالت و بسط معدلت دستورالعمل لازم داده و میدهم آن جنابان تمام طبقات را از این عزم خسروانه ما در نشر معدلت و رعایت حقوق رعیت و اصلاح مفاسد به قانون دین مبین اسلام حضرت خاتمالنبین صلعم اطلاع بدهید.
- محمدعلیشاهقاجار.
محمدعلی شاه بهانه خوبی بدست آورد و با اندیشه و دریافت کوتاه خود، برآن شد که مجلسی به نام "مجلس شورای کبرای دولتی" از درباریان، اعیان و بازرگانان پدیدآورد که در دربار به رایزنی (مشورت) درباره کارهای دولتی و اداره کشور بنشینند و مجلس شورای کبرای دولتی جایگزین مجلس شورای ملی شود. از این رو نام پنجاه تن که بیشتر آنان در همان نشست بودند را فهرست کردند و به هر یک نامهای فرستادند که روز یکشنبه ۸ آذر ماه ۱۲۸۷ روز گشایش مجلس شورای کبرای دولتی به دربار روند. همچنین قرار شد که هفتهای دو روز در مجلس بنشینند و گفتگو کنند.
نمایندگان مجلس شورای کبرای دولتی را محمدعلی شاه، خود برگزید و ملت در انتخاب آنان کوچکترین بهرهای نداشتند. مجلس شورای کبرای دولتی به دینسان کار میکرد که همه مطلبها از سوی دولت پیشنهاد شده باشد و پس از تصویب از سوی مجلس شورای کبرای دولتی به عرض شاه برسد و اگر شاه با آن موافق بود، مصوبهها را امضا خواهد کرد وگرنه کان لم یکن خواهد بود. با این روش مجلس شورای کبرای دولتی تنها ابزاری در دست محمدعلی شاه بود و ملت ایران ممکن نبود که زیر بار چنین مجلسی برود.[۳]
مجلس شورای کبرای دولتی در ساختمان خورشید محل کنونی وزارت دارایی به ریاست میرزا عبدالوهاب خان نظامالملک برپاشد. این مجلس به وسیله مشیرالسلطنه نخستوزیر گشوده شد و چون برنامه دولت نداشت، هر کسی به میل خود سخنانی میگفت. یکی از کسانی که برگزیده شده بود، صدرالسلطنه بود. نوشتهای از وی در دست است که وی غزل سعدی[۴] را از بر کرده که در نشست روز سهشنبه بخواند. بیشتر گفتگوهای مجلس شورای کبرا به خواندن چامهها و به یکدیگر نیش و کنایه زندن سپری میشد.
در این میان دولتهای روس و انگلیس برای اینکه قرارداد ۱۹۰۷ که در سنپترزبورگ آن را بسته بودند، به مرحله اجرا دربیاید، برآن شدند که محمدعلی شاه را در فشار بگزارند و به همداستانی با مردم ایران برخاستند و کاسه داغتر از آش شدند و با مجلس شورای کبرای دولتی مخالفت کردند. پیش از گشایش رسمی مجلس شورای کبرای دولتی نمایندگانی از سوی دو دولت روس و انگلیس با محمدعلی شاه دیدار کردند و در گزارش این دیدار چنین نوشتند:[۵]
- ... مسیو بارانوسکی دوباره به شاه اصرار کرد که به پیمان خود وفا کند و هماینکه شاه از مجلسی که فردا قراراست تشکیل بشود گفتگو کرد، مسیو بارانوسکی ابراز کرد : هیاتی که از سوی خود شاه انتخاب شدهاند آن نیست که وعده شده است و اعضای مجلس را مردم بایستی انتخاب بنمایند. شاه تکرار نمود که: اکثریت مردم مخالف مجلساند.
- مسیو بارانسکی فقط جواب داد: که خیر مسله این گونه نیست و دیگر شاه جوابی نداد.
سر جرج بارکلی که گزارش چرچیل مترجم را برای وزارت امور خارجه انگلیس فرستاده نوشت:
- بخش عمده آن مجمع متشکل از اشخاصی است که دارای نظریات ارتجاعی هستند و اگر شاه متقاعد به داخل نمودن اشخاص آزادیخواه در آن مجمع نشود، انتظار داشتن مساعدت از سوی آنها برای دوباره زنده کردن مشروطیت بیفایده است.
روز ۲۲ آذر ۱۲۸۷ سفیر مختار انگلیس و روسیه نامه مشترکی برای اعتراض به تشکیل مجلس شورای کبرای دولتی به محمدعلی شاه فرستادند:
- ...نمایندگان دو دولت با کمال افتخار به آگاهی اعلیحضرت می رسانند که تشکیل مجلس اعیان را به هیجوجه نمیتوان به منزله تکمیل مواعید آن اعلیحضرت محسوب داشت چون که اعضای آن را مردم انتخاب ننمودهاند. بنابراین از آن اعلیحضرت خواستار است که به آنها اطلاع بدهند چه وفت قصد دارند امر به تشکیل مجلس موعود بنمایند...
سرجورج بارکلی در نامهای که به پیوست نامه سفیر برای وزیر امور خارجه انگلیس فرستاد، نوشت:
- ...نیازی نیست که خاطر محترم را برای فرستادن فهرست نامهای آنها [همبندان مجلس شورای کبرای دولتی] درد بیاورم. همین اندازه بس است که به آگاهی برسانم که بخش بیشتر آن از مردمان نادان واپسگرا است.
منبع
- ↑ فرمان محمدعلی شاه درباره پسافکندن بازگشایی مجلس شورای ملی ۲ مهر ۱۲۸۷
- ↑ تلگراف انجمن ایالتی تبریز به محمدعلی شاه درباره بازگشایی مجلس شورای ملی مهر ۱۲۸۷
- ↑ دکتر مهدی ملکزاده، تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، جلد ۵، ص. ۱۰۳۳
- ↑ غزل سعدی - گناه کردن پنهان به از عبادت فاش
- ↑ کتاب آبی - گزارشهای محرمانه وزارت امور خارجه انگلیس درباره انقلاب مشروطیت ایران - جلد ۲ - به کوشش احمد بشیری