عطار (غزلیات)/عشق بالای کفر و دین دیدم
نسخهٔ تاریخ ۶ فوریهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۱:۱۷ توسط Rostamfarokhzad (گفتگو | مشارکتها)
' | عطار (غزلیات) (عشق بالای کفر و دین دیدم) از عطار |
' |
عشق بالای کفر و دین دیدم | بی نشان از شک و یقین دیدم | |
کفر و دین و شک و یقین گر هست | همه با عقل همنشین دیدم | |
چون گذشتم ز عقل صد عالم | چون بگویم که کفر و دین دیدم | |
هرچه هستند سد راه خودند | سد اسکندری من این دیدم | |
فانی محض گرد تا برهی | راه نزدیکتر همین دیدم | |
چون من اندر صفات افتادم | چشم صورت صفات بین دیدم | |
هر صفت را که محو میکردم | صفتی نیز در کمین دیدم | |
جان خود را چو از صفات گذشت | غرق دریای آتشین دیدم | |
خرمن من چو سوخت زان دریا | ماه و خورشید خوشهچین دیدم | |
گفتی آن بحر بی نهایت را | جنت عدن و حور عین دیدم | |
چون گذر کردم از چنان بحری | رخش خورشید زیر زین دیدم | |
حلقهای یافتم دو عالم را | دل در آن حلقه چون نگین دیدم | |
آخر الامر زیر پردهی غیب | روی آن ماه نازنین دیدم | |
آسمان را که حلقهی در اوست | پیش او روی بر زمین دیدم | |
بر رخ او که عکس اوست دو کون | برقع از زلف عنبرین دیدم | |
نقش های دو کون را زان زلف | گره و تاب و بند و چین دیدم | |
هستی خویش پیش آن خورشید | سایهی یار راستین دیدم | |
دامنش چون به دست بگرفتم | دست او اندر آستین دیدم | |
هر که او سر این حدیث شناخت | نقطهی دولتش قرین دیدم | |
جان عطار را نخستین گام | برتر از چرخ هفتمین دیدم |