برنامه عمرانی ششم/سال ۲۵۳۷ شاهنشاهی
برنامه عمرانی سوم سالهای ۱۳۴۱ تا مهر ماه ۱۳۴۳ | درگاه محمدرضا شاه پهلوی | برنامه عمرانی سوم/سالهای ۱۳۴۳ تا ۱۳۴۵ |
درگاه انقلاب شاه و مردم |
آرمانهای برنامه عمرانی ششم
برای برنامه ششم ما از یک سال و نیم قبل یا دوسال قبل از تاریخ شروع برنامه ششم که اول سال ۱۳۵۷ بود، یعنی از ابتدای سال ۱۳۵۵، تعدادی جلسات کلی گذاشتیم که فکر و شیوه تهیه و تنظیم برنامه ششم را برای کسانی که در تهیه و اجرای آن سهم مهمی داشتند و وظیفه داشتند توضیح بدهیم. از بخش خصوصی هم دعوت کردیم. یعنی در امر سیاستگزاری و انشای سیاست و تعیین هدفهای برنامه، لازم دانسته بودیم که بخش خصوصی هم شرکت بکند. لذا جلسات اولیه، جلسات خیلی کلی بود. بعد از این جلسات کلی، جلسات بخشی مربوط به فصول مختلف تشکیل شد که با هر وزارتخانه و مسئولین هر بخش جلساتی داشتیم که در ابتدا یک ارزشیابی بشود از کاری که در برنامه پنجم انجام شده و پیش بینی لازم بشود برای برنامه ششم. و یک تعداد کمیتهها و جلساتی هم ترتیب داده شد در استانها که در هراستانی برنامه ریزی آن استان با نظر مقامات استان و با کمک دفتر برنامه ریزی استان انجام بشود. لذا نقطههای تماس دفاتر برنامه ریزی وزارتخانه و سازمانهای تابعه دولت در مرکز بود، و در استانها دفاتر برنامه و بودجه هر استان مرکز کار بود و میبایست در هر استانی مطالعات لازم صورت بگیرد. اما برای این که این کارهایی که ما میکنیم در جهت صحیح و درستی باشد، ما دو کار دیگر کردیم. اول یک آینده نگری ده ساله کردیم، که یک دید بلند مدت از وضع مملکت و تحولات آن داشته باشیم که در کادر این آینده نگری ده ساله، برنامه ریزی پنجساله میان مدت صورت بگیرد. لذا موازی با کار این کمیتهها آن مطالعه انجام شد، که یک آینده نگری ده ساله بود. گزارش آن در ابتدای سال ۱۳۵۶، یعنی حدود خرداد یا تیر ماه ۱۳۵۶ به عرض اعلیحضرت رسید. موازی با این کار یک کار دیگر هم انجام شد و آن برنامه آمایش سرزمین بود. برای این که ما بدانیم از نظر وضع مناطق و نواحی مملکت و ایجاد یک نوع توازن و تعادلی در توزیع فعالیتهای عمرانی در سطح کشور، و به وجود آوردن محورهای جدید توسعه، به منظور جلوگیری از فشار جمعیت به شهرهای بزرگ، به خصوص تهران، چکار بکنیم که یک مراکز جذب نیروی انسانی و مراکز جذب سرمایه گذاریهای جدید در مملکت بوجود بیاید، تلاش و توسعه و پیشرفت اقتصادی به طور عادلانه و مساوی در سطح مملکت توزیع بشود، و مناطق عقب افتاده رو بیایند، و درنتیجه تفاوت وضع شهرهای بزرک با شهرهای کوچک و شهرهای کوچک تر و دهات کم بشود. هدف این بود که یک نوع تعادل و توازنی در سطح مملکت بوجود بیاید. به منظور تهیه برنامه آمایش سرزمین قراردادی که با فرانسویها امضا کردیم، چون فرانسه در کار آمایش سرزمین تجربه چندین دهه داشت، و موفقیت برنامههای اقتصادی و توسعه و پیشرفت اقتصادی فرانسه تا حد زیادی مرهون برنامه آمایش سرزمین بود. لذا به عنوان