دیوان شمس/مرا هر لحظه منزل آسمانی
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | دیوان شمس (غزلیات) (مرا هر لحظه منزل آسمانی) از مولوی |
' |
مرا هر لحظه منزل آسمانی | تو را هر دم خیالی و گمانی | |
تو گویی کو طمع کردهست در من | جهانی زین خیال اندر زیانی | |
بر آن چشم دروغت طمع کردم | که چون دوزخ نمودستت جنانی | |
بر آن عقل خسیست طمع کردم | که جان دادی برای خاکدانی | |
چه نور افزاید از برق آفتابی | چه بربندد ز ویرانی جهانی | |
ز یک قطره چه خواهد خورد بحری | ز یک حبه چه دزدد گنج و کانی | |
چه رونق یا چه آرایش فزاید | ز پژمرده گیایی گلستانی | |
به حق نور چشم دلبر من | که روشنتر از این نبود نشانی | |
به حق آن دو لعل قندبارش | که شرح آن نگنجد در دهانی | |
که مقصودم گشاد سینهای بود | نه طمع آنک بگشایم دکانی | |
غرض تا نانی آن جا پخته گردد | نه آنک درربایم از تو نانی | |
ز بهمان و فلان تو فارغ آیند | طمع آن نی که گویندم فلانی |