دیوان شمس/ساقی تو شراب لامکان را
نسخهٔ تاریخ ۲ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۴۱ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | دیوان شمس (غزلیات) (ساقی تو شراب لامکان را) از مولوی |
' |
ساقی تو شراب لامکان را | آن نام و نشان بینشان را | |
بفزا که فزایش روانی | سرمست و روانه کن روان را | |
یک بار دگر بیا درآموز | ساقی گشتن تو ساقیان را | |
چون چشمه بجوش از دل سنگ | بشکن تو سبوی جسم و جان را | |
عشرت ده عاشقان می را | حسرت ده طالبان نان را | |
نان معماریست حبس تن را | می بارانیست باغ جان را | |
بستم سر سفره زمین را | بگشا سر خم آسمان را | |
بربند دو چشم عیب بین را | بگشای دو چشم غیب دان را | |
تا مسجد و بتکده نماند | تا نشناسیم این و آن را | |
خاموش که آن جهان خاموش | در بانگ درآرد این جهان را |