مدل، ما مدل آمایش سرزمین فرانسه را پسندیدیم و قرارداد با یک شرکت فرانسوی به اسم Set International امضا کردیم که آمدند و این جنبه توسعه را مطالعه و دو محور توسعه در شرق و غرب ایران از جنوب به شمال را توصیه کردند. گزارششان به نظر من بهترین گزارشی بود که برای برنامه ریزی توسعه فیزیکی کشور میتوانست تهیه بشود. این در واقع زمینه کار شد برای این که برنامه ششم با یک وضع جدید و نوینی در جهت توزیع سرمایهگذاری در سطح مملکت و ایجاد کار و گسترش فعالیتها در نقاط دورافتاده و عقب افتاده، عملی بشود. این دوکار زیربنایی بود که صورت گرفت، یعنی یک آینده نگری ده ساله و یک برنامه ریزی آمایش سرزمین، تا کمیتههایی که برای تدوین برنامه ریزی بخشی بوجود آمده بود بدانند در چه جهتی باید کار بکنند و با چه دیدی نسبت به آینده فکر کنند.[۱]
تصویر آینده این بود که از نظر گسترش فعالیتهای اقتصادی و سرمایه گذاری در سطح مملکت بیشتر سرمایه گذاریها برود یکی به اطراف محوری که از چاه بهار میرفت به مشهد و سرخس. این برنامه قیافه تمام شرق ایران را عوض میکرد و سرمایه گذاری را به آن مناطق میبرد، یعنی در استانهایی که هم فضای بیشتری داشتند و هم عقب افتادگی قابل توجهی نسبت به مناطق پیشرفته و پرفعالیت مرکزی مملکت داشتند. محور دوم محوری بود که از خرمشهر میرفت به رضاییه، یعنی تمام غرب مملکت، که آن نواحی پشت جبال زاگرس بود، مناطقی که در گذشته فرصتهای زیادی پیدا نکرده بودند که توسعه پیدا بکنند. درنتیجه علاوه بر محور مرکزی که شیراز- اصفهان- تهران و تهران- تبریز بود، دو محور جدید توسعه فیزیکی پیدا میکرد، یکی محور چاه بهار- زاهدان - مشهد- سرخس، دیگری محور خرمشهر- مهران- ایلام- کرمانشاه - سنندج- رضاییه. لذا مملکت یک تعادل و توازن خیلی بهتری پیدا میکرد و این تراکمی که در شهرهایی مثل تهران در درجه اول و بعداً اصفهان دیده میشد، متوجه مناطق جدیدتری میشد و درنتیجه از نظر استفاده از منابع آب، احتراز از آلودگی هوا، دادن فضای بیشتر برای مسکن، برای مردم خیلی وضع بهتری پیش میآورد. این از نظر توسعه فیزیکی بود از نظر نحوه کار نقش خیلی برجسته تری بخش خصوصی پیدا میکرد. دولت خودش را آزاد میکرد از رشتههایی که میتوانست آنها را به بخش خصوصی واگذار کند. درنتیجه بخش خصوصی اهمیت بیشتری پیدا میکرد و با کسب اهمیت بیشتر، در تصمیم گیریهای کلی مشارکت بیشتری پیدا میکرد و با آزادی بیشتری از نظر تصمیم گیریهای اقتصادی، طبعا آزادیهای بیشتری از نظر تصمیم گیریها و اتخاذ خط مشیهای سیاسی هم پیش میآمد. ... عملا سعی دراین بود که به بخش خصوصی وزن بیشتری در اقتصاد مملکت داده شود و سهم بخش دولتی مربوط شود به آن بخشهایی که به علت وجود منابع ملی لازم بود در دست دولت باشد. به این جهت به مرور برجسته شدن نقش بخش خصوصی طبعاً آزادی انتخاب در زمینههای سیاسی را هم به دنبال میآورد. ... دولت میبایست مقررات و ضوابط را تا جایی که ممکن است برای بخش خصوصی روشن کند. که در نتیجه یک نوع ثبات وضع، چه ثبات مقرراتی و قانونی، چه ثبات تصمیم گیری، چه ثبات شرایط سرمایه گذاری اقتصادی بوجود بیاید. به این ترتیب ما فکر میکردیم که بخش خصوصی در درجه اول سعی کند تقاضای داخلی را که رو به افزایش بود و گرایش داشت به طرف یک آینده خیلی پرهیجان تر و دینامیک تر جواب بدهد، و در وهله دوم هم سعی کند که با صادرات کالا و خدمات ایجاد ارز خارجی برای اقتصاد مملکت بکند. لذا تشویق صادرات یکی از پایههای اصلی بود که در برنامه منظور شده بود. به همین جهت بود که آن موسسهای که در کنار وزارت اقتصاد به وجود آمده بود برای تشویق صادرات، به آن خیلی وزن داده میشد که بتواند صادرات غیرنفتی ایران را توسعه و گسترش بدهد. ... برای برنامه ششم یک رشد تولید ناخالص ملی حدود ۷ درصد را میدیدیم. چون خیلی اصرار میشد که برویم بین هشت تا ده درصد، ولی ما میگفتیم که اقتصاد مملکت توانایی این را ندارد و بهتر است که ما بیشتر برویم بین هفت تاهشت درصد تا برویم بین هشت تا ده درصد.
اجرای برنامه عمرانی ششم
۱ فروردین ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی شاهنشاه آریامهر با فرارسیدن نوروز باستانی پیامی برای ملت ایران فرستادند که در زمان تحویل از رادیو و تلویزیون پخش شد:[۲]
- ملت ما اکنون به صورتی یک دل و یک پارچه در راهی رهسپار است که من آن را در کتاب تازه خود راه پرافتخار و شکوهآفرین سرنوشت به جانب دوران زرین تمدن بزرگ نامیدهام و متذکر شدهام که به عنوان رهبر سرنوشت ملت خودم، این راه را تنها راه تامین سرفرازی و نیکبختی این ملت می دانم. ... سالی که گذشت مثل سالهای قبل از آن، کشور ما شاهد پیشرفتهای فراوان در همه زمینههای سیاسی و اقتصادی و اجتماعی بود که البته دشواریهایی نیز به همراه داشت، ولی همه می دانیم که با توسعه سریع اقتصاد کشور بروز این نوع مشکلات قابل پیش بینی و انتظار است. از طرف دیگر با آزادیهای فراوانی که اکنون در کشور ما وجود دارد امکان سوءاستفاده از این آزادیها از جانب عواملی با ماهیت شناخته شده امری قابل پیش بنی است. ... در این نخستین لحظات سال نو همراه با ابراز شادباشهای خویش بار دیگر یادآوری میکنم که از همه مردان و زنان ایرانی در این سال انتظار کار و کوششی هر چه بیشتر را در ساختمان بنای بزرگ ایران پیشرو و مترقی فردا دارم و در این راه که ضامن سرافرازی و رفاه روزافزون فرزندان ما است برای همه شما پیروزی هر چه بیشتر آرزو میکنم.
۲ فروردین ماه ۲۵۳۷ سیل پیام تهنیت سران کشورها برای یک سدمین سالگرد زادروز اعلیحضرت رضا شاه کبیر به پیشگاه شاهنشاه هم چنان روان است. پرزیدنت انور سادات پیام دوستانهای به شاهنشاه فرستاد و سردار بزرگ ایران زمین را ستود.[۳]
۴ فروردین ماه ۲۵۳۷ فردریک مولی وزیر دفاع انگلیس برای گفتگو با بلندپایگان ارتش ایران چون ژنرال ازهاری رییس ستاد بزرگ ارتشتاران و تیمسار عظیمی وزیر جنگ درباره شاخاب پارس (خلیج فارس) و فروش اسلحه و نفت وارد تهران شد.
۵ فروردین ماه ۲۵۳۷ بر پایه آمارگیری کشاورزی روستایی کشور در سال ۲۵۳۶ شاهنشاه از سوی مرکز آمار به آگاهی رسید که ایران ۳۷ میلیون گاو و گوسفند دارد. در همین زمان جمعیت کشور به بیش از ۳۵ میلیون تن رسیده بود. بر پایه این آمار ۷۴۵ هزار هکتار زیر کشت باغها فرآوردههای وایش روستایی کشور را تولید میکند و مانده زمینها یعنی ۶٫۲ میلیون هکتار زیر آیش قرارگرفته.
۵ فروردین ماه ۲۵۳۷ کشور شاهنشاهی ایران، مصر، کویت و امارات متحده عربی از جمهوری اسلامی پاکستان درخواست کردند که ذوالفقار علی بوتو اعدام نشود. هم چنین بلند اجویت نخست وزیر ترکیه و کرت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از ژنرال ضیاءالحق پرزیدنت پاکستان درخواست بخشش ذوالفقار علی بوتو نخست وزیر پیشین پاکستان را کردند. ژنرال ضیاءالحق در کودتای روز سه شنبه ۱۶ فروردین ماه ۲۵۳۶ شاهنشاهی علیه بوتو کودتا کرد و حکومت را به دست گرفت و با همکاری امریکا و عربستان صعودی نخستین جمهوری اسلامی را برپاکرد. وی پس از سرنگونی بوتو وی را به زندان انداخت و سرانجام وی را پس از یک سال زندان اعدام کرد.
۵ فروردین ماه ۲۵۳۷ هزاران تن دیگر از کارگران سراسر کشور بر اساس ماده ۷ قانون تامین اجتماعی در آخرین روزهای سال گذشته زیر پوشش بیمه قرارگرفتند. حق بیمه این کارگران ۳۰٪از دستمزد آنهاست که از این میزان ۲۰٪ را کارفرما و ۳٪ را دولت و تنها ۷٪ را کارگر بیمه شده میپردازد. این کارگران: کارگران فروشگاههای دستگاههای برقی خانگی، کارگران بوتیکها، میوه و سبزی فروشی و تره بار، لوازم یدکی فروش و تعمیرکار موتورسیکلت و دوچرخه، حلبی ساز و حلبی فروش، شیرینی پزی و شیرینی فروشی، تعمیرگاه رادیو و تلویزیون و خودرو، درودگر، گرمابهها، پارچه فروشی،خواربار فروشی، رستورانها، دوزندگی زنانه و مردانه، آهنگر، سقط فروش، جوشکار، و .....
۵ فروردین ماه ۲۵۳۷ با شکوفاتر شدن اقتصاد ایران ارزش دلار و طلا در ریال کاهش یافت.
۷ فروردین ماه ۲۵۳۷ بر پایه تصمیم سندوق بینالمللی پول ریال ایران جزو پولهای معتبر جهان شد. بانک مرکزی به آگاهی رساند که هیات مدیره سندوق بین المللی پول در نشست ۲۰ مارس ۱۹۷۷ برابر با ۱ فروردین ماه ۲۵۳۷ پیشنهاد کرد که ریال ایران در مجموعه ارزهای عمده جهان که واحد حق برداشت ویژه را تشکیل میدهند قرارگیرد. راند افریقای جنوبی، کرون دانمارک و یا کرون نروژ از این مجموعه بیرون انداخته میشود. از تصمیم از ۱۰ تیر ماه ۲۵۳۷ شاهنشاهی در جهان به اجرا در میآید
منبع
منبع